آنچه طی چند روز گذشته در جلو دادگاه سوئد روی داد، یک وجه قابل توجه را به نمایش گذاشت که پرداختن به آن، هم بیان وزن سیاسی رژیم ملایان در منظر مردم ایران است و هم دامنه و عمق جنبش دادخواهی را آشکارتر مینماید.
حاکمیت ملایان با تمام بوق و کرنای شاخههای تبلیغاتچی و هزینههای میلیونیاش در خارج ایران، فقط توانست یک نفر را بسیج برپایی یک بهاصطلاح نمایشگاه در محل دادگاه محاکمهٔ دژخیم حمید نوری کند. ضمیمهٔ آن یک نفر هم، اجیر کردن دو مزدور غیرایرانی بود. تردید نباید کرد که رژیم اگر نیرو داشت و میتوانست، از تمام کشورهای اروپایی نفر وارد میکرد تا عرضاندامی مقابل ایرانیان آزاده و هواداران مقاومت ایران نمایش دهد. اما واقعیت این است که نیروهای خارج کشوری نظام آخوندی، فقط مزدوران پیشانی سیاهی هستند که پس از تجربهٔ اسدالله اسدی و تیم همراهش، دیگر جرأت آفتابی شدن در چنین هماوردیهایی را ندارند.
نکتهٔ قابل توجه که مد نظر این یادداشت است، همین یک نفر است که آن هم استخدامی و اجیرشده بوده است. این است تمام سرمایهٔ نظام آخوندی برای برپایی یک نمایشگاه! واقعیتهای اتفاق افتاده طی این ۴۳سال، زبان گویای این سیاست و دیپلماسی هستند که رژیم آخوندی در خارج کشور، جز تجربهٔ تروریسم و آدمربایی، دستآوردی در چنته ندارد. به همین دلیل هم کلیهٴ نمایندگان این رژیم، از سفیر گرفته تا کاردار و مأمور بهخدمت، همگی خدمتگزاران تروریسم و آدمکشیها طی این دههها بوده و هستند.
وجه دیگر آنچه روی داد، برجسته شدن این اصل است که در فضای آزادی، دمکراسی، حقوق و قانون، همواره مزدوران نظام آخوندی منزویاند. اینان جز از فضای دیکتاتوری، سانسور، سرکوب، کشتار و جنایت تغذیه و تنفس نمیکنند. فضایی جز این برایشان مرادف پوچی و بیهودگی و نیستی است. به همین دلیل یک محیط و فضای ضددیکتاتوری و تروریسم، اینان را بهمثابه ویروس تلقی کرده و واکنش فوری و همهجانبه برای دفعشان میدهد.
وجهی دیگر از آنچه جلو دادگاه سوئد روی داد، برجسته شدن بیشازپیش پاشنهآشیل رژیم آخوندی با شاخص کارنامهٔ سراسر جنایت در داخل و خارج کشور است. آنچه نسبت به این کارنامه روی داد، گستردگیِ نفرت عمومی در خارج کشور علیه یک تاریخچهٔ مملو از تبهکاری و تباهسازی در لوای صدور ارتجاع است.
این گستردگیِ نفرت از حاکمیت ملایان در خارج کشور را ـ که بیان حجم و کیفیت رأی ایرانیان به این رژیم است ـ باید ضریبی از نفرت دهها میلیونی و کیفیت رأی مردم ایران در داخل کشور دانست. این واقعیت که بارها و بارها در خارج از ایران اثبات شده است، ضریب سنجش اصالتهاست که در چنین رخدادهایی خود را بارز مینماید: اصالت پایداری، اصالت وفاداری، اصالت مسؤلیتپذیری در قبال سرنوشت میهن و مردمت، اصالت پرداخت بهای رساندن ایران به معبود آزادی، اصالت هوشیاری و روشنگری پیرامون دسیسههای رنگارنگ وزارت اطلاعات آخوندی علیه کاروان آزادیخواهی از ۳۰خرداد ۶۰ تا ۸۸، ۹۶، ۹۸، ۹۹، ۴۰۰ و اکنون خرداد ۱۴۰۱ در جلو دادگاه سوئد.
در همین چند روز باز هم برگی از جنبش دادخواهی ورق خورد. آشکار شد که جنبش سراسری دادخواهی در داخل و خارج ایران، قدرتمندترین جنبش روشنگری در جغرافیای جهان و نیز گستردهترین دادخواهی برای کشاندن تمامیت نظام ملایان به پای میز محاکمه است. بار دیگر ندای فراگیر «میتوان و باید» را برای رهایی ایران طنین داد و جواب آری گرفت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر