از آخرین خطبههای امامحسین در مکه
بهتحقیق میبینید که پیمانهای خدایی (همه موازین و حدود)، شکسته میشوند و هراس نمیدارید.
ولی (از شکسته شدن) برخی عهدها و حقوق ازدسترفته پدرانتان درهراس و ولولهاید. حالاینکه پیمان رسولخدا (ص) بیمقدار گشته، کورها و لالها و زمینگیرها در شهرها بیسرپرست افتادهاند و بر ایشان ترحم نمیشود و شما درخور مسئولیت و تواناییتان کار نمیکنید و نسبت به آنکس هم که وظیفه خود را انجام میدهد اعتنا ندارید و به مسامحه و سازشکاری و همکاری با ظالمان آرمیدهاید ... شما ستمگران را درمقام خود جا دادید و زمام امور خدا را در کف ایشان نهادید که بهاشتباه عمل میکنند و در شهوات پیش میروند. فرار شما از مرگ و دلخوشیتان بهزندگانی گذرا، آنها را سلطه بخشیده. پس ضعیفان ناتوان را بهایشان تسلیم کردید تا برخی را برده و مقهور خود کنند و برخی را بهخاطر لقمهنانی، بیچاره. در مملکت بهخواست خود حکم میرانند و راه رسوایی و پستی را برای هوای خود هموار میکنند. برخدای جبار، دلیری کرده و زشتی و اشرار را پیروی میکنند. در هر شهری، گویندهیی از جانب خود برمنبر دارند و این سرزمین، پایمال آنهاست. برهمهجای آن دست گشادهاند. مردم، برده آنها و دراختیار ایشانند و هردستی برسر آنان بکوبند، دفاع نتوانند کرد. دستهیی زورگو و جبار که نه خدا و نه بازگشتگاه میشناسند، بر ضعفا و ناتوانان شدیداً فشار میآورند. پس ایعجب و چرا که تعجب نکنم که زمین، در تصرف مردی دغل و ستمکار است یا باجگیری نابکار یا حاکمی که بر مؤمنان ترحمی ندارد…خدایا میدانی که که اینها را نمیگویم که چندینروز بهفرمانروایی برسم، و آرزوی آن را هم ندارم. میدانی که من مشتاق اصلاح دین تو هستم و خواستار آبادی شهرها و آزادی مردمم، و نمیخواهم بندگان مظلومت در دست ستمگران اسیر باشند. این ستمگران میکوشند چراغ هدایتی را که پیامبر میان امت، برافروخته است، خاموش کنند، ولی توکل ما برخداست و ما بهسوی او بازمیگردیم…
مجاهدین و پرچم سرخ حسینی
مجاهدین، مفتخرند که پرچم سرخ حسینی را برافراشته نگه داشتند و اجازه ندادند که دینفروشان زمان یعنی خمینی و آخوندهای هممسلک او چهره اسلام، چهره حضرت حسین، حضرت زینب، عاشورا، فدا و جانبازیها و دیگر پیامهای آنها را کاملاً محو و نابود کنند.
در این مسیر، ما بهوسیله مسعود، حسین (ع) را دوباره شناختیم. چراکه او با الهام از مکتب حسین، راه گشود و با تأسی به حضرت حسین، فدا و صداقت را در همه سرفصلها، سرلوحه مجاهدین قرار داد و البته خودش پیشاپیش همه تا بن استخوان، مؤمن و وفادار به حسین و عاشورا و عملکننده بهپیام فدای حداکثر بود.
بهاینترتیب در عصر ما و در نسل ما ،کلمه عاشورا و «عاشوراگونه» با یکصدوبیستهزار جاودانهفروغ، از یک واژه، تبدیل بهعمل شد. عملی توأم با پرداخت قیمت که ما، در همه سرفصلها و در همه پیشرفتهای مقاومت، خیرات آنرا بهچشم دیدیم و از آن بهره بردیم.
کلمات حسین، زینب، علیاکبر، علیاصغر، عاشورا، کربلا، فدا، صداقت، جانبازی، پاکباختگی و همه ارزشهای مقدس عاشورای حسینی و کلمات و عباراتی مانند «هیهات منّاالذله» برای ما تبدیل به یک آرمان زنده و پویا شدند و در استراتژی و تاکتیک و در شیوه تصمیمگیری، راهنمای عمل قرار گرفتند… آخوندهای دینفروش حاکم بر ایران باید بدانند که اگر آنها به نام دین و اسلام، اینهمه جنایت و بدبختی، اینهمه فقر و فحشا و اینهمه بیخانمانی و آوارگی برای مردم ایران بهارمغان آوردهاند، در نقطه مقابلش، فرزندان آزاده مردم ایران در ارتش آزادی و در مقاومت سراسری، یا با اعتقاد به حسین و آرمانش یا با الهام از شعار آزادیبخش حسین یعنی «هیهات منّاالذله »، جواب آنها را دادهاند و حرف آخر را هم با آنها خواهند زد و آن روز دور نیست.
از زیارت و نیایش مسعودرجوی- عاشورای حسینی سال ۱۳۸۱
السلام علیک یا ابا عبدالله وعلی الارواح التی حلت بفنائک و علی ارواح المجاهدین، الشّهداء فی طریقک
السلام علیک یا نورالله، السلام علیک یا ثارالله، السلام علیک یا ولیالله، السلام علیک یا حجهالله
سلام بر تو و بر همه جانهای پاکی که در آستان تو فرود آمدند، سرساییدند و سربلند شدند…
سلام بر تو و عترت و ناموس ایدئولوژیکی و همتا و همردیف آرمانی تو، صدیقه صغری، زینب کبری… سلام بر تو و سوگند مجسم وفا و پایداری، سپهسالار، سردار و برادرت عباس. فرمانده دستهی تاریخی مجاهدین.فضلالله المجاهدین علی القاعدین…
سلام بر تو و بر سردارانت حبیب و زهیر، فرماندهان یکانهای چپ و راست تو…
سلام بر قاسم و علی کوچک و علی بزرگ و همه مجاهدان و قهرمانان رکابت.
سلام بر علیبنالحسین، حجت و جانشین برحق تو… لعنت بر یزید و شمر و ابن زیاد و ابن سعد.
لعنت بر خمینی و لاجوردی. مرگ بر خامنهای و خاتمی و رفسنجانی .
قسمتهایی از زیارت ناحیه مقدسه
در روایتهای معتبر، زیارتی منسوب به امام زمان نقل شده که کلام مهدی موعود در زیارت شهادتگاه حسین، و معروف به زیارت ناحیه مقدسه است. متن مشروح و پرشور این زیارت، با درود به انبیای بزرگ و آنگاه پیامبراکرم وعلی و فاطمه و حسن شروع میشود و پس از زیارت حسین، در پایان، ازیکیک شهیدان کربلا نام میبرد و به قتله آنها لعنت میفرستد. با تمسک به آستان فاتح و بنیانگذار جامعه عاریازطبقات و ستم و زنجیر، جامعه بیطبقه توحیدی، بخشهایی از این زیارت را که خطاب به سید الشهداست میخوانیم:
السّلام علی الحسین الّذی سمحت نفسه بمهجته سلام بر حسین که خون خویش را با بخشندگی نثار کرد.
السّلام علی من اطاع اللّه فی سرّه و علانیته سلام بر آنکه خدا را در پنهان و آشکار اطاعت میکرد.
السّلام علی من جعل اللّه الشّـفاء فی تربته سلام بر آنکه خدا در تربت و طریق او شفا قرار داد .
السّلام علی من الاجابه تحت قبّته سلام بر آنکه استجابت دعا در آستانش مقرر است.
السّلام علی من الأئمّه من ذرّیته سلام بر آنکه امامان از او و از نسل او هستند .
السّلام علی غریب الغرباء سلام بر غریب غریبان .
السّلام علی شهید الشّهداء سلام بر شهید شهیدان.
السّلام علی قتیل الادعیاء سلام بر کشته نسل ناپاکان.
السّلام علی ساکن کربلاء سلام بر آرامگرفته در کربلا.
السّلام علی من بکته ملائکه السّماء سلام بر آنکه فرشتگان آسمان بر او گریستند.
السّلام علی من ذرّیته الازکیاء سلام بر آنکه تبار او سلاله پاکانند.
السّلام علی یعسوب الدّین سلام بر سرور و سالار مکتب و آیین.
السّلام علی منازل البراهین سلام بر منزل و منزلهای بینهها، بر فرودگاه برهانها و بر شاخصی بهتمام معنا.
السّلام علی القتیل المظلوم سلام بر کشته ستم.
السّلام علی اخیه المسموم سلام بر برادر زهرخورانده شدهاش (حسن مجتبی).
السّلام علی علـّـی الکبیر سلام بر علی اکبر.
السّلام علی الرّضیع الصّغیر سلام بر علی کوچک شیرخوار.
السّلام علی الابدان السّلیبه سلام بر پیکرهایی که دشمنان جامههایشان را هم درربودند.
السّلام علی العتره القریبه سلام بر عترت و ناموس و نزدیکان و خاندان حسین.
السّلام علیالمـجدّلین فیالفلوات سلام بر رهروان بیابانها (و واحدهای راهگشا و راهپیما).
السّلام علی النّازحین عن الاوطان سلام بر دور ماندگان از وطنشان.
السّلام علی المدفونین بلا اکفان سلام بر مدفونهای بیکفن.
السّلام علی الرّؤوس المفرّقه عن الابدان سلام بر سرهای جداشده از پیکرها.
السّلام علیک یا مولای و علیالملائکهالمرفرفین حول قبّتک سلام بر تو ای مولای من و بر فرشتگانی که پیرامون بارگاهت درپروازند.
الحافـّین بتربتک بر گرد تربت تو میچرخند.
الطّائفین بعرصتک آستان تو را طواف میکنند.
الواردین لزیارتک و به زیارت تو میآیند
السّلام علیک سلام بر تو.
فانّی قصدت الیک من (ما) قصد و آهنگ تو را کردیم.
و رجوت الفوز لدیک و به رستگاری در نزد تو و در راه تو امید بستهایم.
السّلام علیک سلام بر تو.
سلام العارف بحرمتک سلام کسی و کسانی که حرمت و ارزشهای تو را میشناسند.
المخلص فی ولایتک و در رهبری تو، اخلاص و یگانگی میورزند.
المتقرّب الی اللّه بمحبّتک و با محبت تو به خدا تقرب میجویند.
البرایی من اعدائک تبریجوینده و تبریجویندگان (و دارای مرزبندی و مرز سرخ) از دشمنان تو (ارتجاع حاکم بر ایران).
سلام من قلبه بمصابک مقروح سلام کسی و کسانی که قلبش و قلبشان به مصیبت تو مجروح است.
و دمعه عند ذکرک مسفوح و اشکهای او و اشکهایشان در هنگام یاد تو روان است.
سلام المفجوع المحزون الواله المستکین سلام فاجعهزدهیی محزون، شیفته و سرگشته، بهتزده و درمانده و حیران.
سلام من لو کان معک فی الطّفوف لوقاک بنفسه حدّالسّیوف سلام کسی و کسانی که اگر با تو و در کنارت بودند، مؤکداً با جان خویش، تو را از لبه شمشیرها حفاظت میکردند.
و بذل حشاشته دونک للحتوف و جان و روان خود را بهفدای تو نثار مرگها میکردند.
و نصرک علی من بغی علیک و پیش رو و پیشاپیش تو به جهاد برمیخاستند.
و جاهد بین یدیک و در برابر هرستمکار خیانتپیشه به یاری تو برمیخاستند.
و فداک بروحه و جسده و ماله و ولده و فدای تو میکردند جان و روان و مال و فرزندان خود را .
و روحه لروحک الفداء و روحش فدای روح تو .
و اهله لاهلک وقاء و اهل و خاندانش و اهل و خاندان و یارانش، نگاهبان خاندان و یارانت .
تحوط الهدی و تنصره گواهی میدهم که نگاهبان هدایتی، و به یاری آن برمیخیزی.
و تبسط العدل و تنشره تو عدالتگستری، و عدالت را رواج میدهی.
و تنصر الدّین و تظهره یاور مکتب و آیین و پشتوانه و پشتیبان آن هستی .
و تکفّ العابث و تزجره سد راه و کیفردهنده کسانی که دین را بازیچه قرار میدهند.
و تأخذ للدّنی من الشّریف حق پائینیها را از بالاییها و اشراف قوم میگرفتی.
و تساوی فی الحکم بین القوی و الضّعیف و در داوری بین قوی و ضعیف به مساوات عمل میکردی.
کنت ربیع الایتام تو بهار یتیمان بودی.
و عصمه الانام ای پناه خلق.
و عزّ الاسلام مایه سربلندی اسلام.
و معدن الاحکام سرچشمه احکام .
و حلیف الانعام ای همگن و همگون با بخشایش و پرداخت.
سالکاً طرائق جدّک و ابیک رهرو روشهای جدت وپدرت.
مشبهاً فی الوصیه لاخیک و همچون برادرت، عهدهدار وصیت آنان بودی.
و واجهوک بالظّلم و العدوان دشمنان، با ستم و تجاوز با تو رودررو شدند.
فجاهدتهم بعد الایعاذ الیهم و تأکید الحجّه علیهم و تو پس از فراخواندن آنها به پناه خداوند و همه اتمام حجتها با آنان به جهاد برخاستی.
فنکثوا ذمامک و بیعتک لیکن آنان عهد و پیمان شکستند.
و اسخطوا ربّک و جدّک و خشم خدا و جدّت را برانگیختند.
و بدؤوک بالحرب و جنگ با تو را آغاز کردند .
فثبّتت للطّعن و الضّرب اما تو در برابر ضربهها و زخمها با ثبات قدم ایستادی.
و طحنت جنود الفجّار لشگر تبهکاران را خرد و خاکشیر و آسیاب کردی
و اقتحمت قسطل الغبار در انبوه گرد و خاک میدان نبرد فرو رفتی.
مجالداً بذیالفقار کانّک علیالمختار با آنها با ذوالفقار درمیآویختی همچون پدرت، علی مختار.
و لم یرعوا لک ذماماً دشمنان در قبال تو هیچ پیمانی را مراعات نکردند.
و لا راقبوا فیک آثاماً فی قتلهم اولیائک و نهبهم رحالک از هیچ گناهی پروا نداشتند، به قتل یارانت و غارت کاروانت پرداختند.
و انت مقدّمٌ فیالهبوات حال آنکه تو پیشاپیش همه، در گرد و خاک میدان فرومیرفتی.
و محتملا للاذیات و همه رنج و اذیتها را بهدوش میکشیدی.
قدعجبت من صبرک ملائکه السّماوات و همانا که فرشتگان آسمان از شکیبایی و صبر وپایداری تو درشگفت بودند.
فاحدقوا بک من کلّالجهات پس از هرسو، دشمنان، تو را در میان گرفتند.
و اثخنوک بالجراح با فرود آوردن زخمها، بر تو داغ مینهادند،
و حالوا بینک و بین الرّواح و آسایش را از تو میربودند.
و لم یبق لک ناصر و هیچیک از یاران و مجاهدین تو را باقی نگذاشتند.
وانت محتسب صابر و در این حال، تو به رضای خداوند، نظر دوخته بودی.
تذبّ عن نسوتک و اولادک با شکیبایی و به تنهایی از حریم و حرمت دفاع میکردی.
حتّی نکسوک عن جوادک فهویت الی الارض تا آنگاه که از اسب تیزگام بر زمین افتادی.
تطؤک الخیول بحوافرها آنچنان که از یکسو سم اسبهای دشمنان، بدنت را میکوفت .
و تعلوک الطّغاه ببواترها و از سوی دیگر، شمشیرهای تیز طغیانگران بر تو فرود میآمدند.
فالویل للعصاه الفسّاق پس وای بر گردنکشان تبهکار.
لقد قتلوا بقتلک الاسلام همانا که در تو و با قتل تو، اسلام را به قتل رساندند.
و عطّلوا الصّلوه و الصّـیام نماز و روزه را عاطل و باطل کردند
و نقضوا السّنن و الاحکام فرامین و سنتهای خدا را شکستند.
و هدّموا قواعد الایمان پایههای ایمان را منهدم کردند.
و حرّفوا آیات القرآن آیات قرآن را تحریف کردند.
و همجوا فی البغی و العدوان و در جهالت این ستمها و تجاوزها فرو رفتند.
لعنت بر یزید - لعنت بر خمینی
مرگ بر خامنهای - مرگ بر خاتمی - مرگ بر رفسنجانی.
الّلهمّ لا تدع لی فی هــذا المشهد المعظّم و المحلّ المکرّم ذنباً الاّ غفرته بارخدایا در این شهادتگاه عظیم و جایگاه ارجمند هیچ گناه و کم و کسری را بر من فرومگذار، مگر بخشوده باشی.
و لا عیباً الاّ سترته و هیچ عیب و ایراد و کمبودی را مگر پوشانده باشی.
و لا غمّاً الاّ کشفته و هیچ اندوهی را مگر گشوده باشی.
و لا رزقاً الاّ بسطته و هیچ روزی را مگر افزوده باشی.
و لا جاهاً الاّ عمّرته و هیچ منزلت و موقعیتی را مگر آباد کرده باشی.
و لا فساداً الاّ اصلحته و هیچگونه فسادی را مگر درست و اصلاح کرده باشی.
و لا املاً الاّ بلّغته و هیچ آرزو و آرمانی را مگر محقق کرده باشی.
و لادعاءً الاّ اجبته و هیچ دعایی را مگر اجابت کنی.
و لا مضیقاً الاّ فرّجته و هیچ تنگنایی را مگر گشایش داده باشی.
و لا شملاً الاّ جمعته و هیچ پراکندگی را مگر گردهم آورده باشی.
و لا امراً الاّ اتممته و هیچ امر خطیر و مهمی را مگر به تمام و کمال رسانده و گره زده باشی.
و لا مالاً الاّ کثّرته و هیچ دارایی را مگر افزایش و برکت داده باشی.
و لا خلقاً الاّ احسنته و هیچ منش و اخلاقی را مگر پسندیده و نیک کرده باشی.
و لا انفاقاً الاّ اخلفته و هیچ بخشش و انفاقی را مگر ادامهدار و دنبالهدار نموده باشی.
و لا حالاً الاّ عمّرته و هیچ حالتی را مگر آباد و نیکو کرده باشی.
و لا حسوداً الاّ قمعته و هیچ حسودی را مگر درهم بکوبی.
و لا عدوّاً الاّ اردیته و هیچ دشمنی را مگر سرنگون کنی.
و لا شرّاً الاّ کفیته و هیچ شر و پلیدی را مگر ما را از آن امان بدهی.
و لا مرضاً الاّ شفیته و هیچ بیمار و بیماری را مگر شفا بدهی
و لا بعیداً الاّ ادنیته و هیچ دورماندهیی را مگر بازگردانی و نزدیک سازی.
و لا شعثاً الاّ لممته و هیچ پراکندگی را مگر به همبستگی تبدیل کنی.
و لا سؤالاً الاّ اعطیته و هیچ خواسته و آرزویی را مگر اجابت نمایی.
الّلهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّدالاخیار بارخدایا بر محمد و آل نکوکردار محمد درود فرست.
فی آناءاللّیل و اطرافالنّهار در سراسر شب و در تمامی روز.
و اکفنی شرّالاشرار و ما را از شر شریران و پلیدان در امان بدار.
و طهّـرنی منالذّنوب والاوزار و ما را از گناهان و همه بارهایی که بر دوش داریم پاکیزه ساز.
و اجرنی منالنّار و از آتش، پناهم ده.
و ادخلنی دارالقرار و ما را در سرای قرار و قرارگاه فرجامین خود وارد کن.
واغفرلی و لجمیع اخوانی فیک و اخواتیالمؤمنین والمؤمنات و خدایا، من و همه برادران و خواهران مجاهدم را مشمول مغفرت و بخشایش خود ساز. همگی برادران و خواهرانم را که به تو و راه تو گرویدهاند.
دعا از وارث زمین و صاحب زمان بود. معلوم است که این کلمات و این مفاهیم و این اشارات و عطف و رابطهها از کسی جز او نیست. پس باید که عاشورای امسال را با دعای زیارت خود او تکمیل کنیم:
اللهم کما جعلت قلبی بذکره معمورا، فاجعل سلاحی (و سلاح المجاهدین علی الخمینی و آل خمینی) بنصرته مشحوراً
بار خدایا همچنان که قلب ما را با یاد او آباد نمودی سلاح مجاهدین را به نصرت او در پیکار آخرین و علیه شجره خبیثه خمینی هرچه آختهتر و کارآتر کن.
سخنرانی خانم مریم رجوی - عاشورای حسینی سال ۸۱
در عاشورای حسینی، بر پیشوا و مقتدای تاریخی مجاهدان، حسینعلیهالسلام درود میفرستیم و به قرائت سطرهایی از زیارتنامه برمیخیزیم:
سلام بر تو ای سرور شهیدان، و ای پیامبر جاودان آزادی و رهایی انسان.
سلام بر تو ای خون خدا، ای وارث انبیا و ای کسی که انتقام خونت بازپس ناگرفته باقی مانده، ای چراغ هدایت و ای کسی که خون پاکت تا ابد، راهنما و انگیزاننده پیشتازان رهایی انسان، باقی خواهد ماند. سلام بر تو ای نور دیدهی پیامبر خدا، و ای فرزند وصی و جانشین او، ای فرزند فاطمه زهرا سرور تمامی زنان. درود خدا بر تو باد و بر همه روانهای پاک و پاکیزهیی که به آستان تو فرود آمدند.
ای ابا عبدالله! راستی که سوگ و مصیبت تو برای ما بس عظیم و سنگین است. پس نفرین خدا بر گروه و دارودستهیی باد که بنیان تجاوز و ظلم را علیه شما بنا نهاد. و نفرین خدا بر گروهی که شما را از منزلت و جایگاه واقعی رهبریکنندهتان دور ساخت، همان مرتبتی که بهحکم شایستگیهایتان سزاوار بودید. ای امام حسین، فدای مطلقه تو در عاشورا، الهامبخش حرکت و مقاومت ما در برابر دیکتاتوری و ستم آخوندی بوده است. راهبر این مقاومت، با تأسی به سنت تو، توانسته در حساسترین سرفصلها این مقاومت را به پیش ببرد، حلقات توطئه و مکر دشمن را درهم بشکند، و در تاریکترین و سیاهترین دوره تاریخ ایران و در دوران بدترین نوع استبداد که استبداد زیر پرده دین است، نسلی را تربیت کند که بهدور از آلودگیهای ارتجاعی و استثماری، از همهچیز خودشان گذشتهاند تا از ارزشهای خدایی و مردمی نگاهبانی کنند و نگذارند دین حنیف اسلام با دروغها و دجالگریهای این آخوندهای پلید، و در زیر سم ستوران ارتجاع لگدکوب بشود.
یا حسین، همه افتخارات مجاهدان امروز، تنها جرقهیی و پرتوی از خورشید عاشورای توست. پس، از خدا میخواهیم که بهحرمت تو، بهخاطر شأن و جایگاهی که تو در نزد او داری، ما را در انجام مسئولیتهایمان برای دورکردن شر آخوندهای دینفروش و غاصب و ستمکار از سر مردممان موفق و پیروز کند.
و سلام بر تو ای زینب کبری، ای قافلهسالاری که بساط دجالگریها و یاوهگوییهای یزید را درهمشکستی؛ بهطوریکه قافله عزت و شهادت از هرکجا که عبور میکرد، در آنجا بذر آگاهی و شورش میپاشید و کلام روشنگر و آتشین تو در مسیر کاروان اسیران، خشم مردم را در همهجا علیه یزیدیان، شعلهور میکرد. ای زینب کبری، تو بودی که پیام قیام حسین را به اوج رساندی و راه سیدالشهدا را بهشایستگی ادامه دادی.
ای زینب کبری، طنین خطابه آتشین تو در بارگاه یزید در طی قرون و اعصار هرگز خاموش نشد، تو بر دشمنی که سرمست از پیروزی خودش بود خروشیدی و گفتی:
«ای یزید زود باشد که با تندر عدالت خدا روبهرو شوی و آرزو کنی که ایکاش عاجز و نابینا بودی تا آنچه را گفتی و کردی، نمیگفتی و نمیکردی.
ای یزید، قسم به خدا، تو جز خویشتن را نکشتی و جز گوشت و پوست خود را نشکافتی… اگر تقدیر روزگار، مرا واداشته که امروز با تو همکلام شوم و تو را مخاطب قرار دهم، اما بدان که نزد من بسا حقیر و بیارزشی و جرم و جنایتت عظیم، و مکافات و مجازاتت بزرگ است…»
ای زینب کبری، ای الگوی جاودان زنان انقلابی موحد و مجاهد، این زنان بهرغم وحشیانهترین، رذیلانهترین و ضدانسانیترین سرکوبها و شکنجهها، با تأسی جستن به تو بود که لحظهیی در قیام به وظایف انقلابی خود درنگ نکردند، بهپا خاستند، سلاح برکف گرفتند، با تمام توش و توان به میدان شتافتند، همهچیز خود را فدا کردند، و اینک در بحبوحه سنگینترین نبردها، پرچم فرماندهی این نبرد و این مقاومت ظفرنمون را بهدوش دارند. همان پرچم سرخفام حسینی را که تو به دست آنها دادی… پس برای انجام مسئولیتهایمان و برای اینکه شایستگی بهدوش کشیدن این پرچم و رهروی راه تو را داشته باشیم، از خودت کمک میخواهیم…
با تمسک بهنام و راه تو، از زبان تمام خواهران و مادرانم، از زبان تمام زنان و مردان مقاوم و بهپاخاسته ایران، به این آخوندهای جلاد و جنایتپیشه باید گفت:
ای خمینیصفتان یزیدی که بهنام مطهر حسین بر بالای منابر میروید و مثل پیشینیان خود، شمر و یزید، تمام حرمتهای خدایی و مردمی را پایمال کردهاید، بدانید که همین مردم و همین زنانی که آنها را کنیز و برده میدانید و به هیچ میگیرید، اراده کردهاند تا شر شما را از سر این میهن کوتاه کنند. امروز بهچشم میبینید که چگونه مردم از راه و رسم فرزندان پیشتازشان، که راه مقاومت تمامعیار است، استقبال میکنند. زنان و مردان و جوانان بهپاخاسته ایران، به چیزی جز پایان دادن به حاکمیت ننگین شما راضی نمیشوند. پس منتظر باشید. شما دین خدا را وسیله کسب و کار خودتان کردید و با دروغ بستن به خدا و دین و آیین حنیف او بدترین پلیدیها و جنایتها را مرتکب میشوید.
ننگ بر شما که بهنام دین، سنگسار میکنید، بساط دست و پا بریدن و چشمدرآوردن و تخت شلاق بهراه میاندازید.
اما بدانید که این وحشیگریها و ارعاب و توهین و تحقیرها که در حق جوانان میهنمان اعمال میکنید آتش خشم مردم را علیه شما تیز و تیزتر میکند. شما با قتلعام زندانیان سیاسی، با وحشیانهترین سرکوبها و با تبلیغات سرسامآور در این سالها، تلاش کردید نگذارید نام مقاومت و نام مجاهدین و نام ارتش آزادی و صدای آزادیخواهی و پایداری و نوای هیچگونه مخالفت از هیچکس برخیزد. اما جوشش خون شهیدان و برق اراده ملت ایران را دیدید؟ دیدید که نسل مقاومت و ایمان و جوانان غیور ما چگونه جوابتان را میدهند؟
بله، این نسل، همان نسلی که میخواستید بهنام دین و بهنام اسلام و بهنام حسین، او را بفریبید، قسم یاد کرده است که بهنام حسین و به پیروی از او بساط دینفروشی شما ستمکاران را بر سرتان خراب کند و قطعاً چنین خواهد کرد. نسلی که در دوران افول ارزشهای انقلابی، بهای طراوت، تطهیر و تازگی انقلابی خود و انقلابی ماندن خودش را هر روز پرداخته و میپردازد.
نسلی که با سرفرازی، از کورانهای بسیار عبور کرده و اینک در اوج اقتدار و بالندگی، پیامآور بهار خرمی و بهروزی فردای ایران است. بله، خلقی در اسارت و تحت ستم آخوندی که هر روز جسم و جان و روح و روانش، سرکوب و له میشود در انتظار است. و این نسل باید که بهعهد خود یعنی سرنگونی این حکومت یزیدی قیام کند.
بگذارید صحبتم را در روز عاشورا خطاب به صاحب این روز یعنی خود امام حسین به پایان ببرم:
ای امام حسین، فروغ جاودان عاشورای تو از فراز تاریخ، بر ارتش آزادی میتابد و بالاترین الهامبخش مجاهدان راه آزادی است. با تمسک به تو و در پرتو فروغ هستیبخش تو با محکم نگهداشتن پرچمهای قیام ومرزبندی و تعهد در دستهایمان، یکبار دیگر تجدید پیمان میکنیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر