فرار مغزها به مهاجرت متخصصان، نخبگان علمی و با استعداد از ایران گفته میشود. آغاز این پدیده پس از انقلاب ۱۳۵۷ در ایران در جریان کودتای فرهنگی همراستا با پاکسازی دانشگاهها و ادارات و کلیه نهادها از آزادیخواهان و دگراندیشان که متفاوت از اسلام یا نظام ارتجاعی خمینی فکر میکردند بود.
فرار مغزها و نخبگان همچنان یکی از معضلات اجتماعی، اقتصادی و علمی کشور ما و بازتاب مستقیم سرکوب، فقر، فقدان امنیت شغلی و اجتماعی و دیگر ویرانگریهای این رژیم ایران برباد ده است.طبق گزارش صندوق بینالمللی پول، در سال۲۰۰۹ ایران تحت حاکمیت ملایان در این زمینه در میان ۹۱کشور در حال توسعه یا توسعه نیافته جهان، مقام اول را داراست. ۹۶درصد از اختراعهای ثبت شده توسط متولدین بین سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۲ توسط ایرانیان مقیم خارج از کشور ثبت شده است. همچنین ۹۰نفر از ۱۲۵ دانشآموزی که طی سه سال در المپیادهای جهانی رتبه کسب کردهاند، در دانشگاههای آمریکا تحصیل میکنند. ۶۳درصد دانشآموزان ایرانی مدال آور المپیاد طی ۱۴سال از ایران مهاجرت کردهاند.
رسانه حکومتی دنیای اقتصاد ۱۶خرداد ۱۳۹۵ با اشاره به فاجعه فرار نخبگان و اینکه ۲۵درصد از کل ایرانیان تحصیل کرده هماکنون در کشورهای توسعه یافته زندگی میکنند نوشت: «طبق آمار صندوق بینالمللی پول، سالانه بین ۱۵۰ تا ۱۸۰هزار نفر از ایرانیان تحصیل کرده برای خروج از ایران اقدام میکنند و ایران از نظر فرار مغزها در بین ۹۱کشور در حالتوسعه و توسعهنیافته جهان، مقام برجستهیی را دارد. خروج سالانه ۱۵۰ تا ۱۸۰هزار ایرانی با تحصیلات عالی، معادل خروج ۵۰میلیارد دلار سرمایه سالانه است».
رئیس دانشگاه آزاد رژیم هشدار داد که نتیجه این خروج، خالی شدن ایران از ژنهای باهوش است.
مهاجرتهای دائمی گاه به شکل خانوادگی و گاه به شکل دانشجویی صورت میگیرد. از آنجا که فردای کشور توسط همین استعدادها ساخته خواهد شد، فرار مغزها و نخبگان، تبعاتی سنگین و خسارتبار اجتماعی، اقتصادی و علمی برای ایران به همراه داشته است.
روزنامه آرمان دوم بهمن ۱۳۹۹ نوشت: «فرار مغزها در چند سال اخیر ۳۰۰برابر بیشتر از جنگ ایران و عراق به اقتصاد ایران ضرر زده است» یا بهنقل از عبدالخالق، کارشناسارشد بانک جهانی: «فرار مغزها دوبرابر درآمد نفتی به ایران ضرر و زیان وارد میکند».
هزینه و ضرر ناشی از فرار مغزها و نخبگان برای ایران
طبق اعتراف کارشناسان حکومتی: ایران برای یک دکتر فارغالتحصیل شده بیشتر از یک میلیارد تومان و برای یک لیسانس دانشگاه بیشتر از ۵۰۰میلیون تومان هزینه شده است. این هزینهها که طبعاً از جیب مردم است، نه فقط در دانشگاه، بلکه از بدو تولد محاسبه میشود. از هزینههای مربوط به ولادت و رشد کودک گرفته تا خرج روزانه، خرج مدرسه و تا هزینههای دانشگاه.
آمار مهاجرت مغزها و نخبگان
سایت حکومتی دنیای اقتصاد ۲۸شهریور ۱۴۰۰ با اشاره به افزایش آمار مهاجرت نوشت: در سال۲۰۲۰ چیزی حدود ۲میلیون ایرانی مهاجر در سرتاسر دنیا زندگی میکردهاند. البته این آمار رسمی کشور است اما بر اساس آمار غیررسمی تعداد مهاجرت ایرانی حدوداً ۴میلیون نفر بوده است
همچنین طبق گزارش اداره فدرال مهاجرت و پناهندگی آلمان حدود ۴۷درصد از پناهجویان ایرانی دارای مدرک بالاتر از دیپلم بودهاند.
بنا به گزارش شهروند آنلاین در ۳دی ۱۴۰۰ یک چهارم پزشکان ایرانی که به اروپا و آمریکا هجرت کرده: اند، بهدلیل میزان درآمد ناکافی است و با عطف توجه به افزایش هزینهها و تورم بالا، نبود امکانات و تجهیزات پزشکی کافی و نیز بیثباتی سیاسی و اجتماعی در ایران.
نیروی انسانی، عاملی برای پیشرفت و توسعه کشور و غیرقابل قیاس با هر چیز دیگر!
در دنیای امروزی نیروی انسانی یک عامل تعیینکننده در توسعه و پیشرفت است و ارزش آن با هیچچیز حتی با پیشرفتهترین صنایع و کارخانهها نیز قابلمقایسه نیست. بهقول «آلفرد مارشال» از برندگان جایزه نوبل اقتصاد، «اگر آموزش و پرورش یک کشور بتواند در طول ۱۰۰سال یک مخترع پرورش بدهد، هزینه صد ساله آموزش پرورش آن شهر و آن کشور را جبران میکند».
روزنامه حکومتی ستاره صبح در ۲تیر ۱۴۰۱ بهنقل از دکتر امانالله قرایی مقدم جامعهشناس و استاد دانشگاه نوشت: «سرمایه انسانی کشور با هیچچیزی قابلمقایسه نیست؛ نه با چاه نفت نه با ذوبآهن و نه با هیچچیز دیگری... وقتی یک متخصص میرود، یک چاه نفت خاموش میشود. به عنوان مثال «بنیامین هی دیز» گفته است: «اگر یک کشوری با منابع مادی نفت و گاز بتواند بزرگترین کارخانهها را بسازد، ولی نتواند نیروی انسانی متخصص را پرورش و نگهداری کند، به رشد توسعه اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی نمیرسد... وقتی فضای اجتماعی نامساعد است، وقتی آزادی بیان کمرنگ است، وقتی بیکاری زیاد و درآمد کم است و کشورهای دیگر از خلیجفارس تا آمریکا و اروپا این مغزها را جذب میکنند، در حقیقت ما بهقول مارکس آدمهای کارگر وارد میکنیم و مغز میفرستیم. به عبارتی نیروهای استراتژیک میفرستیم و آدمهای کارگر ساده وارد میکنیم».
قرایی مقدم در ادامه افزوده است: «امروز اگر نیروی انسانی نداشته باشید، ولی کارخانه داشته باشید موفق نمیشوید. خیر. جای انسانها را نمیتوان با دستگاهها پر کرد. در کارخانه وقتی یک نیروی انسانی متخصص را بهراحتی از دست میدهید، حتی اگر ۱۰۰کارخانه داشته باشید و هزار کارخانه درست کنید باز کارخانه بهخودیخود نمیچرخد. نیروی انسانی باید کارخانه را نگهداری کند. نیروی انسانی باید مدیریت را بگرداند. نیروی انسانی باید اقتصاد را بگرداند. سیاست را باید نیروی انسانی بگرداند».
ایران کنونی ما که در جهان امروزی در شمار کشورهای جهان سوم است، با فرار مغزها و نخبگان و جذب آنها توسط جهان توسعه یافته، بالاترین سرمایههای انسانی خود را روزبهروز از دست داده و میدهد. وقتی کشوری از این سرمایه تهی شود، در نتیجه توسعه یافتن برای آن به یک رویا تبدیل خواهد شد و این یک ضربه اساسی به آینده و فردای آن مملکت است. وقتی یک متخصص و مهندس یا یک هنرمند یا قهرمان ورزشی از کشور میرود دیگر بهراحتی و دوباره نمیتوان جای خالی آن را پر کرد و یا همانند آن را بهوجود آورد.
با فرار مغزها و نخبگان استعدادهای ایران بهطور رایگان در اختیار کشورهای پیشرفته قرار میگیرد و همچنان آیندهٔ ایران و ایرانی از سرمایههای ملی و نیروهای استراتژیک همچون پزشک، مهندس، استاد دانشگاه، دکتر، خبرنگار، مدیر، مدبر و... بیبهره میماند. پدیدهیی که در نظام ملایان بر روی عدم توسعه و پیشرفت کشور تأثیر به سزایی دارد. نظامی استبدادی که با اعمال سیاستهای غیرمردمی، اعمال سرکوب و دیکتاتوری، چپاول و اختلاسهای نجومی، فقر، محرومیت، تورم و گرانی را بهصورت فزاینده و افسارگسیخته در ایران گسترش داده و انواع و اقسام بلیات اقتصادی و اجتماعی را بر جامعه دردمند ایران نازل کرده است. نظامی پوسیده که از اساس عامل پیدایش همه این بلایاست و تنها راه رهایی از آن و درمان همه دردها، راه قیام و خیزش تا سرنگونی تام و تمام آن است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر