همانطور که همه ما میدانیم این روزها برای ایرانیها ایام سختی است. ضایعات گسترده و ویرانیهای حاصله از پاندمی و انتخابات ریاستجمهوری قلابی که با صدای رسا توسط مردم ایران تحریم شد، بار دیگر ثابت میکند که به این رژیم نمیتوان اعتماد کرد.
جامعه بینالملل باید به بهطور مناسب پاسخ دهد و رئیسی را مورد حسابرسی برای گذشتهاش و اقدامات آینده او قرار دهد. اتحادیه اروپا خودش ابزارهایی را برای این کار در اختیار دارد و باید از آنها استفاده کند.
به قدرت رسیدن رئیسی نتیجه مستقیم مماشات جامعه جهانی با ایران است.
این دلیل دیگری است که، مانند ۴۰سال گذشته، این رژیم قادر به اصلاح نیست.
ایده "میانهرو در برابر تندرو"که بسیاری در غرب به آن اعتقاد داشتند، رد شده است. در حقیقت، همانطور که در شعارهای مردم ایران در اعتراضات خیابانی اخیر بود:"اصلاح طلب، اصولگرا، دیگر تمام ماجرا. "
به همین دلیل ما به سیاست جدیدی در قبال رژیم نیاز داریم.
تجربه نشان داده است که به رژیم بنیادگرای ایران نمیتوان اعتماد کرد. این رژیم در طول ۲۰سال گذشته در مورد برنامه هستهیی خود دروغ گفته است، بنابراین ما نمیتوانیم این یک مسأله را از تمام مسائل دیگر رژیم جدا کنیم. این اشتباه است که تصور کنیم با برجام، جامعه جهانی میتواند تهدیدهای دیگر رژیم را برطرف کند.
سیاست صحیح فقط نباید بر برنامه سلاح هستهیی رژیم متمرکز باشد، بلکه این سیاست باید برنامه موشکهای بالستیک، حمایت مالی رژیم از تروریسم، نفوذ مخربش در کشورهای منطقه و نقض حقوقبشر آن را نیز شامل شود.
حقوق بشر باید اولویت اصلی ما باشد و ما باید روابط و مذاکرات خود را با رژیم منوط به احترام مطلق آن به حقوقبشر کنیم.
ما در همبستگی با مردم ایران میایستیم، زیرا آنها خواستار احترام به حقوق اساسی و آزادیهای انسانی خود هستند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر