بیانیهٔ چهل و یکمین سالگرد تأسیس شورای ملّی مقاومت ایران
در شرایطی که جامعهٔ ایران در تب و تاب تحول و دگرگونی و در ستیز با ولایت خامنهای یکدم آرام نمیگیرد؛
در هنگامی که صد و شانزده سال از انقلاب مشروطیت گذشته؛ در حالیکه هفتاد سال از قیام تاریخی سی تیر میگذرد؛ و بهویژه در شرایط بهطور نسبی پساکرونا- بیماری همهگیری که خامنهای از آن بیش از دو سال حداکثر استفاده را برای افزودن بر عمر رژیمش بهعمل آورد- اکنون میتوان از آغاز دوران جدیدی یاد کرد که در آن شورای ملّی مقاومت ایران وارد چهل و دومین سال حیات پرفراز و نشیب خود میشود.شورا بهخود میبالد که همچنان وفادار به میراث گرانبهای اولین انقلاب ملّی ـ دمکراتیک جهان در آغاز قرن بیستم میلادی بوده و همچنان پرچم استقلال و دموکراسی را با مرزبندی «نه شاه ـ شیخ» در دست دارد. درفش انقلاب مشروطیت بر ضداستبداد و ستم و برای قانون و عدالت، همچنان در دستان پرتوان رزمندگان آزادی به شمول نیروهای مجتمع در کانونهای شورشی در اهتزاز است. شوربختانه مردم ایران که با هدف عدالت و قانون به مبارزه با استبداد مطلقه برخاستند و با فداکاریهای بسیار قیام کردند، با موجی از توطئهها، خیانتها و کارشکنیهای استعمار (انگلیس و روسیه) و ارتجاع داخلی (شیخ فضلالله نوری، سلَف خمینی) روبهرو شدند و پیشرفت و تکامل انقلاب در مراحل نخستین متوقّف شد. آنگاه مردم ایران و مبارزان و مجاهدان مشروطه، که برای آزادی بپاخاسته بودند، با توطئهٔ استعمار پیر شاهد برآمد دیکتاتوری رضاخان شدند.
در پی تحولات جنگ جهانی دوم، مردم ایران یکبار دیگر فرصت یافتند تا برای رهایی قیام کنند. در آن شرایط دکتر محمد مصدق رهبری جنبش ملّی شدن صنعت نفت در سراسر کشور را به عهده گرفت و توانست این صنعت را ملّی کند. اما توطئه علیه مردم ایران ادامه پیدا کرد و محمدرضا شاه به دستور انگلیس مصدق را از نخستوزیری عزل کرد. در واکنش به این اقدام ضد ملّی شاه، مردم قیام کردند و با آفرینش حماسهٔ ۳۰تیر سال۱۳۳۱ شاه را مجبورکردند که حکم ضدایرانی خود را کنار بگذارد و بار دیگر به نخستوزیری مصدق تن بدهد. مصدق دوباره، و اینبار با حکم قیام مردم ایران، نخستوزیر شد. قیام سی تیر، که اکنون هفتاد سال از آن میگذرد، نشان داد که مردم متّحد و مصمم برای بهدست آوردن آزادی پیروز هستند.
از ۲۵تیر ۱۲۸۷ که تهران توسط مجاهدان مشروطه فتح شد، دربار با همدستی آخوندهای مرتجع و استعمارگران، دستآوردهای آن انقلاب را ربود، تا قیام سردار جنگل که میرفت جمهوری و آزادی را برای ایران به ارمغان آورد، اما سرکوب رضاخانی و خیانتها، فروغ آن جنبش را در کولاک کوههای خلخال خاموش کرد؛
از نهضت ملّی کردن نفت ایران به رهبری مصدق بزرگ، که مردم ایران با جانفشانی و پس زدن دربار و ارتجاع و استعمار او را در مسند نخستوزیری ابقا کردند، اما همان دستان شوم در نبود سازمانی متشکّل توانست با کودتایی سیاه مصدق را براندازد؛ تا تکرار همین رویهٔ ارتجاعی ـ استعماری پس از ۲۲بهمن۵۷ و سرقت انقلاب ضدسلطنتی مردم ایران توسط خمینی و به کرسی نشستن شیخ بهجای شاه و تبدیل سلطنت آریامهری به سلطنت ولایت فقیه، جنبشها و انقلابهای تاریخ معاصر ایران بهطور مستمر از فقدان یک جایگزین انقلابی ـ دمکراتیک و یک نیروی سازمانیافتهٔ مردمی و و وفادار به آزادی و استقلال، رنج برده است.
در پاسخ به همین نیاز تاریخی بود که در ۳۰تیر سال۱۳۶۰ و در میدان یک مبارزه سرنوشتساز در آتش و خون، و با درسآموزی از ناکام ماندن انقلاب مشروطیت و جنبش ملّی شدن صنعت نفت؛ شورا، به ابتکار مسعود رجوی، پایهگذاری شد. راهی که با انقلاب مشروطه آغاز شده بود و با نهضت ملّی شدن نفت ادامه یافت، با رزم بیامان و بیوسوسهٔ برجستهترین زنان و مردان ایرانزمین در رویارویی همهجانبه، پردامنه، عمیق و خونبار با استبداد دینی تکامل یافت و این رزم سٍتُرگ، بهرغم همهٔ رنجها و سختیها، همچنان ادامه دارد.
شورا همواره تکرار کرده است که «راه پیشتازان اولین انقلاب ملّی ـ دمکراتیک ایران را با مرزبندی با شاه و شیخ ادامه میدهد» و مفتخر است که در «سالگرد قیام تاریخی مردم ایران در روز ۳۰تیر سال۱۳۳۱ علیه توطئهٔ استعمار (انگلیس و آمریکا) و ارتجاع داخلی (دربار سلطنتی و آخوندهای مرتجع) که دولت ملّی ـ دمکراتیک دکتر محمد مصدق را به قدرت بازگرداند، همچنان ثابت قدم بر استقلال و آزادی پافشاری میکند».
بدیهی است که این پافشاری با پرداخت هزینههای کلان همراه بوده است. تکرار این واقعیت بسی آموزنده است که «شورا و پایهٔ اجتماعی آن یعنی مردم و نیروهای انقلاب دمکراتیک مردم ایران، با وجود ددمنشی رژیم ولایت فقیه، یک لحظه از پیکار علیه نظام جهل و جنایت دست برنداشتند. مبارزه چهل سالهٔ شورا علیه رژیم حاکم و البتّه علیه حقارت پذیری، تسلیم طلبی، سرخوردگی، خودباختگی، ناامیدی و ناباوری، که نهادهای گفتمانسازی حکومت آن را به مثابهٔ موذیانهترین سلاح به کار میبرند و فرصتطلبان ِدر کمین نشسته آن را تبلیغ میکنند، بهطور روزمره جریان داشته است. راست این است که شورا طی چهل سال گذشته پرچم مبارزه برای آزادی، استقلال، دموکراسی و عدالت را با شور و امید، با پیکارجویی و سربلندی در اهتزاز نگهداشته است» (بیانیهٔ سال۱۴۰۰ شورا).
بر اساس مصوبات شورا، در ایران فردا انتخاب و آرای عمومی اساس مشروعیت نظام آینده کشور است. آزادی عقیده، بیان و مطبوعات و آزادی تشکیل احزاب و جمعیتهای سیاسی و امنیت قضاییِ همهٔ آحاد مردم و حقوق مصرح در اعلامیهٴ جهانی حقوقبشر تضمین میشود. همهٔ امتیازهای جنسی و قومی و عقیدتی لغو میشوند و هر گونه تبعیض در مورد پیروان ادیان و مذاهب مختلف ممنوع خواهد بود و هیچ کس به دلیل اعتقاد یا عدم اعتقاد به یک دین یا مذهب هیچ امتیاز یا محرومیتی نخواهد داشت.
در ترازنامهٔ پرداختهای مقاومت ایران، نام دهها هزار زن و مرد شهید، ثبت شده است. ما وظیفهٔ خود میدانیم که در سالگرد تأسیس شورا و در سالگرد انقلاب بزرگ مشروطیت و قیام تاریخی سی تیر، یاد و خاطرهٴ همهٔ زنان و مردانی را گرامی بداریم که در ۱۲۰سال گذشته، در راه پر فراز و نشیب، اما پرشکوه پیکار برای آزادی، استقلال، دموکراسی و عدالت بهشهادت رسیدند؛ بهخصوص گرامی میداریم خاطرهٴ تابناک بیش از سی هزار قهرمان سرِ موضع و سربهدار را که در قتلعام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ خورشیدی در زندانهای سراسر کشور به بیدادگری خمینی و جلّادانی چون رئیسی «نه» گفتند.
به همانگونه که همیشه و از جمله در بیانیههای سالانه اعلام کردهایم، شورا «با تمام توان از مبارزات و خیزشهای مردمی، جنبشهای خاموشی ناپذیر و مستمر کارگران، معلّمان، کشاورزان، پرستاران، بازاریان و کَسبه، جوانان و حرکتهای حقطلبانهٴ ملیتها و مردم بپاخاسته در مناطق مختلف میهنمان، که در چارگوشهٴ ایران درفش مبارزه برای سرنگونی استبداد دینی و تحقّق استقلال و آزادی و نفی هر گونه تبعیض جنسی، ملّی و مذهبی را با قبول همهٔ مخاطرات و هزینههای آن، برافراشته نگهداشتهاند، حمایت کرده و برای رساندن صدای این جنبشها به گوش عموم مردم ایران و جهان کوشیده است» (بیانیهٔ شورا، مرداد ۱۳۹۷).
شورا در چهلمین و یکمین سالگرد تأسیس خود، به این شورشگران ستم سوز و سرفراز و به همهٔ شهیدان راه آزادی وطن، بهویژه آزادیخواهانی که طی یک سال گذشته در مبارزه با رژیم ولایت فقیه جان فدا کردند، ادای احترام میکند و بر همبستگی و همدردی با تمامی خانوادههای شهیدان و زندانیان سیاسی تأکید میکند.
شورا خاطرهٴ اعضای جانباختهٔ خود در یک سال گذشته، دکتر منوچهر هزارخانی، دکتر صمد فتح پور، حمیده طاعتی، عباس مدرسی و مجید طالقانی و نیز شاعر و نویسندهٴ گرانقدر رحمان کریمی را گرامی میدارد.
دربارهٔ موقعیت رژیم ولایت فقیه، در بیانیهٔ سال گذشته گفتیم: «خامنهای هر سه قوه اجرایی و مقنّنه و قضاییهٔ نظام ولایت فقیه را با سه مهرهٔ گوش به فرمان و مشهور به جلّاد و چماقدار و جنایتکار اشغال کرد تا رژیم بحرانزده را در برابر مقاومت سازمانیافته و قیام مردم به ستوه آمده، یکدست کند. اما نمایشی که به همین منظور در روز جمعه ۲۸خرداد ۱۴۰۰ با دود و دم چندشآور به روی صحنه رفت، در برابر قدرتمندترین و پرشکوهترین کُنش سیاسی به نام "تحریم"، بهشدت مفتضح شد» .
اکنون با بحران گرانیها و عبور نرخ دلار از مرز۳۰ هزار تومان، با پوچ درآمدن حرف درمانیهای مسخرهٔ رئیسی، با بحران سراسری بیآبی و سرباز کردن خیزشهای مردمی در مناطق سرشار از منابع آبی مانند چهار محال و بختیاری و خوزستان و اصفهان، با کلان خسارتهای سیل در استانهای مختلف، با تداوم تحریمها و ناتوانی رژیم در بهرهگیری از مماشات طرفهای مقابل طی بیش از یک سال مذاکره بر سر برجام و در نیاز خامنهای به کوبیدن بر طبلهای اتمی و موشکی و بحرانسازیِ منطقهیی برای حفظ نظام، بنبست ولایت و ضرورت سرنگونی تمامیت آن، مثل روز، روشن شده است.
فرو ریختن متروپل آبادان و برملا شدن رانتخواری و فساد هلدینگ عبدالباقی در همدستی با سپاه پاسداران، نماد و سمبل گویایی است از موقعیت نظام و دولت پاسداران و جلّادان بهعنوان آخرین برگ خامنهای در برابر قیام و مقاومت سازمانیافته مردم ایران.
با برگماری رئیسی جلاد، چنگ انداختن هارترین ایادی رژیم بر ورزش ایران و بحرانهای آن بیش ازپیش تشدید شد. دزدی و چپاول آخوندها و پاسداران، گماشتن مهرههای سرسپرده و فاقد تخصص، دخالت نمایندگان خامنهای و سپاه و نهادهای امنیتی و اطلاعاتی در امور ورزشی و ورزشگاهها باز هم بیشتر شد. زنستیزی و تبعیض و سرکوب علیه زنان و ممانعت از ورود آنان به ورزشگاهها و نقض قوانین بینالمللی ورزش ادامه یافت؛ اقداماتی که محکومیت جهانی فاشیسم دینی حاکم بر ایران و انزجار و اعتراض گستردهٔ مردمی را بهدنبال داشت.
از سوی دیگر، در سال جدید و فصل بهار شاهد برآمدهای مهم توده یی با شعارهای «مرگ بر رئیسی»، «مرگ بر خامنهای» بودیم.
جنبش و شورش زنان و مردان ایرانزمین در گوشه و کنار میهن اشغال شده و همبستگی سراسری با این خیزشها در سالهای اخیر و بهخصوص در سال گذشته، هم خدعهٴ «اصلاح از درون حاکمیت» را برملا کرد و هم نشان داد که خرافهٔ «سوریهیی شدن، جنگ داخلی و تجزیهٔ ایران» تا کجا بیاعتبار است.
از ۳۰خرداد سال۱۳۶۰، که جنبش مقاومت سازمانیافته برای سرنگونی استبداد مذهبی قیام کرد تا قیام ۳۰خرداد سال۱۳۸۸ و، متعاقب آن، قیام روز ۶دی سال۱۳۸۸ (روز عاشورا) و از آن روز تا قیام ده روزهٴ دیماه ۱۳۹۶ و قیام شکوهمند هفتهٔ آخر آبان ۱۳۹۸ و خیزشهای پس از آن، نظیر تظاهرات کشاورزان محروم اصفهان و قیام صدها هزار تن از مردم اصفهان در بستر خشک زاینده رود در آبان و آذر سال ۱۴۰۰، قیامها و جنبشهای مردمی، بهوضوح و بهطور مستمر، نشان داده است که خط مشی جنبش مقاومت از ۳۰خرداد سال۱۳۶۰ و تأکید ما بر تضاد اصلی جامعه، یعنی تضاد بین مردم با رژیم حاکم، درست و دقیق بوده است.
شورا در مقدمهٔ بیانیهٔ سال۱۳۹۴ خود پیرامون تلاشهای رژیم برای درهم شکستن مقاومت سازمانیافته اعلام کرد: «خامنهای با تمام امکانات داخلی، منطقهیی و جهانی خود کوشید تا با ضربه زدن به مقاومت سازمانیافته، تهدید اصلی سرنگونی ولایتش را خنثی کند. او و اَیادی ریز و درشتش، با توطئههای گوناگون کوشش کردند تا به خیال خام خود، مقاومت را از روی نقشهٴ سیاسی ایران پاک کنند. تلاش برای ایجاد تزلزل در صفوف شورا، توطئههای پیدرپی علیه رزمندگان مجاهد خلق در لیبرتی، بسیج عوامل اطّلاعات بهعنوان خانوادهها و گسترش گفتمانسازیهای بیشرمانه از طریق ایجاد سایتهای اینترنتی و ساختن فیلمهای قلّابی، با سیلابی از اکاذیب دیوانهوار، از جملهٔ ابزارهای رژیم برای نابودی مقاومت سازمانیافته بود».
ماندگاری شورای ملّی مقاومت، بهمثابه دیرپاترین ائتلاف سیاسی تاریخ معاصر ایران، آن هم در بغرنجترین شرایط بینالمللی و منطقهیی، گویای اصالت شورا و ریشههای عمیقش در جامعه ایران، خط مشی اصولی آن مبنی بر سرنگونی رژیم ضدبشری و عدم عدول از این خط اصولی و همچنین تَبلور مناسبات دمکراتیک و خصلت کثرتگرای آن است؛ مسیری سرشار از رنج و رزم و خون و پاکبازیِ آگاهترین و فداکارترین فرزندان ایران زمین، که رژیم ولایت فقیه آن را تهدید موجودیت و پایان سلطهٔ ضدایرانی و ضدانسانی خود بر میهن ما میبیند.
کشف شبکهٴ تروریستی رژیم در بلژیک، که برای عملیات تروریستی در گردهمایی بزرگ مقاومت سازمانیافته و در آستانهٔ عمل بودند، صحّت این گفته را، یک بار دیگر، ثابت کرد.
متوسلشدن رژیم به بازی رسوای «روحت شاد» برای به لجن کشیدن قیامها و تخطئه آلترناتیو انقلابی نیز از نشانههای همین واقعیت است.
ترازنامهٔ یک سالهٔ زیرپاگذاشتن وحشیانه و سیستماتیک حقوقبشر در دولت جلّاد ۶۷، نشاندهندهٔ ابعاد کمسابقهٔ اعدام، سرکوب و خفقان است. «از ۱۲مرداد ۱۴۰۰ تا ۱۱مرداد ۱۴۰۱، اعدام دستکم ۵۲۱ زندانیِ ثبت شده، که ۲۱تن از آنها زن بودند. ۶تن از اعدام شدگان هنگام ارتکاب جرم کودک بودند. تنها در ۱۰روز اول مرداد سال جاری ۳۳ زندانی حلق آویز شدند، اعدام در ملأعام از سر گرفته شد. در این سال، دستکم ۷ زندانی زیر شکنجه بهقتل رسیدند. اتّهام بخش زیادی از قربانیان، قاچاق مواد مخدر بوده است؛ در حالیکه سرنخ تجارت کلان مواد مخدر و ترانزیت آن به خارج از ایران در دست سپاه پاسداران و حزبالله است.
در همین مدت، یک زندانی در اثر اعتصاب غذا و تعدادی از زندانیان بهدلیل تأخیر در معالجه جان باختند و چندین زندانی، از جمله یک روحانی اهل سنّت، بهصورت مشکوکی جان خود را از دست دادند. برخی از زندانیان پس از تحمل سالها و در مواردی تا ۲۰سال زندان، اعدام شده اند» (اطلاعیهٔ دبیرخانهٔ شورای ملّی مقاومت ایران، ۱۲مرداد ۱۴۰۱).
در یکسال گذشته زندگی مردم ایران هر روز به فلاکت بیشتر کشیده شد. بحران اقتصادی به فاجعهٔ اقتصادی فرارویید و زندگی اکثریت مردم، هر چه بیشتر، به تباهی سوق داده شد. ابعاد تعرض به سطح زندگی و معیشت مردم، به شکل بیسابقهیی، افزایش یافت. بیکاری، فقر، بیخانمانی، ناهنجاریهای اجتماعی، اعتیاد، فحشا و خودکشی روزافزون شد. بحران بیآبی و روانه شدن سیل به فاجعهیی بزرگ تبدیل شد و حکومت به جای سرمایهگذاری مؤثّر برای برونرفت از این فاجعه یا مهار آن، ثروتهای ملی را چپاول کرد و به حراج گذاشت و درآمدها و داراییهای کشور را برای سرکوب مردم بهپاخاسته، کنترل زندگی خصوصی مردم، صدور ارتجاع و مداخلهٔ آشوبگرانه هزینه کرد.
سه سازهٔ (فاکتور) اصلی در تحولات سیاسی ایران یعنی، تشدید روزافزون تضادهای درون هرم قدرت، تداوم جنبش تودهها و کُنش گستردهٔ نیروی پیشتاز نشان میدهد که جامعه همچنان در شرایط انقلابی قرار دارد و غلبه بر تمام گُسلها و چالشها، که محصول حاکمیت استبداد دینی است، با سرنگونی نظام جهل و جنایت حاکم آغاز خواهد شد.
شورای ملّی مقاومت از طریق انتشار نتیجهٔ بحثهای اجلاسهای میاندورهیی، از طریق روشنگریهای کمیسیونها و سازمانها و شخصیتهای عضو شورا و بهویژه، از طریق سخنرانیها و موضعگیریهای خانم مریم رجوی، مواضع خود را به اطلاع عموم رسانده است.
شورای ملّی مقاومت از تلاشهای خستگیناپذیر خانم مریم رجوی، رئیسجمهور برگزیدهٴ شورا برای دوران انتقال حاکمیت به مردم ایران، در افشا و محکومیت بینالمللی جنایات سرکوبگرانه و موج اعدامها و شکنجهٔ زندانیان، در حمایت کامل از قیام مردم ایران برای سرنگونی رژیم و در رویارویی با بنیادگرایی و تروریسمِ برخاسته از خلافت خمینی و خامنهای و همبستگی با ملتهای رنجدیده از این پدیدهٴ شوم، قدردانی میکند.
بیانیهٔ حاضر، جمعبندی و فشردهیی از ارزیابی ما پیرامون مهمترین تحولاتی است که با سرنوشت مردم و مقاومت سازمانیافتهٔ ایران پیوند دارد.
ادامه دارد...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر