مارمولکهای کوچک خانگی وقتی ببینند زورشان به حریف نمیرسد یا خود را در معرض خطر ببینند، تاکتیک جالب توجهی برای گریز دارند. دمشان را در معرض دید و حمله حریف گذاشته و خود صحنه را بهسرعت خالی میکنند.
علی خامنهای، ولیفقیه درماندهٔ نظام آخوندی، در نخستین روز از مرداد ماه جاری طی سخنانی دروغین تلاش کرد مسئولیت رنج و محنتهایی را که حکومت پلیدش برای مردم خوزستان به بار آورده از گردن خودش باز کند. وی با بیان چندبارهٔ عبارت «توصیههایی که پیش از این شده بود» تلاش کرد از آخوند شیاد، حسن روحانی، بهعنوان «دم» مارمولک ولایت نهایت استفاده را برده و خود از معرکهٔ سوزان شعارهای «مرگ بر خامنهای» جان به در ببرد!
خط کنونی تمامی مهرههای باند غالب نظام هم در همهٔ موضوعات مشابه چنین است که با کد واژهٔ «مدیریت»، باند شیخ بنفش و خود آخوند حسن روحانی را به کشتارگاه فرستاده و سلاخی کنند تا مبادا جسم ناقص ولیفقیهشان در معرض خطر بگیرد!
البته این تاکتیک در نظام مورد استفادهٔ هر دو باند است. کسی فراموش نکرده که در ماجرای گران کردن بنزین خود روحانی هم گفت: «من تازه صبح روز بعد فهمیدم بنزین گران شده!»
اعتراف دو سر باخت
مشکل اینجاست که کار خامنهای از تاکتیک «دم مارمولک» هم گذشته و دیگر در این ابر بحرانها پاسخگوی درد بیدرمان نظام ولایتش نیست؛ چرا که مانند تیغ دو لبه هر دو طرفش برنده است!
چه کسی نمیداند که وقتی خامنهای به این روشنی در تلویزیون ظاهر شده و مدعی میشود که او چنین و چنان گفته، اما کسی در نظاماش برای وی تره هم خرد نکردهاست، قطعاً تاثیر مثبت ندارد! چرا که اگر واقعاً «منویات خامنهای» نه در مذاکرات بینالمللی مانند برجام، و نه در مسائل داخلی مانند آب و فاضلاب و مشکلات خوزستان، به هیچ جای نظام و مسئولانش به حساب نمیآید، پس نتیجهگیری بالفعل و مستقیم این است که هیچ پشمی به عمامهٔ عمود خیمهٔ ولایت نمانده است!
... و اعترافهای دیگر برای رسوایی ادعای خامنهای!
اما تنها دو روز پس از ابراز نگرانیها و ادعای خامنهای برای تبرئهٔ خودش از وضعیت کلی کشور بهطور عام و خوزستان بهطور خاص، یک مهرهٔ دیگر نظام به تلویزیون حکومتی آمد و اعتراف جالب توجهی کرد که میز خامنهای را بهم ریخت.
احمد میدری، معاون وزیر رفاه حکومت آخوندی که در یک شوی تلویزیونی، در تقلا و دست و پا زدن برای مالهکشی محرومیتهای مردم خوزستان بود، بهجای دم مارمولک، سر مارمولک را دم تیغ داد!
وی در توضیح دلایل خشک شدن هورالعظیم که ریشهٔ انبوهی از بحرانهای فعلی مردم خوزستان و کل ایران است، چنین اعتراف کرد که: «ما در پروژههای نفتی که در خوزستان ایجاد کردیم خطاهای بزرگ داشتیم. از ارگانهای بالادستی اجازه گرفتند که هورالعظیم را خشک کنند تا بتوانند پروژههای نفتی را با قیمت ارزانتر ایجاد کنند». ناگفته پیداست که این «ارگانهای بالا دستی» در نظام آخوندی، چیزی جز شورای امنیت ملی رژیم که کاملاً در اختیار و کنترل خامنهای است نمیباشد.
این هم حرف خودشان است. لاهیجانزاده معاون سازمان محیطزیست رژیم سه روز قبل گفته بود: «تالاب هورالعظیم با مجوز شورای عالی امنیت به نفع شرکت نفتی چینی خشک شد».
اما در سخنان احمد میدری، اعتراف دردناک دیگری هم هست. وی گفت: «حتی در آخرین سیل خوزستان برای اینکه میخواستیم پروژههای نفتیمان را حفظ کنیم از ورود آب به این حوزههای آبی جلوگیری کردیم».
بله؛ واقعیت این است که در زمان سیل خانمان براندازی که بسیاری از مردم لرستان و خوزستان را سوگوار و بیخانمان کرد، امکانات رژیم آخوندی و سپاه جنایتکارش صرف حفاظت از پروژههای نفتیشان (بخوانید پروژههای غارت) شده است؛ نه حفاظت از مردم محنتزده ایران!
روزگار بازیهای دو سر باخت!
اما مردم ایران این روزها از شهرهای خوزستان گرفته تا تبریز و تهران و کرج و اصفهان و سیستان و بلوچستان بازی خامنهای را برهم زده و به جای «دم» مستقیماً سر افعی ولایت را نشان گرفتهاند. پژواک شعارهای «مرگ بر خامنهای» که در قطعی برق در تهران داده شد، این روزها از هر گوشهٔ این سرزمین شنیده میشود.
ولیفقیه درماندهٔ نظام اکنون پس از بازیهای خفتبار و جنایتآمیز سیاسی و غارتگریهای نجومی به بهای به زیر خط فقر بردن اکثریت مردم ایران، به روی اره نشسته است! اگر تصمیم بگیرد همچنان در مسیر کشتار و غارت به جلو حرکت کند (که به کرسی نشاندن آخوند جلاد رئیسی علامت همین خط است) عصیان و مقاومتی بیمانند را از سوی مردم ایران به پیشتازی کانونهای شورشی در مقابل خویش خواهد یافت که پایانی فجیع در انتظارش خواهد بود؛ اگر هم تصمیم بگیرد واپس بتمرگد، درهای زنجیرهیی بزرگ از عقبنشینیهای خفتبار را به روی نظاماش خواهد گشود که راه به اضمحلال و نابودیاش خواهد برد. بنابراین به هرحال نهایت هر دو نابودی است. یک خودکشی است و دیگری مرگ، تا خامنهای کدام را انتخاب کند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر