آیا اکثریت مردم ایران، نسل جوان و زنان پیشتاز قیام مهر ۱۴۰۱ که بیشترین حمایت داخلی و بینالمللی را از این قیام سراسری برانگیختهاند، حق دارند با شنیدن حرفهای خامنهای در روز ۲۰مهر، یقین کنند که مشاعر ولیفقیه، توان درک عظمت این قیام و شوک وارد کرده بر نظام را ندارد؟
آیا واقعاً خامنهای این جمعیت ایرانی را در کف خیابانهای ایران ندیده است؟
آیا واقعاً خامنهای لیست چنددههزار زندانیِ دستگیر شده در همین قیام را از زبان و گزارشات کارگزارانش نشنیده و ندیده است؟
بهنظر شما خامنهای که شیوهٔ درست کردن کوکتل مولوتف را حاصل رهنمود دشمنان غیرایرانی میداند، خودش میفهمد چه میگوید؟
آیا قوای دراکه و مشاعر خامنهای از یک قیام چهار هفتهیی با شعار محوریِ «مرگ بر خامنهای»، ضربههای هولناک نخورده که مدعی میشود این قیام در عکسالعمل راهپیمایی اربعین و درست کردن سرود «سلام فرمانده» راه انداخته شده است؟ دقت کنید:
«این کاری که دشمن دارد انجام میدهد یک کار انفعالی است، یک کار واکنشی است، عکسالعملی است. مسأله اربعین بود و راهپیماییهای عظیم داخل کشور. این خیلی مهم بود. آن سرود حماسی سلام فرمانده هم بود که از مرزها فراتر رفت. دشمن اینها را میبیند و در قبال آن نمیخواهد ساکت بنشیند؛ در مقابلش این کارها را انجام میدهد. مینشینند برنامهریزی میکنند که اول مهر را در ایران مشغول به اغتشاش کنند».
این رسم تمام دیکتاتورها بوده و هست که واقعی بودن، عینی بودن، ملی و کشوری بودن مخالفان و دشمنانشان را بهرسمیت نشناسند. همیشه دشمنان و مخالفان این دیکتاتورها از سرزمینهای دیگر دستور میگیرند، هویتی غیر از هویت ملی دارند! دشمنان و مخالفان دیکتاتورها ــ بهطور خاص دیکتاتوری فاشیستی مذهبی ــ جنسیتی ولایینشان ــ نه میتوانند مقابل دیکتاتور بایستند، نه میتوانند سازماندهی مبارزاتی داشته باشند، نه میتوانند خودشان دستور مبارزه و قیام را نظم و سامان دهند، نه میتوانند هماهنگ و متحد باشند، نه میتوانند حتی کوکتل مولوتف درست کنند، نه میتوانند دمار از روزگار پادوها و نانخورهای دیکتاتور در بیاورند و نه میتوانند صدایشان را به سراسر میهنشان و دنیا برسانند و بزرگترین و گستردهترین همبستگی را پیرامون قیامشان ایجاد کنند!
این کارها وقتی از فیلتر مشاعر دیکتاتور ولایی عبور میکنند، چنین تفسیر و تعبیری مییابند: «مورد تأیید همه هست که یک چیز خودجوش درونی نیست... تحریکات تبلیغاتی و اثرگذاری فکری و دخالت دشمنان در این حوادث اغتشاشات خیابانی است. اینها ایجاد هیجان، تشویق، راه نشان دادن، اینجور کوکتل مولوتوف بسازید، هستند! (خامنهای، ۲۰مهر ۱۴۰۱)
بهراستی برای این ادعاهای خامنهای، اگر «خندهٔ حضار»ی بهوسعت خانهخانهٔ ایران و رسانههای جهانی که انبوهی گزارش از واقعیت قیام مهر ۱۴۰۱ تهیه کردهاند،، سقف فلک را هم به تفریح و نشاط خاطر درآورد، جای تعجب است؟
واقعاً جز گاوگندچالهدهانی بر سیاق اعتیاد دجالیتی درمانناپذیر که دیگر مشاعرش حتی توان تحلیل یک رخداد سیاسی در کف خیابانهای کشور تحت سلطهاش را هم ندارد، چه صفتی باید به خامنهای اطلاق نمود؟ شک نکنید کارگزاران سرکوبگر نانخور همین ولیفقیه در کف خیابانهای شهرهای ایران هم به خامنهای تمسخر میزنند و به زهوار دررفتگی و فلاکت اشعاریِ ولیفقیه اذعان میکنند؛ بهخصوص که همین نیروهای میدانی خامنهای دیدند که چند ساعت پس از درهم و برهمگویی کودکانهٔ ولیفقیه، مردم ایران با قیام و خیزش در شهرهای ایران، پاسخ لاطائلات او را قاطعانه دادند.
آری، ضربات پیاپی قیامی که رأس نظام آخوندی را آماج خود گرفته و پا به پنجمین هفتهاش گذاشته، حقیقتاً مشاعر خامنهای را بهشدت تکان داده است. او حتی دیگر تعادل معمول را برای ارائهٔ یک تحلیل سادهٔ سیاسی از تعادلقوای میان حکومت و مردم ندارد. هراس و وحشت مستولی بر افکار خامنهای، اختیار تفکر و منطق را از وی گرفتهاند و او با انکار مداوم واقعیت پیش رویش، در تلاشی روانی میخواهد خود را از رویارویی و درک واقعیت سرسخت خیزش و قیامی بنیانکن، دور نگه دارد. خامنهای در سررسید مجازات اتودینامیکٍ مثلث دجالیت ـ شقاوت ـ رذالت، با استخفاف واقعیت، به انزوای مهلک خردستیزی و شوک عظیم بر مشاعر، گرفتار آمده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر