مسعود رجوی ـ ۳۰خرداد با مجاهدان اشرف در ۱۵تیر ۸۹ ـ ۶ تیر۱۴۰۱
۳۰خرداد خط سرخی بود که صف خمینی و ضدخمینی را برای همیشه از هم جدا کرد.
متقابلا همه وارفتگان و وادادگان و کسانی که خمینی را ترجیح میدادند، شما را تخطئه کردند و برای از بین بردن و نابودی و متلاشی شدن شما از چیزی کوتاهی نکردند
قبل از ۳۰خرداد سال۶۰ ما در مجموع ۸۱ شهید داشتیم که خمینی کشت یا اعدام کرد یا در جبهه های جنگ با عراق یا زیر بمباران بهشهادت رسیدند
در آبان ۵۹ وقتی خمینی میخواهد برابر ریگان عقب بنشیند و برای اینکه زهر چشمی بگیرد، به دادستان ارتجاع در آبادان گفت که حکمی صادر کرد که مجاهدین باید ضمن ۲۴ساعت جبهه های جنگ و شهرهای جنوبی را خالی کنند. قبل از خشک شدن مرکب این حکم، تعقیب و دستگیری و شکنجه و پیگیرد مجاهدین شروع شد و در دور اول احکام ۲۸۶سال زندان برای مجاهدینی که جبهه دستگیر شده بودند و به دفاع مشروع از خاک وطن خود مشغول بودند صادر شد و تازه این چیزها همه قبل از ۳۰خرداد بود
سی خرداد در بحبوحه گرما، گرمترین ایام و روز روزهای مجاهدین هم هست، از هفت بابت، سرآغاز مقاومت سراسری، روز شهیدان و زندانیان سیاسی، سالگرد تاسیس ارتش آزادیبخش ملی، سالگرد فتح شهرمهران، که بعد کمتر از یک ماه دجال لعین را ناگزیر کرد زهر آتشبس بخورد (سکوت).، سالگرد شکست کودتای ۱۷ژوئن و پیروزی مریم و مقاومت ایران در بزرگترین ضربه و توطئه ارتجاعی و استعماری، سالگرد قیام و درهم شکستن یوغ و طلسم ولایت فقیه، که حالا در چنبرهٔ سلسلهٔ تحریمها در خود میپیچد و میپیچد. و باز هم با بیشتر و بیشترش روبهرو خواهد شد. آن هم در شـرایطی که نمایندگان منتخب مردم جهان از قاره های مختلف پیاپی از اشرف و از قیام به حمایت برمیخیزند. و مهمتر از همه برای مجاهدین سیخرداد سالروز انقلاب ایدئولوژیک درونی، انقلاب مریم که امروز از ۳۰خرداد سال۱۳۶۴ تابهحال مجاهدین رو حفظ کرده تضمین کرده و به جلو پرتاب کرده. استمرار و تداوم مقاومت را حفظ کرده، به مقاومت استمرار و تداوم بخشیده، و نگذاشته است که مقاومت سازمانیافته مردم ایران را سر ببرند یا شقه بکنند یا متلاشی کنند و یا درش نفوذ کنند و به جای مقاومت جز اپورتونیسم و فرصت طلبی چیزی باقی نگذارند.
گفته بودیم که ۳۰خرداد خط سرخی بود که صف خمینی و ضدخمینی را برای همیشه از هم جدا کرد، صف ارتجاع را از انقلاب، تعریف جبهه خلق را بهدست داد که همانا جبهه سرنگونی این رژیم است. روزی است که ما را محارب اعلام کرد. گفته بودیم که چنگ در چنگ مهیبترین نیروی ارتجاعی تاریخ ایران هستیم که از عمق اعصار جاهلیت و خُرافه سر برداشته. گفته بودیم که به حیات خفیف و خائنانه و به ذلت تن نمیدهیم ولو با سنگینترین بها، با الهام از سیدالشهدا، عاشوراگونه وارد و خارج میشویم. اما خواست خدا و آگاهی حمایت خلقمان، به جای مسیر عاشورا گونهای که ما در آن قدم گذاشتیم، مسیر دیگری را رقم زد که شتابان رو به پیروزی به پیش میرود.
گفته بودیم که ۳۰خرداد با همه درخشش و با همه سرخ فامیش، حدفاصلی شد برای دموکراسی و دیکتاتوری، سرمشقی برای آنچه که باید کرد. متقابلا همه وارفتگان و وادادگان و کسانی که خمینی را ترجیح میدادند، شما را تخطئه کردند و برای از بین بردن و نابودی و متلاشی شدن شما از چیزی کوتاهی نکردند پس از اینطرف مجاهد خلق و خلقش حق دارد که از ۳۰خرداد الگویی برای آنچه که باید کرد ارائهٔ بدهد و در طرف مقابل آنها هم نمونه ای از آنچه که هرگز نباید کرد ارائه بکنند. تاریخ ایران قضاوت خودش را خواهد کرد البته این رویارویی خاص ما نیست، در تمام تاریخ چنین بوده و باز همچنین خواهد بود یک سال قبل از انقلاب مشروطه در ایران در سال۱۲۸۴خودمان ۱۹۰۵میلادی کارگران و دانشجویان و مردم در روسیه تزاری آن زمان هم دست به قیام زدند. قیامی که البته بهسرعت به پیروزی نرسید و با سرکوب شدید تزار و دربارش…
در آن روزگار هم، بعداً انقلابیونش نوشتند که برای کارگران و نیروهای انقلابی آن سال و آن قیام، سال۱۹۰۵ سرمشقی شد از آنچه باید کرد در حالیکه برای (بقول خودشان اینو میگن برای روشنفکران و خرده بورژواها، خرده بورژواهایی که با آن قیام مخالف بودند آن سال، سال دیوانگی لقب گرفت و الگویی شد برای آنچه که نباید کرد.
در روزگار ما هم عقلهای تاجرپیشه، واضح است که کار شما و ایستادگی شما همین امروز هم در اشرف محترمانهترین صورتش البته، دیوانگی میدانند. این مبارزه را بی حاصل، بیهوده، بی نتیجه، بی آینده و بدون هر گونه چشماندازی برای پیروزی می دانند. که هیچ چیز جدیدی نیست از قدیم چنین بوده است اما مجاهدین با رود خروشان خون شهیدانشان و حماسه ای که از ۳۰خرداد سال۶۰ تا امروز درسهای دیگری ارائه کردند.
«عقل گوید شش جهت حد است و بیرون راه نیست (عقل تاجرپیشه)
عقل گوید شش جهت حد است و بیرون راه نیستعشق گوید راه هست و رفتهام من بارها
عقل بازاری بدید و تاجری آغاز کرد عشق دیده آن سوی بازار او، بازارها
ای بسا منصور پنهان زاعتماد جان عشق ترک منبرها بهگفته بر شده بر دارها
البته که اگر کسی دیوانه و در حقیقت شیفته و جانباخته خلق و میهنش نیست جاش در مجاهدین نبوده و نیست همین هفته پیش بود که دیدیم رئیس زیر کمیته ضدتروریسم در کنگره آمریکا گفت که ( مضمونش را می گم) گفت برام سخته بفهمم
این را خوب میفهمم که هیچ نیرو و جریان و سازمانی وجود نداره که رژیم ایران بیشتر از مجاهدین ازش بترسه و ملا ها، ملاهای حاکم بر ایران بیشتر از آن بدشان بیاد و این البته شاید بهترین تعریفی باشد که از این سازمان بشود کرد. بعد مثال زده که عیناً مانند این که دورا نی که آپارتاید تبعیض نژادی در آفریقای جنوبی با چنین وضعیتی روبهرو بودیم که کنگره ملی آفریقا رو و شخص نلسون ماندلا را هم نامگذاری کرده بودند. بله اونجا در آفریقای جنوبی تبعیض نژادی بود ما در ایران در دوران آپارتاید مذهبی به سر میبریم آپارتاید دینی البته دین خمینی و خامنهای! که جز کیش جهل و جنون و جنایت هیچ چیزنیست. بعد تا آنجایی که یادم می آد باز همین رئیس کمیته ضدتروریست گفته بود که با این حال آن موقع نلسون ماندلا همین که ما شروع کردیم به تحریم آفریقای جنوبی از ما بهخاطر آن تحریمها تشکر هم کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر