تأسیس ارتش آزادیبخش ملی ایران
در جلسات قبلی حول تأسیس ارتش آزادیبخش بحث کردیم و اهداف اصلی آن یعنی محقق كردن صلح و برقراري آزادی براي ميهن عزيز وخلق در رنجير را توضیح دادیم. و در پيشبرد اين خواسته ها خمینی را به نقطه ای رسانديم که علیرغم میل باطنی جنگ طلبی، آتش بس را قبول کرد و گفت جام زهر را سرکشیدم و آبروی خودم را با خدا معامله کردم. و پس از آن مقامات مختلف رژیم که ۸ سال دم از جنگ با شعار فتح قدس از طریق کربلا میزدند به صحنه آمده و به غلط کردن خودشان اعتراف کردند.
نه فقط از طول دادن و ادامه دادن اين جنگ خود را بی تقصیر نشان دادند، بلکه مسؤليت آن را به گردن خميني انداختند.
رفسنجاني كه جانشين فرمانده كل قوا و بالاترين مسئول پيشبرد امور جنگ بود, بعدها تقصير ادامه جنگ را به گردن خميني انداخت و گفت: «بعد از فتح خرمشهر من مسئول جنگ نبودم . نماينده امام در شوراي عالي دفاع بودم .
تنها مسئله اي كه تا آنموقع پيش آمد اين بود كه امام فرمودند كه ما موافق نيستيم كه نيروهاي ما وارد خاك عراق شوند. ولي اصل جنگ را امام اصلا اجازه نمي دادند كه كسي با ايشان بحث كند كه جنگ متوقف شود يا آتش بس شود .»
پاسدار محسن رضايي فرمانده وقت سپاه نيز روايت خودش را از همان تصميم گيري ارائه داده است. وي در يك سخنراني در «حسينيـــــه شهيد همت» در ۲۷ تير ماه ۷۷ گفت: «بعد از فتح خرمشهر ، يكي دو جلسه خدمت امام رسيديم كه من جلسه اول نبودم.
اما در جلسه دوم من ، آقاي هاشمي ، مقام معظم رهبري ، احمد آقا ، آقاي سيدحسين موسوي و آقاي موسوي اردبيلي حضور داشتيم . امام سؤال كردند كه شما براي چه مي خواهيد آن طرف مرز برويد ؟ عده اي استدلال سياسي آوردند و برادران ارتشي و ما هم استدلال نظامي آورديم و گفتيم كه اگر به آن طرف اروند برويم ولو اينكه شرايط نه جنگ ، نه صلح حاكم شود توان دفاعي مان افزايش مي يابد .
سياسيـــون گفتند كه تا اينجا رسيده ايم ، اما چيزي در دستمان نيست . امام هم استدلالها را گوش كردند و فرمودند : خيلي خوب پس آماده مي شويــــــم كه به آنطرف مرز برويم . خيلي ها مي گويند كه امام پس از آزادي خرمشهر مخالف ادامه جنگ بود در حالي كه امام مي خواست ببيند كه اين مجموعه چقدر در پيشنهادهايشان مُصمّم هستند وقتي كه استدلالها ارائه شد امام خودشان تصميم گرفتند»
البته از اعترافات خود سران رژيم واضح بود كه هر دو جناح بر سر ادامه جنگ در سال ۶۱ وحدت داشتند و امروز به خاطر تنفر عمومي از اين سياست ويرانگر و مجرمانه است كه باعث شده هر يك از آنها تلاش كند خودش را از آن تصميم گيري منحوس مبري نشان دهد.
نکته قابل توجه اینکه وقتي آتش بس را پذيرفتند هرگز هیچیک از مقامات و خود خمینی نهگفتند و نمیگویند چرا ۸ سال با جنگ ضد میهنی دمار ازروزگار مردم ایران در آوردند و باکمال بی شرمی هنوز هم از جنگ ضد میهنی بعنوان دفاع مقدس تجلیل میکنند.
جايگاه ويژه ارتش آزاديبخش درمتوقف كردن جنگ ضدميهني
ازسال ۶۱ سازمان ملل خواهان توقف جنگ بود، كشورهاي منطقه تماما مخالف ادامه جنگ بودند تنها خميني بود جنگ را نعمت الهي مي دانست نه عراق و نه کشورهای منطقه و نه قطعنامه های شورای امنیت و ...هیچکدام نمي توانستند خمینی را وادار به قبول آتش بس کنند. اما ارتش آزادی ضمن یک سال توانست آتش بس را به خمینی تحمیل کندکه بسیار شگفت انگیز بود و مورد توجه جامعه جهانی قرار گرفت. ارتش آزادیبخش با متوقف کردن جنگ صفحه جدیدی در تاریخ ایران و منطقه بازکرد.
هزاران درود به رهبر مقاومت که ارتش را تأسیس کرد و به روان پاک شهدایی که در این یکسال به شهادت رسیدند هزاران درود.
اینکه چرا ارتش آزادیبخش کاری کرد که هیچ قدرت ديگري نتوانست انجام دهد؟ ، بسیارقابل توجه است.
واضح است که این تنها ارتش آزادیبخش بود که قصدش سرنگونی رژیم بود و هیچ قدرت خارجی و حتی عراق درحال جنگ نیز چنین قصدی نداشتند لذا خمینی از آنها ترسی نداشت. اما بعد ازفتح مهران خمینی سرنگونی اش به دست ارتش آزادیبخش ملی ایران را احساس کرد و بلافاصله درست یک ماه بعد از فتح
مهران توسط ارتش آزادیبخش در ۲۷تیر۱۳۶۷ آتش بس را پذیرفت.
نکته قابل توجه دیگر در رابطه با قدرت ارتش آزادیبخش
وقتی ارتش آزادی مهران را فتح کرد،کارشناسان ارتش کلاسیک با تعجب گفتند فتح مهران کار ۴۵۰۰۰ نیروی رزمنده است. وبه همین دلیل خبرنگاران زیادی وارد مهران شده و بطور وسیع انعکاس دادند.
و این سؤال مطرح بودکه چگونه ارتش آزادیبخش توانست مهران را فتح کند و مهمتر اینکه آتش بس را به خمینی تحمیل کرد.
واقعیت اینکه مجاهدین سربازان معمولی نبودند بلکه هرکدام بخاطر آرمانش که انتخاب آگاهانه سرنگونی رژیم آخوندی و نجات مردم بود، وارد جنگ آنهم با پرداخت همه چیزشان شدند.
رزمندگان ارتش به یمن رهبری مسعود رجوی توانسته بودند از چنان توانمندی برخوردار باشند که نه تنها دشمن با تمام قدرتش نتوانست خللی در عزمشان ایجاد کند بلکه با تهاجمات بسا سنگین تر سیاسی وتبلیغی وتوطئه های خمینی و حامیان خارجی اش مواجه بودکه نه تنها مرعوب و تسلیم نشدند که برعزمشان افزود واز آنها ارتشی با این قدرت به وجود آورد.
برچسبهايي از قبيل «ستون پنجم عراق», «گرا دادن به هواپيماهاي عراق براي زدن مناطق مسكوني ايران », «شكنجه اسراي ايراني در عراق» ,«خيانت به كشور و مردم ايران» و.... كدهايي بوده كه طي دو دهه هر روز از بلندگوهاي تبليغاتي رژيم آخوندي در داخل و خارج ايران تبليغ و ترويج شده است.
رهبری مقاومت با پرداخت همه هزينه هاي آن در صحنه هاي مختلف اجتماعي , سياسي و بين المللي خط جنگ علیه جنگ طلبی را پيش برد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر