تغییر آکو سیستم خوزستان و نابودی محیط زیست آن اگر چه امروز در قامت یک ابر بحران ظاهر شده ولی پدیدهیی دیرسال است. بهیمن حاکمیت ایرانفروشان، این استان سالهاست از هوای آلوده و هجوم ریزگردها، بیآبی، سیل و سرریزشدن فاضلاب رنج میبرد.
بهطور خاص اینروزها نبود آب در ۱۱شهر این استان در گرمای بالای ۵۰درجه، خوزستان را به کربلای ایران تبدیل کرده است.
رصد اقدامات حاکمیت در این زمینه ما را به نتایجی رهنمون میشود. بعد از کتمان و جعلی جلوه دادن ویدئوهای ابر بحران بی آبی در خوزستان و خیزش مردم آن استان، اکنون هیبت قیام تشنگان، حکومت را وادار به اتخاذ سیاستها و ترفندهای زیر کرده است:
۱ـ ظاهر شدن در نقش اپوزیسیون و ربط ابر بحران بیآبی به عوامل موهوم
۲ـ مهار خیزش و جلوگیری از سرایت آن به دیگر نقاط ایران با فرستادن گلههای پاسدار و بسیج از استانهای دیگر به خوزستان
۳ـ وعدهٔ راهحلهایی از جنس مسکن موقت
ظاهر شدن در نقش اپوزیسیون
یکی از ترفندهای شناختهشدهٔ حکومت در مواجهه با خشم انفجاری مردم، فرو رفتن در جلد اپوزیسیون و گرفتن پز انتقادی است. در این رابطه نمایندگان مجلس ارتجاع و برخی روزنامههای حکومتی برای ایز گم کردن اصل موضوع به برخی از مسائل پشت پردهٔ بیآبی اعتراف کنند؛ اما طبق معمول انگشت اتهام متوجه عوامل موهوم است.
از این جنس اشک تمساح ریختنها برای آلام مردم خوزستان در رسانههای دیکتاتور فراوان است.
«لبهای تشنه با خود مظلومیت میآورد و این روزها مظلومترین مردمان ایران، اهالی جنوب و جنوب شرق کشور هستند» (آرمان. ۲۷تیر ۱۴۰۰).
انگشت گذاشتن روی معلول، بدون مشخص کردن علت، فقط برای آبپاشیدن روی آتش قیام است.
آنها در هراس از اوجگیری و گسترش قیام اکنون در لفافه اعتراف میکنند که مقصر ابر بحران بیآبی نه خشکسالی، بلکه سدسازهای بیرویه و سودجویانهٔ سپاه پاسداران و انتقال آب از سرشاخههای کارون به فلات مرکزی برای صنایع تحت کنترل مافیای حکومتی است. احداث ۷۰سد در کارون، ۲۵سد در بالادست کرخه، آب را از خوزستان دریغ کرده است.
مهار قیام
آنچه برای نظام ولایت فقیه در اولویت قرار دارد و همهٔ ارکان حاکمیت این اولویت را بهرسمیت میشناسند و رعایت میکنند، حفظ اصل نظام به هر قیمت است. برخی از آنها اصل موضوع را عریان بیان میکنند.
محمود احمدی بیغش عضو مجلس ارتجاع از شازند:
«سر بسته میگویم، خیلی مراقب حوادث خوزستان باشید! بوی خون و... میآید. حتی شده تمام آب را بروی خوزستان باز کنید تا هم عطش را رفع کند هم آتش را خاموش کند»... .
در خیزش تشنگان هم طبق معمول آنچه برای حکومت مهم است، ممانعت از رادیکال شدن آن و سرایت جرقههای آن به سایر نقاط ایران است. ستادهای بحران به این منظور تشکیل میشوند. به این اعتراف دقت کنید.
«با توجه به وضعیت کنونی کمآبی در استان خوزستان، زمینه بحران اجتماعی در حال شکلگیری است و بحران اجتماعی نیز پیشران بحران امنیتی است... اگر مدیریت نشود و درست حرکت نکنیم، تبعات آن مانند بحرانهای سالهای ۹۶ و ۹۸ خواهد بود» (پاسدار حسن شاهوارپور. همدلی. ۲۷تیر ۱۴۰۰).
فحوای حرف این پاسدار این است که اگر نجنبیم باید در خیابانهای ایران با قیامهایی مشابه ۹۶ و ۹۸ مقابله کنیم.
وعدهٔ راهحلهایی از جنس مسکن موقت
تجربههای خونین سالیان نشان داده است که این رژیم نه میخواهد و نه میتواند ابر بحرانها را علاج کند. در این روزها تنها اقدامی که صورت گرفته است، اعزام نیروهای سرکوبگر بیشتر به منطقه است. در حالی لبهای روستاییان خوزستانی از عطش آب میسوزد و دامهایشان تلف میشود که آب شرکتهای بزرگ خوزستان، پتروشیمیها، مجموعهٔ دولتی نیشکر و نیروگاهها سهم عمدهٔ آب را مصرف میکنند و سهمیهٔ آنها هرگز قطع نشده است.
بدیهی است که فقط با استمرار خیزش و گسترش آن میتوان حق خود را بهدست آورد. مردم دیگر با وعدههای نسیه و مسکنهای موقت از میدان به درنمیروند. آتشی که در خوزستان برافروخته شده با آب خاموش نمیشود؛ این آتش زمانی به قرار میرسد که مسبب اصلی تیرهروزی ایران (نظام ولایت فقیه) به زیر کشیده شود؛ که بیتردید پایین کشیده خواهد شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر