مسعود رجوی در سوگ پدر طالقانی
روز ۱۹شهریور ۱۳۵۸ در یک خبر غافلگیرکننده و ناگهانی تمام ایران عزادار شد.
سیدمحمود طالقانی؛ روح بلند انقلاب درگذشت.
جوانان بیتاب و بیقرار به سمت دانشگاه تهران رفتند و مسعود رجوی در سوگ پدر طالقانی سخنان شورانگیزی ایراد کرد. در قسمتی از این سخنرانی که همراه با بغض مسعود رجوی همراه بود، جمعیت بهشدت متأثر شد.
مسعود رجوی گفت:
سخنرانی مسعود رجوی در سوگ پدر
«گریه کن دشت کبیر، گریه کن بحر خزر، گریه کن جنگل سرخ، گریه کن مرد بلوچ. بگذار بگریم، بگذار بگریم (حالت بغض) چون ابر در بهاران، که از سنگ ناله خیزد، روز وداع یاران. و چرا که نگریم؟ دیگر چه کسی کلمه اسلام و کلمه قرآن را در گوش ما زمزمه خواهد کرد؟ دیگر چه کسی از بچگی دستمان را خواهد گرفت و پابهپا خواهد برد؟ راه رفتن خواهد آموخت و کلمه به کلمه را در دهانمان خواهد گذاشت؟ کلمه اسلام، کلمه قرآن و کلمات مردمی. بعضی مرگها سبک هستند، مثل پر کاه، مرگ آنهایی که در غیر راه خدا و خلقند، از این نوع مرگهاست (حالت بغض). اما بعضی از مرگها خیلی سنگین هستند، به سنگینی کوه، به سنگینی دماوند، به سنگینی تمام سلسله جبال البرز و این یکی از آنها بود (با بغض). پیشوای خلق، پیشوای آزادی، ای یار بیپناهان، پشتیبان ضعیفان، مرد پیامبر تبار و پیامبر گونه، همان پیامبر و پیامبرانی که در دل شبهای تیره و تار حاملان شعله نورند صل اللهم الی الدلیل الیک فی اللیل الالیل و الماسک باسبابک بحبل الشرف الاطول، بار خدایا، درود بفرست بر رهنمای به جانب خودت در شبهای تیره شبترین و چنگ زننده به ریسمان خودت، ریسمانهای شرف بلندترین. درود بر طالقانی (جمعیت: درود، درود، درود)
پیام مسعود رجوی به دانشآموزان و معلمان
مسعود رجوی در تاریخ ۲۹شهریور۵۸ طی پیامی که در روزنامه اطلاعات نیز درج شد، به دانشآموزان و معلمان گفت:
«آری بیهیچ تردید آینده متعلق به ماست. آیندهای بس شکوهمند و تابناک که مبشر رستگاری تمام فرزندان انسان در قالب جامعه بیطبقه توحید است. هماکنون آوای چنین اجتماعی را در خروش خلقها میشنویم.
طنین انقلاب محرومان و ستمکشان که همچون بهمنی سترگ در راستای تاریخ فرود میآید و طومار هر جنبنده ضدتکاملی را در هم میپیچد. این همان وعده حق خدایی است، منتهی سرسخت و خدشهناپذیر که همه انبیاء پیامآور آن بودهاند.».
مسعود رجوی در این پیام رهنمودهایی را به دانشآموزان و معلمان داد که سرخط کلی برخی از آنها عبارت است از:
«جامعهگردی برای آگاه شدن از دردهای مردم ـ تلفیق صحیح تکالیف درسی با مسئولیتهای انقلابی ـ فعالیت دستهجمعی و مشورت و همفکری ـ تأسیس کتابخانه ـ مطالعه ـ ورزش و بهطور خاص کوهنوردی ـ پرهیز از راحت طلبی ـ کمک به مردم ـ استفادهٔ درست از وقت ـ روحیه همکاری، گذشت و بردباری».
مسعود رجوی ـ تأسیس میلیشیای مجاهد خلق
۲۰روز پس از نمایش بالارفتن از دیوار سفارت آمریکا و گروگانگیری ۵۳نفر در ساختمان سفارت که بهمنظور خارج کردن رقیبان سیاسی از صحنه انجام شد، سازمان مجاهدین تأسیس میلیشیای مجاهد خلق را اعلام کرد.
هدف از تسخیر سفارت آمریکا در تهران؛ از صحنه خارج کردن مجاهدین و سایر نیروهای انقلابی و کنارگذاشتن دولت مهندس بازرگان و به تصویب رساندن قانون اساسی ولایت فقیه در غوغای شعارهای بهاصطلاح ضداستکباری بود.
اما هدف سازمان مجاهدین از تأسیس میلیشیا فراگیر کردن پیام آزادی و انتشار روح مقاومت با مبارزه افشاگرانه و ایستادگی در برابر ارتجاع بود.
مسعود رجوی و پیکهای انقلاب
البته مبارزه افشاگرانه جوانان میلیشیا در ابتدای حاکمیت خمینی، برای میلیشیا و مجاهدین بهای سنگینی داشت. بهنحوی که از دیماه ۵۸، که خون یک کارگر مجاهد بهنام عباس عمانی به دست چماقداران رژیم خمینی بر زمین ریخت، تا ۳۰خرداد سال ۶۰، بیش از۵۰مجاهد و میلیشیای مجاهدین توسط پاسداران خمینی بهشهادت رسیدند و در اوایل سال ۶۰، آمار مجاهدینی که در زندانهای رژیم اسیر بودند، به یکهزار تن بالغ میشد. زندانیانی که اغلب جوانان میلیشیا بودند و در برابر شکنجههای جلادان در زندانها مقاومت میکردند.
رژه پرشکوه میلیشیا در فروردین سال ۱۳۵۹و حفاظت از سخنرانی تاریخی مسعود رجوی در امجدیه، از فرازهای پرشکوه حرکت انقلابی میلیشیاست. همچنانکه فعالیت در دوران کاندیداتوری مسعود رجوی و رساندن پیام نسل انقلاب با فروش نشریه و حفاظت از میتینگها و سخنرانیهای مسعود رجوی در برابر چماقداران از افتخارات نسل انقلاب در تاریخ معاصر میهن است.
پرستوهای خونین بال میلیشیا به یمن آموزشهای مسعود رجوی؛ با عبور از هفت دریا خون و آتش، در زمستان شلاق و شکنجه و زنجیر شعله شدند، در هستههای مقاومت و در میدانهای تیرباران درخشیدند و در بهار ارتش آزادیبخش گل کردند.
۳سال بعد از تأسیس میلیشیا مسعود رجوی در پیامی برای واحدهای میلیشیا در داخل کشور نوشت:
«هموطنان عزیز! میلیشیای قهرمان مجاهد خلق،
سه سال قبل در دوم آذر ماه ۱۳۵۸ میلیشیا به هدف پایهریزی ارتش مردمی بنیان نهاده شد و این درست در زمانی بود که دجالگریهای بهاصطلاح ضدامپریالیستی خمینی برای انحراف و تباهی همهٔ انرژیهای فوران یافتهٔ انقلاب، اوج گرفته بود و زمستانی بیرحم و ویرانساز از فریب و جهل و شرک در هیأت مهیبترین استبداد تاریخ ایران میرفت تا همهٔ جوانههای نو شکفتهٔ آزادی را در خاک این میهن یکسره بسوزد و بخشکاند...
از آن روز هزاران خواهر و برادر میلیشیای مجاهد خلق در سراسر ایران همچون ارتشی انقلابی با نظم و انضباطی آهنین و حیرتانگیز پای در راه نهادند و در نخستین مرحله رویارویی خویش با لشگریان فریب و جهل خمینی دجال، عظیمترین ترویج انقلابی و کار توضیحی تودهیی در طول تاریخ ایران را با بذل بیمانندترین فداکاریها و بردباریها و صبر و استقامت انقلابی به انجام رساندند. آنان با نشر و توزیع میلیونها نسخه نشریات آگاهی بخش و میلیونها ساعت کار پر حوصلهٔ توضیحی در خانهها، مدرسهها، خیابانها، دانشگاهها و کارخانهها و ادارات تمامی طلسمهای فریب را در اذهان تودههای خلق یک به یک گشودند و هزاران شعبده و توطئه را در دفاع از نیروها و مسیر راستین انقلاب باطل و خنثی ساختند و کارایی نسل سرافراز انقلاب را با فرو کشیدن تاریخی نقاب ۱۴۰۰سالهٔ ریا و تزویر از چهرهٔ ضدخلقی و ضد خدایی خمینی و اسلاف تاریخیاش به اثبات رساندند. تا آنجا که در گرما گرم روز ۳۰خرداد ۱۳۶۰ـ که به همت میلیشیای مجاهد خلق برای همیشه در تاریخ ایران به ثبت رسیده است ـ دژخیمان خمینی، اذن صریح او را برای گشودن رگبار گلوله به روی مردم به آشکارترین وجه از رادیو اعلام کرده و به اجرا درآوردند...»
مسعود رجوی در بخش دیگری از پیامش به نسل خونین پیکر انقلاب گفت:
«شما که با تقدیم هزاران شهید و اسیر و با پایداری انقلابی در برابر انبوه عظیم رنجها و مرارتها و دربدریها و ضربوشتمهای رجالگان دیو سیرت خمینی، فصل درخشان و انکار ناپذیری را در تاریخ مبارزات اجتماعی و سیاسی ایران شکل داده اید، اکنون در بحبوحهی مقاومت عادلانه انقلابی و مسلحانه و در دومین مرحله این مقاومت دورانساز که پایههای آن را خود پی افکندهاید، باز هم وظایف انقلابی و مردمی بزرگتر و گستردهتری برعهدهدارید...» مسعود رجوی ـ ۲۶آبان ۱۳۶۱
میلیشیا هستههای اولیهٔ ارتش آزادیبخش
آری! میلیشیا تجسمِ انرژیهای آزاد شده در پرتو یک دگرگونی بزرگ سیاسی و اجتماعی بود و رهگذران کوچهها و خیابانهای ایران در آن سالهای خاکستری، حضور چشمگیر میلیشیای مجاهد خلق را خوب بهخاطر دارند.
روز ۱۷مرداد ۹۷ پاسدار علی ربیعی از پایهگذاران وزارت اطلاعات و وزیر کار آخوند شیاد در جلسه استیضاحش در تشریح اوضاع متزلزل نظام به شرایطی که میلیشیای مجاهد خلق در تهران رژه میرفتند اشاره کرد. پاسدار ربیعی با اشاره به رژه ۱۲هزار نفره میلیشیا در تهران، در وحشت از گسترش کانونهای شورشی که میراث همان میلیشیا و پرستوهای خونین بال آزادی در شرایط فاز پایانی و قیام سراسری هستند گفت: «من ۴۰ سال خدمت کردم و در این ۴۰ سال بحرانهای زیادی دیدهام. یادم است یک روز در تهران ۱۲ هزار نفر میلیشیا در توپخانه رژه میرفتند. ما آن روز را گذراندیم میدانم که شرایط سختی پیش روی داریم...»
مسعود رجوی در بیانیهٔ تأسیس ارتش آزادیبخش، میلیشیا را هستههای اولیه ارتش آزادیبخش و در همان راستا معرفی کرده و میگوید:
«ارتش آزادیبخش یک گنجینه عظیم میهنی و سرمایه آزادی و استقلال و تمامیت وطن است. در همین راستا بود که سازمان مجاهدین خلق ایران در نخستین سال حکومت خمینی به سازماندهی میلیشیای مردمی همت گماشت…ارتش آزادیبخش ملی قبل از هر چیز وظیفه دارد بهمنظور درهمشکستن طلسم اختناق خمینی و تدارک قیام عمومی با اهرمها و دستگاه سرکوبگر و جنگافروز دشمن پلید چنگ در چنگ شده و با نبرد تمامعیار آنها را بشکافد و از هم بپاشد و به پیش برود.» مسعود رجوی ـ بیانیهٔ تشکیل ارتش آزادیبخش
مسعود رجوی در سلسله آموزشهای تبیین جهان
مسعود رجوی در نیمه سال ۱۳۵۸ کلاسهایی را تحت عنوان تبیین جهان در دانشگاه صنعتی شریف آغاز نمود. در این کلاسها که به آموزش فلسفه و ایدئولوژی مجاهدین میپرداخت بیش از ۱۰هزار نفر شرکت میکردند. سپس فیلمها و فایل صوتی آن و همچنین بیش از یکصدهزار نسخه چاپی از متون هر جلسه در سراسر کشور توزیع میشد. هماکنون کتابی در ۱۶جلد بهعنوان «تبیین جهان» وجود دارد که نتیجه ۱۶جلسه از کلاسهای مسعود رجوی است.
مسعود رجوی در کلاسهای تبیین جهان
این کتاب که حاصل آموزش و سخنرانی مسعود رجوی در دانشگاه صنعتی شریف از ۲۳آذر تا بهمن ۵۸ است دیدگاه مجاهدین نسبت به هستی، انسان و تاریخ را بازتاب میدهد.
مسعود رجوی در این سلسله آموزشها داستان پیدایش و تحول هستی و سایر تبیینهای فلسفی را به زبانی ساده و با استفاده از مهمترین کتابهای تخصصی در همان زمینه بیان کرده و در همین بستر به جمعبندی و معرفی مهمترین قواعد تکامل پرداخته است.
مسعود رجوی در هر مرحله ضمن طرح تعاریف پایهیی لازم در هر بحث، به دیدگاه قرآن و برخی از اندیشمندان مسلمان اشاره کرده، سپس به بررسی و نقد مکاتب فکری مختلف در باب "هستی یا عالم وجود" پرداخته است.
در این مسیر مسعود رجوی مخاطبش را در سفری دور و دراز از ابتدای خلقت تا زمان حاضر همراهی کرده و گام به گام او را با قوانین هستی و رمز و راز تکامل آشنا میکند.
این بحث که مرجع دست اول در شناخت ایدئولوژی و دستگاه اندیشه مجاهدین است ـ در کتاب تبیین جهان تدوین شده است ـ خود یک پروسه تکاملی دارد:
اسکلت اصلی آن در سالهای میانی دهه ۴۰ توسط بنیانگذاران سازمان و مسعود رجوی در حد یک جزو ه یا مقاله چند صفحهای تنظیم شد و در سال ۱۳۵۳ بهصورت یک کتاب کامل در آمد. البته همین نسخه نیز توسط ساواک و اپورتونیستها از بین رفت و مجدداً در سال ۱۳۵۸ توسط مسعود رجوی بازنویسی و تکمیل گردید.
مسعود رجوی در سلسله آموزشهای دیماه ۸۸ همین پروسه را توضیح میدهد:
«در سال ۱۳۵۳ در زندان قصر، یک تابستان را صرف نوشتن کتاب تبیین جهان کردم. همزمان چند تیم با مسئولیت مجاهد شهید، فرمانده کاظم ذوالانوار، آن را روی کاغذ سیگار ریزنویس میکردند و کاظم آنها را در جاسازی مناسب، از طریق قهرمان شهید مراد نانکَلی به بیرون از زندان و بهدست مجید [شریف واقفی] میرساند. مراد این کار را با شیوههای مختلف از طریق خواهرش، که گاه به ملاقات او میآمد انجام میداد. مراد، شمالی و بسیار رشید و درشت اندام بود. عاقبت هم بر سر همین ارتباطات با بیرون از زندان، جان باخت و در زیر شکنجه در کمیته بهشهادت رسید. فکر میکنم که شهادتش در اواخر سال ۵۳ بود.»
مسعود رجوی سپس به آثار و بازتاب این کتاب در فضای آن روز جامعه اشاره کرده و میگوید:
«مدتی پس از اینکه کتاب تبیین را فرستادیم، کاظم به من گفت مجید پیام داده که مثل این است که برای ما "تانک" فرستاده باشید. یکی دو سال بعد، که جریان اپورتونیستی برملا شد، من تازه معنی حرف مجید را فهمیدم که بچههای آن روزگار، در فقدان آموزش، آنهم در شرایط در بدری، تا کجا زیر ضربات و حملات تئوریک اپورتونیستها، نیازمند این بحث و این کتاب بودهاند.
در حملات بعدی پلیس به زندان، تنها نسخه ریزنویس این کتاب از دست رفت تا وقتی که دوباره همین بحث را در سال ۵۸ در دانشگاه صنعتی شریف، در کلاسهای "تبیین جهان"، از نو شروع کردیم.»
مسعود رجوی اولین حضورش در دانشگاه صنعتی شریف برای انتقال آموزش تبیین جهان را چنین توصیف میکند:
«اولین بار که برای این بحث، وارد همان دانشگاهی شدم که مجید دانشجوی آن بود و حالا دانشگاه بهنام او "دانشگاه صنعتی شریف" نامگذاری شده بود، در همه لحظات تصویرش جلویم بود و در ذهن و قلبم موج میزد. انگار که همانجا حّی و حاضر و ناظر است و میخواهد شاهد انتقال آن "تانک" ایدئولوژیکی که گفته بود به نسل انقلاب باشد.»
مسعود رجوی در کلاسهای تبیین جهان
وحشت خمینی و تعطیلی آموزشهای مسعود رجوی
نخستین جلسه آموزش تبیین جهان ۲۳آذر ۵۸ یعنی ۴۰روز پس از نمایش و ماجرای گروگانگیری در سفارت آمریکا انجام شد و فضای نسل جوان و محیطهای آموزشی و دانشگاهی کشور را بهشدت تحت تاثیر قرار داد. این نخستین بار بود که یک تبیین جامع و بیطرفانه از هستی و تاریخ و جامعه و انسان ـ با زبانی ساده و مثالهای روز ـ در این سطح بیان میشد. به همین علت خمینی نمیتوانست ادامه کلاسها را تحمل کند اما بهعلت شرایطی انتخابات و نیازی که به حضور مردم در انتخابات مجلس داشت نمیخواست تا قبل از انتخابات مقابل نسل پیگیر و کنجکاو جوان بایستد. در نتیجه کمی صبر کرد و در بهمن ماه همان سال با یک کودتای فرهنگی که به بستن دانشگاهها منجر شد، کلاسهای مسعود رجوی نیز تعطیل گردید.
مسعود رجوی در ادامه سلسله آموزشهایی برای نسل جوان میگوید:
«پس از ۱۵جلسه کاسه صبر خمینی از کلاسهای «تبیین جهان» در دانشگاه صنعتی شریف در سال ۵۸ لبریز شد و بیشتر از این طاقت نیاورد. همین ۱۵جلسه هم در اثناء رفراندوم قانون اساسی و نخستین انتخابات ریاستجمهوری و نخستین انتخابات مجلس شورای ملی، برگزار شد والا اگر خمینی دست بستگی نداشت، یک جلسه آن را هم اجازه نمیداد.
اما منتهای دجالگری در این بود که با حربه « انقلاب فرهنگی» به یک کودتای سیاه ضدفرهنگی علیه تمامیت فرهنگ و دانشگاههای ایران مبادرت کرد. بر این پاتک ارتجاعی برضد نیروی انقلابی، لباس « انقلاب فرهنگی» پوشاند که انقلاب فرهنگی چین در زمان مائوتسه تونگ در دهه ۱۹۶۰ را تداعی میکرد.» مسعود رجوی ـ استراتژی قیام و سرنگونی صفحه ۳۳۵
انعکاس روزنامه فرانسوی لوموند از کلاسهای مسعود رجوی
۹فروردین ۱۳۵۹ روزنامه فرانسوی لوموند نوشت:
«یکی از وقایع بسیار مهمی که نباید در تهران از دست داد، دروس فلسفه مقایسهای است که آقای مسعود رجوی هر جمعه بعد ازظهر تدریس میکند. در حدود ۱۰هزار نفر با ارائهٔ کارت ورودی در زمین چمن دانشگاه شریف به مدت ۳ساعت به سخنان رهبر مجاهدین خلق گوش فرا میدهند. آقای مسعود رجوی با سخنوری آموزندهاش و نیز جوانی خود (وی ۳۲سال بیشتر سن ندارد) طرفدار بسیار دارد. میتینگهای سیاسییی که وی در پایتخت و شهرستانها برگزار میکند، تودههای ۱۰۰هزار نفری، ۲۰۰هزار نفری و بعضی اوقات ۳۰۰هزار نفری را جلب میکند».
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر