قتل عام سال ۶۷ ـ محاکمه قاتلان
آیا شعار محاکمه قاتلان زندانیان سیاسی قابل اجرا و واقعی است؟
۳۰سال از آن جنایت گذشته است؛ مگر میشود زخم کهنه را باز کرد؟
مگر قاتلان دیروز حاکمان امروز نیستند؟
آیا فقط قاتلان زندانیان سیاسی در سال۶۷باید محاکمه شوند؟ سایر دستاندرکاران و جنایتکاران چطور؟
آیا محصول و نتیجه جنبش دادخواهی محاکمه قاتلان شهیدان است؟
و دهها سؤال دیگر...
یکی از خواستههای مهم جنبش دادخواهی شهیدان قتلعام ۶۷محاکمه و مجازات تمام سران و دستاندرکاران و مسئولان نظام قتلعام است اما شاخص موفقیت و پیشرفت جنبش دادخواهی در قدم اول محاکمه قاتلان نیست.
البته رسیدن به محاکمه هیأتهای مرگ و سایر قاتلان غیرممکن نیست. روزی که مجاهدین در یک توطئه و زد و بند سیاسی وارد لیست تروریستی شدند هیچکس گمان نمیکرد روزی بتوانند با اهرمهای قانونی و حقوقی، رژیم و تمام لابیها و پشتیبانانش را شکست دهند. خارج شدن از لیست تروریستی بهمعنای شکست و رسوایی بزرگ سیاسی دولتهای بزرگ در برابر عزم و رزم و پشتکار مجاهدینی بود که اراده کرده بودند بدون ذرهیی عقبنشینی، رژیم و حامیانش را رسوا کنند.
آن روزها بسیاری میگفتند چون این موضوع تماماً سیاسی است، فقط با راهکارهای سیاسی ـ یعنی زد و بند و امتیاز دادن و عقبنشینی ـ حل فصل میشود و هیچ راهحل حقوقی ندارد. حتی دوستان حقوقدان و کارشناسان فنی این کار میگفتند خودتان را خسته نکنید؛ غیرممکن است...
اما مجاهدین با منطق «میتوان و باید» گفتند همه راهها را آزمایش میکنیم و لغو برچسب تروریستی از سازمان را وظیفه ایدئولوژیک خودمان میدانیم. سرانجام هم دیدیم که غیرممکن چگونه ممکن شد.
آن زمان هنوز خبری از قیام سراسری با پرچم «این است شعار ملی ـ مرگ بر خامنهای ـ روحانی» نبود. هنوز فتنه اصلاحات و اصولگرا با شعار «... دیگه تمومه ماجرا» تمامکش نشده و هنوز خبری از کانونهای شورشی نبود.
بله! آن زمان هنوز جهان شاهد مماشات با هیولا بود و رژیم در آتش خشم و نفرت مردم و در انزوای بینالمللی نمیسوخت.
البته مستقل از شرایط بسیار مساعد سیاسی برای مردم و مقاومت و روزگار نامناسب رژیم در حال حاضر، بهلحاظ آرمانی و ایدئولوژیک هم ما مسئولیت داریم، میتوانیم و باید قاتلان را به پای میز محاکمه برسانیم. این کمترین مسئولیت و وظیفه ما در قبال شهیدانی است که رفتند تا با خو نشان نهال زیبای آزادی را برای فردای ما آبیاری کنند؛ آنان که جانانه انتخاب کردند و عاشقانه طناب را بوسیدند تا غباری بر نام و مرام و آرمانشان [آزادی] ننشیند.
اگر تا دیروز نام بردن از شهیدان قتلعام ۶۷در داخل حکومت گناهی کبیره بود و هیچ مقام و رسانه حکومتی هم اجازه نداشت به آن اشاره کند، امروز میبینیم به یمن همین جنبش و دادخواهی، موضوع قتلعام و جنبش دادخواهی شهیدان خاوران کاملاًً عام و اجتماعی شده است و رسانه رسمی پاسداران ـ تسنیم ـ مجبور شد برای اولین بار پس از ۲۹سال، حکم و دستخط خمینی را منتشر کند. همین رسانه ـ درست در سالگرد قتلعام ـ آخوند احمدی شاهرودی را از قبر بیرون کشید تا بعد از ۳۰سال ـ در پاسخ به منتظری که گفته بود احمدی هم مخالف بود ـ بگوید حکم خمینی درست بود و من مخالفتی با قتلعام نداشتم و...
البته آخوند جنایتکار ـ احمدی شاهرودی عضو هیأت مرگ خوزستان ـ بعد از مشتی حرفهای کلی و حاشیهسازی، باز هم گناه را به گردن امامش انداخت و گفت ما فقط حکمی که صادر شده بود را امضا کردیم. (تسنیم ۱۷مرداد ۹۶)
اگر یک زمان احدی از درون رژیم جرأت نمیکرد اسمی از آن «بزرگترین جنایت» بیاورد و امروز آخوند جنایتکار علی رازینی میگوید من نبودم، رئیسی و نیری و پورمحمدی بودند، رئیسی میگوید من کارهای نبودم افتخار آن مال «امام» است و احمدی شاهرودی هم میگوید ما فقط حکم را اجرا کردیم و...
اگر ناطق نوری بعد از ۳۰سال نطقش باز شد و گفت موضوع قتلعام سؤال نسل جدید در کف خیابان و دانشگاههاست، همه نتیجه جوشش خون خاوران و جنبش فراگیر دادخواهی است.
جنبشی که با دادخواهی خون خاوران، ولایت قتلعام را روزبهروز تضعیف و دادخواهی را به عاملی برای وحدت ملی تبدیل کرد، صد بار قوی از «جنبش مادران مایو» در آرژانتین است که با ۱۴نفر در میدان مایو آغاز شدند. آنان با برافراشتن پرچم دادخواهی شهیدان و ناپدید شدگانشان دمار از روزگار دولت نظامی حاکم درآوردند.
قتلعام سال ۶۷ـ دادخواهی مادران در میدان مایو آرژانتین
در جریان انقلاب مردم آرژانتین که سی هزار نفر توسط حکومت نظامی این کشور کشته یا ناپدید شده بودند، جنبش مادران «مایو» در سال ۱۹۷۷شکل گرفت. تعدادی از این مادران که فرزندانشان کشته یا ناپدید شده بودند با جمع شدن در میدان «مایو» و دادخواهی عزیزانشان شعلهیی را روشن کردند که به آتشفشانی برابر دولت نظامی حاکم تبدیل شد.
در شیلی هم آگوستیو پینوشه هیأت مرگ داشت؛ هیأت مرگ پینوشه که به کاروان مرگ معروف شد تعدادی از مخالفان و طرفداران سندیکا را در زندانها مخفیانه کشتند. محاکمه پینوشه بهعلت حمایت سفت و سخت غرب و سیاست مماشات با دیکتاتور، بسیار دور از ذهن مینمود اما سرانجام او نیز مسئولیت تمام جنایتها را پذیرفت و پیام ندامتش در تلویزیون شیلی قرائت شد.
این در حالی است که دیکتاتوری دینی ولایت فقیه جنایتکارتر و در شرایط کنونی بسیار ضعیفتر از آن زمان شیلی است و آلترناتیوش صدبار منسجمتر، مصممتر و پاکبازتر از مخالفان دیکتاتوری نظامی در شیلی و آرژانتین هستند.
با این همه هدف اصلی در جنبش دادخواهی سرنگونی نظام برآمده از قتلعام است؛ راهی که با عبور از هفت خان خاوران و دادخواهی خون شهیدانمان میتوان و باید پیمود.
«اگوستو پینوشه» دیکتاتور شیلی که آوازهٔ گورهای جمعی و ترور و ربودن مخالفانش همه جا پیچیده بود، در طول ۱۷سال حکومتش ۴-۳هزار اعدام یا ناپدید کرد و «کاروان [هیأت] مرگ»ش نزدیک ۱۰۰نفر از مخالفان و طرفداران سندیکا را در زندانها مخفیانه کشتند.
او هم بهعلت سیاسیت مماشات غربیها، کسی فکر نمیکرد فرو بریزد اما روزی که فرو ریخت معلوم شد قدرت مردم و همان مادرانی که به دادخواهی نشستند بسیار بیشتر از قدرتهای نظامی و سیاسی و تبلیغاتی حامیانش بود و سرانجام در پیشگاه همان مردم و خانوادههایی که فرزندانشان را ربود و درید و سربهنیست کرد به ندامت پرداخت.
اما بهشهادت تاریخ و گواه قیام سراسری مردم ایران، به یمن پایداری، همت و ارادهٔ ملی، نظام در هم شکسته ولایت فقیه در سراشیبی سقوط قرار گرفته است و با جنبش فراگیر دادخواهی و کانونهای فروزان شورشی میتوانیم و باید با محاکمه «حاکمان»، پس از ۴۰سال، آرامش و صفا را به قلبها، صلح و صمیمیت را به خانهها و گلخند رضایت را بر لبان مادران داغدار خاوران و خانوادههای بیقرار برگردانیم.
قتل عام سال ۶۷ - جنبش جهانی دادخواهی
سرانجام بعد از ۳۰سال نیرنگ و مماشات و تلاش بیوقفه قاتلان برای لاپوشانی «بزرگترین جنایت» و پس از ۳دهه پشتکار و پیگیری و پیکار مقاومت ایران، موضوع دادخواهی از خون شهیدان قتلعام ۶۷در مجمع عمومی سازمان ملل مطرح شد.
سازمان ملل متحد روز دوم سپتامبر ۲۰۱۷(۱۱شهریور ۱۳۹۶) همزمان با بیست ونهمین سالگرد قتلعام ۳۰هزار زندانی سیاسی گزارش گزارشگر ویژه درباره وضعیت حقوقبشر در ایران را منتشر گردید. در این سند که همراه با یاداشت دبیرکل به مجمع عمومی ملل متحد ارائه شده است، برای نخستین بار در چند ماده به موضوع قتلعام زندانیان سیاسی در ایران در سال ۱۳۶۷پرداخته شده و بر اعدام هزاران زندانی زن و مرد و نوجوانان به فتوای خمینی که در گورهای دستجمعی و نامعلوم دفن شدهاند تأکید نموده و خواستار تحقیقات مستقل و مؤثر درباره این جنایت و افشای حقایق شده است.
در ماده ۱۰۹در بخش نتیجهگیریهای این گزارش آمده است:
«طی سالها، تعداد زیادی گزارش درباره قتلعام سال ۱۳۶۷منتشر شده است. اگر تعداد افرادی که ناپدید شده و سپس اعدام شدهاند را بتوان مورد بحث و جدل قرار داد، شواهد فوقالعاده زیادی نشان میدهند که هزاران نفر بهطور شتابزدهای بهقتل رسیدند. اخیراً برخی از بالاترین مقامات حکومتی به این کشتار اذعان کردهاند. خانواده قربانیان این حق را دارند که حقایق را در مورد این وقایع و سرنوشت عزیزان خود بدانند بدون اینکه با خطر تلافی و انتقام مواجه شوند. آنها حق دارند که آلامشان جبران شود که شامل یک تحقیقات مؤثر در مورد واقعیتها و افشای عمومی حقایق درباره این اعدامها و همچنین جبران خسارت میشود. بنابراین گزارشگر ویژه به دولت فراخوان میدهد تا اطمینان حاصل کند یک تحقیقات مستقل و همهجانبه در مورد این وقایع انجام میگیرد».
وحشت سربازان ولایت از شکستن دیوار مماشات در پرونده قتل عام سال ۶۷
رژیم قتلعام که گمان نمیکرد دیواری که با لابیگری و نیرنگ و تهدید و فریب و مماشات طی ۳۰سال بالا برده بود، در ضربههای سنگین جنبش دادخواهی فرو بریزد، با سراسیمگی مهرههای قضایی و اطلاعاتی و دولتیاش را به صحنه آورد.
جعفری دولتآبادی دادستان جنایتکار رژیم در تهران گفت: «هر چند وقت، گزارشی علیه ایران ارائه میشود و از جمله گزارش اخیر گزارشگر ویژه حقوقبشر است که منبع اصلی آن ادعاهای (مجاهدین) و اخبار شبکههای وابسته به آنان میباشد. این گزارش ادعاهای خلاف واقع را به نظام قضایی ایران منتسب نموده است».
سپس محمدجواد لاریجانی که از برملا شدن پرونده قطور و خون نوشت کشتار زندانیان سیاسی هراساًن بود و هر گونه حقیقت یابی و کنکاش در پرونده قتلعام زندانیان را معادل «فساد!» میخواند گفت:
«شما ببینید مثلاً میگویند شما چرا گزارشگر ویژه را به ایران راه نمیدهید... بسیار حساس هستیم که به اسم گزارشگر اجازه نمیدهیم کسی بیاد در کشور ما فساد کنه».
لاریجانی؛ تئوریسین شکنجه و اعدام همچنین واکنش هیستریک خود به واژه «حقوقبشر» را پنهان نکرد و نشان داد مطرح شدن حقوقبشر در دیکتاتوری مذهبی چگونه راه به قیام مردم به جان آمدهٔ ایران میبرد.
او با وقاحت تمام، در یک بیان وارونه نیاز رژیمش را به ادامه سیاست بگیر و ببند و دار و درفش اینگونه بیان کرد:
«در جمهوری اسلامی به اسم حقوقبشر در فتنه سال ۸۸ببینید چی کار کردند یعنی بیشترین خیانت ها به مملکت انجام شد کشور را به شورش کشاندند اسمش را (گذاشتند) حقوقبشر».
این واکنش هیستریک بهخوبی بیانگر آن است که تحقیقات مستقل و همهجانبه در مورد قتلعام سال ۶۷پاشنه آشیل این رژیم است و قاتلان بهترین فرزندان این آب و خاک از آن هراس دارند. خانواده قتلعام شدگان و ملت داغدیدهٔ ایران انتظار دارند جامعه ملل و تمامی وجدانهای آزاد به این خواست دیرینه پاسخ دهند؛ خواستی که قبل از هر چیز نیاز بشریت معاصر برای مرز کشیدن و فاصلهگرفتن و حسابرسی از آمران و عاملان شکنجه و کشتار است.
جنبش دادخواهی در گزارش گزارشگر ویژه حقوقبشر در ایران
سوم آبان ۹۶خانم عاصمه جهانگیر،گزارشگر ویژه حقوقبشر در ایران ضمن ارائه گزارش شش ماهه خود به اجلاس کمیته سوم مجمع عمومی مللمتحد چنین گفت:
«برای حرکت رو به جلو من علاقمندم پیشنهاد کنم که ما همچنین باید به عقب بنگریم، در این رابطه تعداد قابل توجهی از دادخواستها، ارتباطات و مدارک پیرامون اعدامهای هزاران زندانی سیاسی از مرد و زن و نوجوان در سال ۱۹۸۸صحبت از درد عمیق و مستمری میکند که باید مطمئناً به آن پرداخته شود، این قتلها بخودی خود توسط بعضی از مقامات بلندپایه حکومت مورد تأیید قرار گرفته است، تقریباً بهطور روزانه من نامههای عمیق و صمیمانهیی از بستگان کشته شدگان دریافت میکنم که خواهان پاسخگویی هستند، خانواده قربانیان حق غرامت و جبران دارند و از این حق برخوردارند که از حقایق این وقایع و سرنوشت قربانیان، بدون ریسک تلافی، آگاه شوند. از اینرو من بر فراخوان خود به حکومت تأکید میکنم تا تضمین کند که یک تحقیقات جامع و مستقل در مورد این وقایع صورت بگیرد».
دولت نوروزی نماینده شورای ملی مقاومت در انگلستان طی مصاحبهیی گفت:
«باید بگویم این یکی از مهمترین و بزرگترین دستاوردهای مقاومت ایران است، بهخصوص در عرصه بینالمللی، این اولین بار است که موضوع قتلعام هزاران زندانی سیاسی در سال ۶۷درکمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل که مرکب است از ۱۹۳کشور است مطرح میشود.
این ارگان بزرگترین مرجع رسیدگی به حقوقبشر در ایران و یا هر کشور دیگر محسوب میشود و میخواهم بگویم یکسال بعد از فراخوان رئیسجمهور مقاومت خانم مریم رجوی از شروع جنبش دادخواهی هم در داخل کشور و هم در سراسر کشورهای مختلف جهان میبینیم که این جنایت هولناک قتلعام زندانیان سیاسی یعنی این مقوله به عالیترین مرجع بینالمللی کشیده شده است».
سپس آنتونیو گوترز، دبیرکل سازمان ملل در گزارشی به شورای حقوقبشر سازمان ملل، در مورد قتلعام زندانیان سیاسی در سال ۶۷نوشت: «دبیرکل نگران مشکلات خانوادههای قربانیان در دستیابی به اطلاعات مربوط به وقایع ۱۹۸۸و اذیت و آزار کسانی است که در پی کسب اطلاعات بیشتر مربوط به این رخدادها هستند».
همچنین در بررسی گزارش گزارشگر ویژه در سی و هفتمین اجلاس شورای حقوقبشر مللمتحد که ۲۱اسفند ۹۶برگزار شد، آخرین گزارش زندهیاد عاصمه جهانگیر بهعنوان گزارشگر ویژه سازمان ملل برای نظارت بر وضعیت حقوقبشر در ایران تحت حاکمیت آخوندها، به شورا ارائه شد و مورد بررسی قرار گرفت.
در این اجلاس نمایندگان کشورهای مختلف جهان و سازمانهای حقوق بشری، ضمن استقبال از گزارش عاصمه جهانگیر، وضعیت وخامتبار حقوقبشر در ایران را محکوم کردند و بهطور خاص بر قتلعام سال ۶۷، موج اعدامها، استمرار اعدام نوجوانان، دستگیری گسترده قیامکنندگان و قتل شماری از آنها در زندانهای رژیم، سرکوب و تبعیض علیه زنان، ملیتها و پیروان مذاهب مختلف انگشت گذاشتند.
ایران، جایی که قتل عام کنندگان حکومت میکنند
آذر ۱۳۹۶کنفرانسی در کلوپ ملی مطبوعات آمریکا در واشنگتن در حمایت از جنبش دادخواهی شهیدان قتلعام سال ۶۷برگزار شد.
این کنفرانس تحت عنوان «ایران، جایی که قتلعامکنندگان حکومت میکنند» برگزار شد و سخنرانان برنامه عبارت بودند از:
سفیر کنت بلکول سفیر پیشین آمریکا در کمیسیون حقوقبشر در ژنو
لیندا چاوز، مدیر پیشین روابط عمومی کاخ سفید
سفیر آدام ارلی، سخنگوی پیشین وزارتخارجه و سفیر پیشین آمریکا در بحرین
سفیر مارک گینزبرگ، سفیر پیشین آمریکا در مراکش
و سونا صمصامی نماینده شورای ملی مقاومت ایران در آمریکا
در این کنفرانس که با حضور خبرنگاران آمریکایی و بینالمللی برگزار شد، انتشار کتاب جدید دفتر نمایندگی شورا در آمریکا درباره قتل عام سال ۶۷اعلام گردید.
قتلعام سال ۶۷ـ انتشار کتاب «ایران، جایی که قتلعام کنندگان حکومت میکنند» در کلوپ
این کتاب با نام «ایران، جایی که قتلعامکنندگان حکومت میکنند» حاوی دو تقریظ از سناتور جوزف لیبرمن کاندیدای پیشین معاون ریاستجمهوری آمریکا و مایکل موکیزی وزیر پیشین دادگستری آمریکا است.
پیشگفتار کتاب توسط سفیر کنت بلکول و دیباچه آن توسط سر جفری رابرتسون نوشته شده است.
کتاب «ایران، جایی که قتلعامکنندگان حکومت میکنند» حاوی ۹فصل بهعلاوه ضمائمی از مدارک مستند پیرامون قتلعام سال ۶۷و اسناد جنایت علیه بشریت همچون فتوای خمینی جلاد برای کشتار جمعی مجاهدین است.
اجلاس استماع شاهدان و خانوادههای شهیدان قتل عام ۶۷ در ژنو
در جلسهیی که بهمن ماه ۱۳۹۶با شرکت شماری از سازمانهای غیردولتی دارای رتبه مشورتیِ ملل متحد، در کلوپ مطبوعات ژنو برگزار شد، سخنرانان تأکید کردند که سرکوب و جنایات رژیم در جریان قیام بزرگ مردم ایران که از هفتم دیماه گذشته شروع شده، لزوم تحقیقات درباره جنایتهای رژیم و سپردن عاملان آن به دست عدالت را دوچندان میکند.
در این جلسه که به ابتکار انجمنِ «عدالت برای قربانیان قتلعام سال ۶۷» تشکیل شد، برجستهترین حقوقدانان بینالمللی، زندانیان از بند رسته و شاهدان و خانوادههای شهیدان قتلعام زندانیان سیاسی شرکت داشتند و سخنرانان در حسابرسی از سرانِ حکومت آخوندی و توقف جنایتهای رژیم علیه قیامکنندگان در زندانها فراخوان دادند.
در اجلاس استماع شاهدان و خانوادههای شهیدان قتلعام ۶۷که با شرکت و سخنرانی شماری از برجستهترین حقوقدانان متخصص در امور حقوقبشر بینالمللی برگزار شده بود، تعدادی از شاهدان، زندانیان سیاسی از بند رسته و اعضای خانوادههای شهیدان قتلعام سال ۱۳۶۷به ادای شهادت پرداختند.
اجلاس استماع شاهدان و خانوادههای شهیدان قتل عام سال ۶۷ در ژنو
افشای گورهای جمعی قتلعام شدگان در گزارش عفو بینالملل
نهم اردیبهشت ۱۳۹۷سازمان عفو بین الملل در گزارشی شواهد و مدارک جدیدی از گورهای جمعی زندانیان را فاش کرد که نشان میدهد رژیم آخوندی عامدانه در حال تخریب گورهای جمعی شهیدان قتلعام سال ۶۷است تا آثار جرم این جنایت هولناک را نابود کند. این اسناد از جمله شامل تصاویر ماهوارهیی، عکس و ویدئوهای تحلیلی است.
این گزارش توسط عفو بینالملل و عدالت برای ایران تهیه شده است.
در این گزارش آمده است مقامات ایرانی محلهای تأیید شده یا احتمالی گورهای جمعی زندانیان قتلعام شده در سال ۱۳۶۷را تخریب میکنند. در این قتلعام هزاران زندانی که به دلائل سیاسی دستگیر شده بودند ناپدید شده و بهطور فراقانونی اعدام شدند.
در قسمتی از این گزارش تحت عنوان «اختفای جنایت» آمده است: «مقامات ایرانی در حال تخریب گورهای قربانیان کشتار سال ۱۹۸۸هستند. بر اساس شواهد مقامات ایرانی از طریق تاکتیکهایی همچون خاکبرداری با بولدوزر؛ پنهانسازی گورهای جمعی زیر قبرهای جدید انفرادی؛ احداث ساختمان یا جاده بر روی گورها؛ ریختن بتن بر روی گورهای جمعی و تبدیل مکان گورهای جمعی به محل انباشت زباله در حال از بین بردن مدارک اصلی هستند که میتواند حقایق در مورد ابعاد این جنایت را برملا کند».
گزارش عفو بینالملل از تخریب گورهای جمعی زندانیان سیاسی
گزارش عفو بینالملل و سازمان عدالت برای ایران میافزاید: این گورهای جمعی دائماًً تحت نظر نیروهای امنیتی هستند که نشان میدهد ارگانهای قضایی، امنیتی و اطلاعاتی در روند تصمیمگیری در مورد تخریب این مزارها مشارکت دارند.
نمونههای تخریب گورهای جمعی در گزارش عفو بینالملل
در این گزارش تأکید شده که برای جمعآوری اطلاعات مورد نظر در فاصله بین آبان۱۳۹۴و دی ۱۳۹۶با ۲۸زندانی سابق و ۲۳نفر از اعضای خانوادههای قتلعام شدگان مصاحبهصورت گرفته و از عکسهای ماهوارههای فیلمهای ویدئویی و عکسهای مختلف استفاده شده است.
این گزارش، با استناد بهگفتههای خانوادههای قتلعام شدگان و همچنین عکسهای ماهوارهای، تخریب یا نابودی هفت خاوران ـ گور جمعی ـ از جمله در خاوران بهشت آباد اهواز، خاوران بهشت رضای مشهد، خاوران وادی رحمت در تبریز، خاوران تازه آباد رشت و همچنین در قروه در استان کردستان، گورستان خاوران در تهران و محل دادگاه سابق انقلاب رژیم در سنندج به دست مقامات رژیم ایران را در فاصله سالهای ۱۳۸۲و ۱۳۹۶مستندکرده است.
در یک نمونه تکاندهنده در شهر قروه در استان کردستان مقامات در ژوئیه سال گذشته با بولدوزر سنگها و علائمی که توسط خانوادههای عزادار برای یادبود این قربانیان گذاشته شده بود را تخریب کرده و بهانه آوردند که این زمینها باید تبدیل به زمین کشاورزی شوند.
قتل عام سال ۶۷ بر کتیبه خاوران
۳۰سال از خاک گلگون و خون خاوران گذشت. خاکی که ۳۰سال در زنجیر و اسارت و محاصره ایستاد، در برابر تخریب و تحریف و دشنه و تیغ و تیغههای لودر و بولدوزر پایداری کرد و در جنبش دادخواهی شکفت.
خاکی که در آه و آهک و آهن نابود نشد، زیر خروارها سیمان و سانسور مسدود نشد و بذر رویش و خیزش و ماندگاری را در خود بارور کرد.
بذری خروشان و خونچکان که از خاوران تهران تا خاوران رشت و خاوران تبریز و شیراز و اصفهان و در کف خیابان شهرهای تهران و گیلان و مازندران و خراساًن و لرستان و کردستان جوشید و در خاوران ایران گل داد.
گل داد و مژده داد که زمستان حاکمیت قتلعام شکست و بهار آزادی در راه است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر