زینت میرهاشمی ـ سردبیر نشریه نبرد خلق، عضو کمیته مرکزی سازمان چریکهای فدایی خلق ایران
همرزمان گرامی در شورای ملی مقاومت ایران و یاران و حامیان شورا و مقاومت، خانم مریم رجوی
با درود به همگی شما و درود بر زندانیان سیاسی، با احترام به خانواده شهدا و زندانیان سیاسی و درود به رزمندگان کانونهای شورشی و درود به زنان و مردانی که برای حقطلبی خیابان را انتخاب کردند. با توجه به فرصت کم و صحبتهای دوستان، من از بحران اقتصادی و شرایط فلاکتبار تودههای مردم، حرف نمیزنم. اجازه دهید از جنبش دادخواهی، پیروزیهای این جنبش، تلاشهای مقاومت و همه کسانی که این پیروزیها رو رقم زدند حرف بزنم. ابتدا به همه ایرانیان آزاده، به هواداران سازمان مجاهدین خلق و طرفداران شورای ملی مقاومت، به فعالان نیروهای چپ که در تمام دوره دادگاه حمیدنوری شکنجهگر در استکهلم و در سرما و گرما در صحنه حضور داشتند و با کنشهای گوناگون در برابر دادگاه شرکت کردند، هزاران درود میفرستم.
بهویژه به انسانهای شجاعی که بساط مزدوران رژیم در استکهلم را برهم زدند، بگویم دستمریزاد.
با تبریک و بوسه بر چهره مادران دادخواه شهدای سربدار شده در دیکتاتوری رژیم ولایت فقیه و آرزوی محاکمه، محاکمه تمامی سران رژیم از خامنهای و رئیسی تا بقیه در دادگاهی عادلانه، میخواهم در این روزهای درخشان جنبش دادخواهی یاد کنم از مادران دادخواه شهدای جنبش ضددیکتاتوری شاه که متأسفانه فرصتی برای دادخواهی آنها پیش نیامد، یا بهتر است بگویم ارتجاع مذهبی بسودش نبود که این فرصت را به این خانوادهها و مادران بدهد.
از آنجایی که از جمله کسانی بودم که رنجها و دردهای مادران را چه در پشت میلههای ملاقات زندان، چه در درون زندان و چه در دورهمیهای مادرانه که به شکل پنهانی برگزار میشد، شاهد بودم و شرکت داشتم البته در زمان شاه منظورمه، هنگام شنیدن حکم دادگاه سوئد به یاد آن مادران دلاور بغض در گلویم و اشک در چشمانم لانه کرد. فراموش نمیکنیم که بسیاری از سربدارشدگان دهه شصت و قتلعام سال۶۷، از جمله زندانیان سابق در زمان دیکتاتوری شاه بودند. در حقیقت اعدام و سرکوب کسانی که پیشینه انقلابی از جمله شرکت در انقلاب سال۵۷، عضویت در سازمانهای سیاسی ضددیکتاتوری شاه و پیشینه حبس در سیاهچالهای رژیم شاه را داشتند توسط استبداد مذهبی برای سرکوب دستآوردهای انقلاب بود که اعدام شدند سربدار شدند باز هم باید گفت متأسفانه پشیمان شدهها، پشیمان شدهها از انقلاب، تلاش میکنند تاریخ و رویدادهای انقلاب را بهگونهیی روایت کنند که پشیمانی خودشان را توجیه کنند آرمانهای آنهاییکه سربدار شدند را بر طبق امیال امروزی خود تفسیر کرده و مانند رژیم جای قربانی و جلاد را عوض کنند اما تاریخ، جنبش دادخواهی از دیکتاتوری رضا شاه شروع شد و در دوران دیکتاتوری محمدرضا شاه و دیکتاتوری ولایت فقیه ادامه پیدا کرد
شوربختانه برای آنهایی که می خواهند چکمههای رضاشاه را واکس زده و از زباله بیرون آورده و در ویترین بگذارند باید گفت که این ابزار شکنجه و حتی مکانهای زندانی که امروز در دست جمهوری اسلامی است یادگار سازمان مخوف ساواک است که به این دژخیمان به ارث رسیده است
همانگونه که این رژیم دستاورد رژیم دیکتاتوری قبل است. در حالیکه رژیم شاه با سردمداران حکومت کنونی مماشات میکرد، در مواردی از بسیاری از آنها حمایت میکرد، رهبران و کادرهای سازمانهای پیشتاز چریکهای فدایی خلق و مجاهدین خلق و نیروهای مبارز دیگر را اعدام کرد شاه. آنها اعدام شدند. تا در فقدان آنها ارتجاع خمینی شکل بگیرد.
جمهوری اسلامی میخواهد در مقابل مردم دو راه بگذارد. یا وضع کنونی و یا برگشت به سلطنت. معنی واقعی این دوراهی، چیزی جز یک راه و آن هم وضع موجود نیست. اما آنچه که در سپهر سیاسی ایران جریان دارد، نه آن دوراهی موهوم، که راه انقلاب دمکراتیک مردم ایران است
در خاتمه و با سپاس از اینکه به من گوش کردید، بهعنوان دادخواه رفقای شهیدم، همراه با خانواده شهدا و زندانیان سیاسی و به یاد مادران و پدرانی که ما را در فقدانشان سوگوار کردند از شاعر برجسته شفیعی کدکنی کمک میگیرم که سرود:
آن فرو ریخته گلهای پریشان در باد
کز می جام شهادت همه مدهوشانند
نامشان زمزمه نیمهشب مستان باد
تا نگویند که از یاد فراموشانند
سپاس از شما
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر