دشت کربلا ـ اول محرم روز ورود کاروان امام حسین
مسعود رجوی - زیارت سال ۱۳۶۵
یا ابا عبدالله یا اباالشهدا بخدا سوگند که طنین صدای تو که فریاد "صَبْرَاً بَنِیالْکرامْ"را در زیر آسمان این دشت طنینافکن ساخته همچنان به گوش میرسد؛ "سَمِعْنا و اَطَعْنا".
و همچنان، طنین فریاد"هَلْ مِنْ ناصِر" تو در سراسر خاک ایران طنینافکنده است که امروز تمامی خاک وطن ما کربلا و تمامی ایام آن عاشوراست و چنین است که پس از تو و پس از سنت سرخ مقاومت و فدا و آزادگی تو، برای پیروان راستین راهت هر زمینی کربلا و هر روزی عاشوراست؛ ومِنْهُمْ مَنْ قَضی نحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ ینْتَظِرُ وَ ما بَدّلُوا تَبدیلا.
اولین روز ماه محرم، روز ورود کاروان امام حسین (ع) به دشت داغ کربلاست، کاروانی که میرود تا زیباترین و شورانگیزترین حماسهٔ تاریخ بشری را علیه ظلم و بیداد و دجالیت و دینفروشی بیافریند.
کاروانی که اگرچه در محرم سال۶۱ هجری قمری در کربلا فرود آمد،اما همچنان تا نهایت تاریخ از پویش باز نمیایستد و آزادگان را در هر زمان و هر مکان به قیام علیه بیداد و ستم و دجالگری و دینفروشی فرامیخواند.
کاروان عاشورا و فروغ جاویدان حسینی، که در مسیر پر فراز و نشیب قرون و اعصار همهٔ روندگان راه رهایی را هدایت کرده و کهکشانهایی از ستارگان تابان را زینت آسمان بشریت کرده است. و امروز نیز پرتوهای همین ستارگان نور افشان است که از فراز تاریخ بر قیامهای مردم ایران در برابر این رژیم یزیدی و خلیفه ارتجاع و غارتگری می تابد و راه مجاهدان آزادی و کانونهای شورشی را با نور صداقت و پاکبازی روشن میکند.
«السلام علیک یا ثارالله و الوِتر الموتور» سلام بر تو ای خون جاری دوران و ای خون جوشان و انتقام ناگرفته تاریخ انسان!
السلام علی الحسین و علی اصحاب الحسین.
مسعود رجوی ـ ۲۵آذر ۱۳۶۰
خمینی همچون اجداد سیاسی و مسلکیاش معاویه و یزید، مجاهدین آزادی و انقلاب را میان دو چیز مخیر ساخت، تسلیم یا مرگ سرخ
دجال خونآشام، مجاهدین حسینی را با فرومایگان جبهه متحد ارتجاع یکی گرفته و این فریاد تاریخی پیشوای ما سیدالشهدا را به فراموشی سپرده بود که هیهات منا الذله هیهات منا الذله.
خمینی نمیتوانست بفهمد که برای پیروان عقیدتی و سیاسی حسین بن علی، هر فدیه و هر مرگ سرخ دریچهیی بهروی حیات سرسبز تکاملی میگشاید.
علی و ان الدعی بن الدعی قد رکزنی بین اثنتین بین السله و الذله و هیهات منا الذله و هیهات مناالذله
بار دیگر عاشورای حسینی الهامبخش تمامی مقاومتهای تشیع سرخ فرا میرسد، همچون امروز در یکسو یزید بهاصطلاح امیرالمومنین امام فرومایگی و شقاوت با لشکر رجالهها چماقداران شکنجهگران حکام ضد شرعی و حجت السلام های معاویه و در سوی دیگر مجاهدین حسینی وارثان راستین مکتب ناب، حامیان حقوق خلق و همه پرچمداران آزادی که باز هم جاسوس و خارجی محارب و طاغی و باقی و مفسد و منافق نامیده میشوند.
از جرثومههای پستی و دنائت از لاجوردیها موسویها وخلخالیهای دوران که آن روز حرمله و ابن زیاد و ذی الجوشن نامیده میشدند، البته انتظاری جز آن که در عاشورا کردند نبود آنها نیز به ترتیبی در روزگار خود لاف در افتادن با قدرت تجاوزکار زمانه میزدند.
مگر نبود که حکومت اموی در شام آن همه با روم درآمیخته و آن همه بهاصطلاح اسلام نیز بدانجا صادر کرده بود؟
البته خمینی دجال خونآشام نیز همچون اجداد سیاسی ومسلکیاش معاویه و یزید ابتدا پرچمداران انسانیت و شرف مجاهدین آزادی و انقلاب را میان دو چیز مخیر ساخت تسلیم یا مرگ سرخ. آری، به یاد دارید که در پاسخ آخرین نامه ما، اردیبهشت ۶۰، که با ملایمترین زبان ممکن جنایاتش را برشمرده و اتمامحجت کرده بودیم؟
باز هم جز بر خیره سری و شقاوت نیفزود و ۲راه بیشتر باقی نگذاشت یا ندامت تلویزیونی و یا مرگ.
خمینی: من حالا هم توبه را قبول میکنم . اسلام هم قبول میکند. من حالا هم برند توی رادیو. برند توی تلویزیون توبه کنند.
بگن ما تا حالا خطا کردیم اشتباه کردیم. مردم را دعوت کردیم به شورش غلط بوده خلاف اسلام بوده، خلاف قوانین کشوری بوده.
ظاهراً دجال خونآشام مجاهدین حسینی را با فرومایگان جبهه متحد ارتجاع یکی گرفته و این فریاد تاریخی پیشوای ما سیدالشهدا حسین ابن علی علیهالسلام را به فراموشی سپرده بود که هیهات منا الذله هیهات منا الذله جانی مرتجع نمیتوانست بفهمد که برای پیروان عقیدتی و سیاسی حسین بن علی نیز همچون خود او هر فدیه و هر مرگ سرخ دریچهای بر روی حیات سرسبز تکاملی میگشاید و درست در نقطهای که روانشناسی ذلت و تسلیم، مقهور اراده شرف و افتخار میشود ارواح مطمئن انسانی پرده از رازی برمیدارد که در یک کلام راز تمامیت وجود انسانی است. ضد نابودی! ضد نابودی، این است ترجمه تحت اللفظی کلمه فدا.
پس همین عملکرد فداکارانه انسانی است که مسئولیت او را از بیخبری و ناآگاهی حیوانی ممتاز میکند و چنین است که سرانجام نیروهای تباهگر غریزی و اجتماعی در پیشگاه انسانیت زانو میزنند و آنگاه کبوتر آزادی و صلح پر میکشد.
بدینسان تاریخ انسانی تاریخ تعالی دائمی از قلمرو اجبار و استبداد به قلمرو رهایی و آزادی و زدودن همه قید و بندها و نیروهای ضدبشری و ضد یگانگی است
آری فلسفه عاشورا نیز همین است توحید و آزادی و امروز همه میدانند که همه خاک میهن ما ایران کربلا وهر روز آن عاشورا است پس عجب نیست که کمتر شهر و روستایی مانده است که از خون مجاهدین خدا و خلق و همه مجاهدان آزادی سرخ فام و خونین نشده باشد اما درست به همین دلیل یعنی بهدلیل نفی ذلت و تسلیم، و انتخاب آگاهانه فلسفه حسینی اعتلا و آزادی تردیدی نیست.
ملتی که فرزندانش اینچنین شهادت سرخ را بر سیاهی تسلیم مرجح می شمارند قطعاً شکست ناپذیرند.
از سوی دیگر برای مجاهدین خلق ایران که امروز باز هم آیین محمدی را اینگونه در معرض دستاندازی و چپاول اخلاف بنی امیه میبینند
اسباب سرفرازی و افتخار تاریخی و عقیدتی است که به بهای عزیزترین خونهای خواهران و برادرانشان دامان مطهر مکتب حسینی را از تمامی پلیدیها و شرک و جاهلیت خمینی پاک سازند و اینجاست که امروز این ندای حسینی مجاهدین در هرکوی و برزن طنینافکنده است که ان کان دین محمد لایستقیم الا بقتلی فیا سیوف خذینی
اگر آیین محمدی جز بهقتل من برپا و پایدار نمیماند پس ای شمشیرها بگیریدم.
ان کان دین محمد لایستقیم الا بقتلی فیا سیوف خذینی
اگر دین محمد جز با عبور ما از جاده خون استوار و مستقیم و راست نمیشه پس ای گلولهها بگیریدم
بنابراین خمینی آرزوی ولایت ابدمدت سفیانی و سلطنت بلامعارضه یزیدی را به گور خواهد برد
سلام بر حسین مرگ بر خمینی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر