تیتر خبر به تنهایی حکایت از انداختن زلزله به جان دیوارههای پوک و پوسیده نظام در زیر بار بحرانهای بیپاسخ بود.
تسخیر ۵۱۳۸ دوربین کنترلی در شهرداری تهران توسط کانونهای شورشی و ارسال نیممیلیون پیامک
در میان عناوین و توضیحات کامل آن چشمهایم بیقرار از این کلمه به کلمه دیگر تاب میخورد و میپرید. در هر جا به کلمه شهرداری گیر میکرد تصویر و صحنهیی از حملههای وحشیانه عوامل آن به دستفروشان و مردم بیدفاع از نظرم میگذشت. وقتی خبر به گوش آنها رسیده آیا بر چهرههای زخمخوردهشان از سیاهی روزگار آخوندها لحظهیی غنچه لبخند نشسته؟ آیا لختی جگر خستهشان قرار و آرام گرفته؟ آیا نفسی عمیق به شکر و شادی کشیدهاند و نگاهی به آسمان دوختهاند؟ راستی کودکان کار چطور؟ هر چند که شاید کوچکتر از آن باشند که بفهمند چه میگذرد اما بزرگترین بار نفسگیر یعنی معیشت بر شانههای نحیفشان سنگینی میکند در حالیکه عوامل شهرداری حتی به جسم نحیف و نگاه معصوم آنها هم رحم نکرده و از دست کوچکشان همان یک لقمه نان شب را میدزدند.
صدای نفس نفس زدن چشمهایم که در میان آن صحنهها و این خبر در رفت و آمد بود لحظهیی متوقف شد.
اعتلای کانونهای شورشی
چند سالی است که این نام ناقوس بیداری و پیروزی صحنههای رزم سرنگونی شده است. جنساش باور به نور است وقتی که ولایت میخواهد با دزدیدن هویتها از کلمات، خود را در عین موریانهخوردگی مفرط، ابدی نشان بدهد. سلاحاش آتشی است که اسرار نظام پوسیده و مورچهخور شده ولایت را برای خلق روشن میکند. حالا دیگر با چیدن سنگ به سنگ مسیر و سنگفرش کردن آن از یک تکنمونهها اسطورهیی به جریانی و رودی از نور تبدیل شده است و با تلاش خستگیناپذیرش دیگر تنها نام آشنای ایران نیست بلکه در جهان هم پژواک آن غوغا کرده است.
مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا در بازدید از اشرف۳: سرکوب انقلاب را نمیشود تا بهابد ادامه داد و نیروهای مقاومت در داخل ایران، این ایرانیان شریف و میهنپرست، بیش از هر زمانی قدرتمند هستند و بههمهٔ کسانی که از آنها حمایت میکنند روحیه میدهند.
مایک پنس معاون رئیسجمهور آمریکا در کنفرانس ایران آزاد ۲۰۲۱: «امروز همه علایم نشان میدهند که جنبش مقاومت در ایران هیچگاه به این قدرتمندی نبوده است و کانونهای شورشی در داخل ایران مرکز امید مردم ایران هستند. آنها حین قیامهایی و اعتراضات ادامه داری که در ایران شاهدش هستیم نیروی تغییر از داخل کشور هستند».
نام کانونهای شورشی رسانههای بینالمللی را هم به سمت خود کشانده
فاکس نیوز: هدف قرار دادن ۱۵۰ وبسایت شهرداری تهران و قطع بیش از ۵هزار دوربین امنیتی و صدها سرور آنها که برای سرکوب قیامها استفاده میشد، چهارمین اقدام در نوع خود در سلسله تهاجمهای زنجیرهیی است که یگانهای مقاومت وابسته به اصلیترین اپوزیسیون ایران، مجاهدین، انجام میدهند.
برنامهٔ رادیویی کپیتال هیل، رسانه کنگره آمریکا یک کانون شورشی را مهمان برنامه خود میکند و او را اینطور معرفی میکند: «مهمان امروز برنامه کاپیتول هیل یکی از اعضای واحد های مقاومت از همدان ایران است. آنها در حال مبارزه با رژیم ایران هستند... . اعتراضات عمومی با جمعیت گسترده، وجود دارد. رژیم ایران از این موضوع چندان راضی نیست. بنابراین مهمان من خواسته است که هویت او را مخفی نگهداریم.
کانونهای شورشی در سالگرد مرگ خمینی، بیش از ۵۰۰۰دوربین امنیتی را که در همه جا نصب شدهاند از مراکز دولتی گرفته تا نقاط دیگر تسخیر کردهاند».
راستی چگونه این «خلق نو» پا به میان مبارزه برای آزادی باز کرد؟ دوباره در میان تاریخها و تقویمها بار سفر بسته و حرکت میکنم.
از پیام مسعود رجوی ۱۱خرداد ۱۳۹۷
«۳۸سال پیش در چنین روزی خمینی در سخنرانی ۴تیر ۱۳۵۹ بهزعم خودش تیر خلاص مجاهدین را شلیک کرد و دفاتر مجاهدین بسته شد اما امروز دفاتر مجاهدین در چارچوب کانونهای شورشی در همه جا باز شده و در کوچه و خیابان روان و قابل رویت است این است؛ استراتژی قیام و سرنگونی
و این قیامی است تا سرنگونی و پیروزی
۱- تداوم دارد
۲-گسترش مییابد
۳-عمق پیدا میکند
۴-با مقاومت سازمانیافته پیوند و پشتوانه دارد.
اما سؤال این بود که چگونه میتوان شعلههای قیام را به یکدیگر گره زد تا آتشفشانی برانداز و بنیانکن بپاشود؟ پاسخ واقعی و ضروری و حقیقی در جنگ صد برابر و شورشگری حداکثر بوده و هست و خواهد بود. آنقدر که از طریق کانونهای شورشی به ارتش آزادیبخش ملی اعتلا یابد و سپاه دشمن ضدبشر را در هم بکوبد».
باز هم در جستجوی آغاز در عمق تاریخ حرکت میکنم و از کتابی با عنوان مبانی مشروعیت و مرزهای سرخ مقاومت که سلسله آموزشهای درونی مجاهدین حول مباحث استراتژی توسط برادر مجاهد مسعود رجوی در تیر و مرداد سال۱۳۹۲ است میخوانم:
«حالا اگر از من، بعد از خروج از لیست، و بعد از اعلام مرحله سرنگونی و مؤسسان چهارم بپرسید از لحاظ خطی و استراتژیک، در مورد ارتش قیام یا ارتش آزادی چه چیز فرق کرده است، میگویم این دو تبدیل به یک چیز و در حقیقت دو روی یک سکه شدهاند... . بهخوبی میدانید که در برپا کردن یک ارتش، اصل، موضوع سلاح نیست و سلاح را میشود آخر سر هم به آن وارد کرد، اصل موضوع ساختار و سازمان رزم است».
و این روزها این اصل موضوع در کار و فعالیت کانونهای شورشی چقدر درخشان خودش را نشان داده است. صحبت از ارتش آزادیبخش شد. از قضا در تقویم راه زیادی به تولد این ارتش باقی نمانده. ۳۰خرداد ۱۳۶۶ پرچمی سیمرغ نشان در اهتزاز در آمد که رایت سرخفامی است که در هر فراز و فرود خود طوفان میآفریند.
ارتشی برخاسته از تاریخی خونبار آن روز که برای اولین بار دانشآموزان و دانشجویان به نام پرآوازه میلیشیا با گامهای پرغرور خیابانهای تهران را غرق نور امید و مژده آزادی کردند و گویی پاسخ به سردارانش را میداد. و آن روز که مصدق فقید وصیت کرد که جوانانی میآیند که آزادی میهنشان را طلب خواهند کرد. و آنروز که ستارخان و کوچک خان بار سنگین امانت آزادی را به کوله بار تاریخ آینده این سرزمین اسیر سپردند.
کانونهای شورشی «خلقی نو» با ریشهداری در تاریخ ایران در هر شعله میافروزند و با هر عملیات و شعار و بنر و در هر فریاد و اعتراض، سپیده دمان آزادی را نزدیک و نزدیکتر میکنند.
الیس صبح بقریب
ذ- فرخندی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر