سازمان مجاهدین خلق بهدلیل اشرافی که به ماهیت خمینی و اطرافیان او داشت، آنها را ضدخلق و ضد بشر می دانست و هیچوقت وارد همکاری با رژیم نشد و امید به اصلاح آنها هم نداشت.
به همین دلیل از روز اولی که رژیم خمینی به حاکمیت رسید سازمان مبارزه سیاسی علیه آنها را در پیش گرفت. مسعود رجوی خمینی را ضدبشر خطاب کرد و گفت هرگز افعی کبوتر نمیزاید. پس از۳۰ خرداد ۶۰ که ضرورت جنگ مسلحانه بهوجود آمد همواره درصدد سرنگونی آن بودیم. چون حل هیچ تضاد و مشکل اجتماعی و سیاسی و خارجی بدون سرنگونی رژیم امکانپذیر نیست. پس از۳۰خرداد(که قبلاً راجع به آن بحث کردیم) شورای ملی مقاومت هم به همین منظور تشکیل شد.
ـ وظیفه شورا در ماده اول اساسنامهاش اینچنین تعریف شده است:”شورای ملی مقاومت برای سرنگونی رژیم خمینی و استقرار دولت موقت تشکیل شده است”پس برای آزادی خلق ایران و برقراری دموکراسی راهی جز سرنگونی متصور نیست.
بنابراین هر کدام ازاعضای منفرد یا گروهی شورا این ماده را زیرپا بگذارد وبا آن مخالفت کند بهطور اتوماتیک جایش شورا نخواهد بود در غیر اینصورت شورای ملی مقاومت موضوعیت خودش را از دست داده باید منحل شود. قاسملو درپائیز۶۳ با نقش پشتپردهای رژیم پا روی این اصل گذاشت و بهسمت مذاکره با رژیم روی آورد.
مسعود رجوی از موضع مسئول شورا در پیام آبان ۶۳ در این رابط نوشتند که:
پیام مسئول شورای ملی مقاومت- آبان ۶۳
....«ضروریست در همینجا اعلام کنم که رژیم خمینی به هیچ وجه مذاکره پذیر وقابل مذاکره برای درخواستهای عادلانه و مردمی نیست. سازمان مجاهدین خلق ایران وارد مذاکره شدن با یک چنین رژیمی را بر سر درخواستهای سیاسی از قبیل دمکراسی یا خودمختاری درگذشته عمیقاً محکوم و از موضع ضعف تلقی کرده است. ما فقط یک حرف با رژیمی که بین ما و او جز دریای خون وجود ندارد؛ داریم که همانا«سرنگونی»است.
ــ زیرا شورای ملی مقاومت پیوسته«رژیم خونخوار و ضدانسانی خمینی را در تمامیت خود نفی میکند و امکان استحالهٔ رژیم در جهت بسط آزادیها را تصور باطلی میداند که برای شکستن روحیهٔ مقاومت و دلسرد کردن نیروهای مقاوم و رزمندهٔ مردمی اختراع شده است و تبلیغ میشود »(نقل از بیانیهٔ ۲۱فروردین ۱۳۶۳ شورا که با اتفاق آراء توسط کلیهٔ اعضای شورا تصویب شده است)، بهخصوص که «این شورا رژیم خمینی و تمام دستهبندیهای درون آن را یکسره ضدانقلابی میشناسد»(نقل از بیانیهٔ ۲۳مرداد۱۳۶۳شورا که باتفاق آران توسط کلیهٔ اعضاء تصویب و امضا شده است)؛ زیرا شورا باتفاق آراء تصریح کرده است که سرنگونی تام و تمام رژیم خمینی را اساساً از طریق مبارزهٔ مسلحانه امکانپذیر میداند.
با اینهمه در تابستان گذشته حزب دموکرات کردستان ایران که حزب همپیمان ما در شورای ملی مقاومت است بشرح مندرج در نشریه کردستان (شمارة ۹۹ به تاریخ شهریور ۱۳۶۳) ضمن اعلام برخی تماسها از سوی مقامات و نمایندگان رژیم و انجام گفتگوی مقدماتی با آنان، تصریح نمود که آماده است تحت شرایط معینی با رژیم خمینی بر سر خودمختاری کردستان وارد مذاکره شود.
سازمان مجاهدین خلق ایران به مجرد دریافت نشریه کردستان شماره ۹۹ اطلاعیهٔ توضیحی پیرامون مسألهٔ مذاکره با رژیم خمینی صادر کرده و آنرا رد نمود(۱۲/آبان/ ۱۳۶۳).
در همین ایام شورای ملی مقاومت نیز در اجلاسیهٔ ماهیانهٔ خود به تفضیل در این باره به گفتگو پرداخت تا اینکه پس از ۳ اجلاس، موضوع در اجلاسیهٔ ۱۷/ دیماه/۶۳ طی یک سؤال مشخص به نظر پرسی گذاشته شد؛ اعضای حاضر در اجلاس مزبور باستثناء حزب دموکرات که بر صحت مواضع خود پافشاری مینمودند مذاکرهٔ سیاسی با رژیم خمینی را محکوم و آنرا خلاف التزامات امضاء شدهٔ شورایی دانستند.
سپس در ۲۷ / دیماه/ ۶۳، فرماندهٔ سپاه پاسداران خمینی در ناحیهٔ کردستان بهدنبال جلسهٔ سرکردگان نظامی و سرکوبگر رژیم در کردستان در مصاحبهیی با رادیو رژیم در سنندج اعلام کرد که از سوی رژیم مذاکرهای در کار نخواهد بود و آنچه در این باره «شایعه کردهاند»صحت ندارد و از سوی رژیم افزود که «ما مذاکرهمان فقط با تفنگ است».
متعاقباً در تاریخ ۳۰/۱۰/۶۳ دبیرخانهٔ کمیتهٔ مرکزی حزب دموکرات کردستان ایران ضمن اطلاعیهیی اعلام نمود که «... ملاقات نمایندگان حزب ما مبنی بر اینکه خمینی هیچ یک از خواستهای اساسی مردم کردستان در چارچوب این رژیم قابل تحقق نیست را به اثبات رساند به همین جهت حزب ما در شرایط کنونی هر گونه مذاکرهٔ سیاسی با نمایندگان رژیم خمینی را امری بیهوده تلقی میکند و مجدداً تأکید مینماید که شعار مبارزهٔ مسلحانه تا سرنگونی رژیم خمینی که از سوی کنگرهٔ پنجم حزب به تصویب رسیده و کنگرهٔ ششم نیز آنرا تأکید نموده است، همچنان شعار اصلی حزب ما و جنبش دموکراتیک مردم کردستان بهشمار میرود». این موضعگیری حزب دموکرات جای خوشبختی بسیار داشت.
و اکنون بهدنبال اجلاسیهٔ ۱۷ دیماه شورای ملی مقاومت، پاسخ رسمی دفتر سیاسی حزب دموکرات پیرامون اظهارنظر اعضای شورای ملی مقاومت در اجلاسیهٔ ۱۷دیماه با امضای آقای قاسملو به اینجانب واصل گردیده است که بتاریخ ۵/ ۱۱/ ۶۳ میباشد.
با کمال تأسف در این پاسخ بر«حفظ حق مذاکره برای حزب دموکرات کردستان ایران»تأکید شده و گفته میشود که حزب دموکرات آنرا «بهیچوجه خلاف التزامات»شورای ملی مقاومت که توسط حزب امضاء شده است نمیداند. در این رابطه مسئول شورا گفتند:«اکنون ناگزیر چه بهعنوان مسئول شورا و چه از سوی مجاهدین خلق ایران اعلام میکنم که ما هیچ مذاکرهای با رژیم تبهکار خمینی نداریم و نخواهیم داشت».
«بهطور اخص از سوی مجاهدین خلق ایران نیز بعرض میرسانم که مجاهدین پیوسته با متحدان سیاسی خود در منتهای احترام و انعطاف برخورد نموده و باز هم به همین رویه ادامه خواهند داد. اما از ماهها پیش ما مشخصاً اعلام کردیم که دست یازیدن به مذاکرهٔ سیاسی با این رژیم ضدبشری خلاف اصول مبارزاتی و انقلابی و التزامات شورایی بوده و برای ما مطلقاً قابلقبول نیست و هر یک از متحدانمان نیز که چنین خطی داشته باشد ناگزیر آنرا بهمثابه خداحافظی از اتحاد فیمابین تلقی میکنیم. یعنی پس از صبر و مدارای لازم و پس از همهٔ گفتگوها و انعطافهای ضروری چنانچه مذاکرهجویی با رژیم خمینی بالکل متوقف نگردد ما در نهایت چارهای جز خداحافظی نداریم. چرا که نمیخواهیم ارزش و اعتبار و هویت مبارزاتی و انقلابی شهدا و زندگانمان را ولو بهطور غیرمستقیم مخدوش شده ببینیم».
«بنابراین زمان آن فرا رسیده است که علناً از حزب همپیمانمان ــ حزب دموکرات کردستان ایران ــ صمیمانه و صادقانه و خاضعانه درخواست کنم که به حرمت خون همهٔ شهدای خلق بهویژه پیشمرگان دلیر کردستان که توسط رژیم خمینی بهشهادت رسیدهاند؛ صراحتاً عدم تجدید هر گونه مذاکرات سیاسی با دشمن ضدبشری را در حال و در آینده اعلام نمایند. در غیر این صورت خداحافظی اجتنابناپذیر شده و بهرحال ادامهٔ اتحاد و همکاری را منوط به تعهد استوار و دائمی حزب دموکرات مبنی بر تحریم هر گونه مذاکرات سیاسی با رژیم خمینی میدانم.
الان بعد از۴۰سال برهمگان روشن شده که این رژیم به هیچ وجه اصلاح پذیر و قابل مذاکره نیست و تنها و تنها راه رهایی خلق از ستم آخوندی سرنگونی،سرنگونی،سرنگونی است. ا ین تاریخ ۵۵ساله مبارزه بیامان و پیوسته و خستگیناپذیر مقاومت ایران اثبات کرده است.و دیدیم که این رژیم حتی با قاسملو و شرفکندی جانشین قاسملو را درست در سر میز مذاکره ترور کرد.
اخراج قاسملو از شورای ملی مقاومت بهدلیل نقض پایهایترین اصل بنیادین شورای ملی مقامت که همانا سرنگونی رژیم ضدبشری خمینی بود، اقدام اصولی و بسیار مهم دیگری بعد از اخراج بنی صدر بود. اخراجی که بهای سنگینی بود که شورا بهخاطر پایداری بر اصول خدشهناپذیرش پرداخت. اخراجی هایی که برخلاف سنگینی و خوابهای پنبهدانهای اضداد نه تنها ضربهای به شورا نزد بلکه بهخاطر وفاداری به اصول به هرقیمت تضمین پایداری بزرگترین ائتلاف سیاسی از صدر مشروطه تا امروز گردید. شورایی که از سختترین گردنههای نابود کننده مانند فروغ جاویدان و بمباران اشرف توسط ۱۲کشور به سردمداری آمریکا و خلعسلاح مجاهدین و تحویل کتبسته آنها به مزدوران رژیم آخوندی که بعد از جنگ عراق حکومت عراق را از آمریکا به یغما برده بودند و خطرناکتر از همه کودتای خائنانه ۱۷ژوئن به قصد استرداد رئیسجمهور منتخب شورا و جمع کردن کامل بساط شورا بود که شورای ملی مقاومت از همه این گردنهها بهطور شگفتانگیزی پیروزمندانه عبور و بر وحدت و استحکامش بیشتر و بیشتر افزوده شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر