مسعود رجوی و تأسیس ارتش آزادیبخش ـ پاسخی به رؤیای مصدق
امروزه ضرورت وجود ارتشی به نام ارتش آزادیبخش ملی ایران، در جنگ با رژیم ولایت فقیه بر هیچ ایرانی شرافتمند پوشیده نیست اما این ارتش چرا تشکیل شد؟
شاید همه چیز به آن یادداشت کوتاهی برگردد که پیشوای ملی ایران، دکتر محمد مصدق بر حاشیه کتاب «الجزایر و مردان مجاهد»، نوشته بود:
«باری، حرف زیاد است و مستمعِ به تمام معنی فداکار کم. چه میشود کرد، بلکه خدا بخواهد که این نقیصه در ما رفع شود و ما هم بتوانیم بگوییم مملکت و وطنی داریم و در راه آزادی و استقلال آن، از همه چیز میگذریم».
مسعود رجوی ضرورت بنیانگذاری این ارتش را در جریان گذار خونبار از خلال یک مبارزه سیاسی بهاصطلاح مسالمتآمیزِ دو و نیم ساله، با تقدیم بیش از ۵۰شهید، و نیز پیش از آن ـ همانطور که اشاره شد ـ با تمام وجود، حس کرده بود.
بنیانگذاری این ارتش از سوی مسعود رجوی در حقیقت جواب به رژیمی بود که هرگز تظاهرات مسالمتآمیز را بر نتابید و هر حرکت مردمی را به خون کشید. ارتش آزادی نه تنها بر پایهٔ تجارب ۶سال مبارزه مسلحانه انقلابی بنا شد، بلکه برآیند تمامی آرزوهای سرکوب شده مردم ایران در بیش از یکصد سال اخیر است. ارتشی که حاصل تمامی حماسههای ایرانیان از رزم ستارخان و میرزا، تا خیابانی و پسیان، و از مصدق و فاطمی تا حنیفنژاد و دیگر سرداران پاکباز مبارزه مسلحانه همچون پاک نژاد و پویان است.
اعلام تأسیس ارتش آزادیبخش ملی از سوی مسعود رجوی
در ۳۰خرداد۱۳۶۶ مسعود رجوی طی یک اطلاعیهٔ رسمی، تأسیس ارتش آزادیبخش ملی ایران را اعلام نمود.
در بخشی از این اطلاعیه چنین آمده است:
«تأسیس ارتش آزادیبخش ملی بهمثابه بازوی استوار و پراقتدار خلق از دیرباز در صدر آرزوهای عموم وطندوستان و آزادیخواهان این مرز و بوم و همه مشتاقان استقلال بوده و کمبود آن یکی از مهمترین حلقههای مفقود در تاریخ جنبشهای رهائیبخش مردم ایران در دوران معاصر است. از مجاهدان آزادیستان صدر مشروطه تا مصدق فقید پیشوای نهضت ضداستعماری مردم ایران تنها بدینوسیله میتوانستند از سلطه مجدد دشمنان آزادی و استقلال میهن ممانعت نموده و پیروزی پایدار ملت را تضمین کنند. اگر مبارزات مسلحانه انقلابی بر ضددیکتاتوری دستنشانده شاه نیز فرصت مییافت به بلوغی در حد یک ارتش رهائیبخش ملی و مردمی نایل شود، خمینی دجال و ضدبشر هرگز نمیتوانست بر امواج انقلاب ضدسلطنتی سوار شده و رهبری آن را به سرقت ببرد».
مسعود رجوی ـ تأسیس ارتش آزادبیخش ملی ایران
ارتش آزادیبخش و سلسله عملیات آن
آمارِ عملیات گردانهای ارتش تازه تأسیس آزادیبخش ملی ایران، تا پاییز ۶۶ به بیش از یکصد رشته عملیات رسید.
از پاییز ۶۶ تیپهای رزمی ارتش آزادیبخش شکل گرفته و جانشین گردانهای قبلی شدند. ارتش آزادیبخش به سرعت در حال گسترش بود. نقطه اوج عملیات تیپها، آذرماه ۶۶ بود: ۵عملیات پیروزمند طی ۱۰روز. به این ترتیب، قوای دشمن در تمامی طول نوار مرزی ۱۳۰۰کیلومتری، آماج حملات غافلگیرانه ارتش آزادیبخش قرار گرفتند.
ارتش آزادیبخش در مسیر تکامل و ارتقا خود، شاهد دو تحول مهم بود. یکی تأسیس یکانهای رزمی زنان رزمنده و دیگری تأسیس یکانهای زرهی. این هر دو، تقریباً همزمان با هم در سال ۱۳۶۷ روی داد. البته پیش از آن هم زنان مجاهد خلق در سمتهای فرماندهی و ستادی ارتش آزادیبخش حضور داشتند، اما تأسیس یکانهای رزمی زنان، که آنان را در ابعاد بزرگ، وارد سازمان رزم میکرد، فراتر از یک تحول و یک جهش در ارتش آزادیبخش، بر فرضیه موهوم و ارتجاعی ضعیف زن، مهر ابطال قطعی زد و افقهای نوینی را نه فقط پیشِ روی زنان ایران و زنان مسلمان، بلکه زنان تمامی جهان گشود.
این دو تحول مهم، شرایطی را ایجاد میکرد تا ارتش آزادیبخش آمادهٔ کارزاری عظیم شود. عملیاتی که ضربه آن، بر ماشین جنگی خمینی و حتی تمامی پیکره نظام او، وارد آمد.
در عملیات بزرگ آفتاب که فروردین۶۷ انجام شد، دو تیپ جدید زنان و همچنین یکانهای جدید زرهی وارد نبرد شدند. این اولین نبردی بود که تحت فرماندهی مستقیم فرمانده کل ارتش آزادیبخش انجام شد. در این عملیات ۹گردان زبده لشگر ۷۷خراساًن، به کلی منهدم شدند و ۵۰۸تن نیز خود را تسلیم رزمندگان آزادی کردند.
ارتش آزادی در تاریخ ۲۸خرداد ۶۷ و در عملیات بزرگ چلچراغ در منطقه عمومی مهران، لشگر ۱۶زرهی قزوین و لشگر ۱۱سپاه پاسداران را همراه با یک گردان کامل کاتیوشا و چندین گردان کمکی یکانهای تکاور خمینی تار و مار کرد و به دو میلیارد دلار غنایم ذیقیمت جنگی دست یافت.
در این عملیات عظیم، ۱۵۰۰تن از نیروهای تحتامر خمینی، خود را تسلیم رزم آوران آزادی کردند. معتبرترین خبرگزاریهای جهان، متوجه تغییر تعادلقوا بین خمینی و مقاومت و چرخش آن به سود ارتش آزادیبخش ملی ایران شدند.
این عملیات، کمر ماشین جنگی خمینی را در هم شکست. دجال، بیدرنگ جامزهر آتشبس را سرکشید و ارتش آزادیبخش ملی ایران به یکی از دو هدف تعیین شده خود که پایان دادن به جنگ خانمانسوزِ خمینی بود، رسید.
این، یک دستاورد بزرگ تاریخی برای مردم و مقاومتشان بود.
پس از مرگ خمینی و سالها بعد، نزدیکان وی به زبانهای گوناگون اعتراف کردند که ضربه ارتش آزادییخش ملی ایران به فرماندهی مسعود رجوی به خمینی در قطع جنگ ضدمیهنی، عامل اصلی سرکشیدن جامزهر آتشبس از سوی خمینی و نهایتاً مهمترین عامل مرگ شیطان جماران بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر