اگر موضوعات چندگانه و نیروهای اثرگذار بر مجموعه رویدادهای سیاسی و اجتماعی ایران را به چندین جویبار تشبیه کنیم که طی این سالیان جریان داشتهاند، نتیجهٔ این جویباران اکنون در آخر تیرماه سال۱۴۰۱ با این نشانهها قابل شناسایی است:
۱ ــ تمامیت جمهوری اسلامی دچار بزرگترین چالش بود و نبود شده است. خامنهای با روی کار آوردن دولت حزباللهی با رأس یک جلاد ۶۷، خواست تمام اعتراضات صنفی و اجتماعی و سیاسی را سرکوب کند و برای نظام عمر بخرد؛ ولی الآن همین دولت حزباللهی در سیاست داخلی و خارجی، تبدیل به بحرانی بیشتر از قبل برای نظام ولایت فقیه شده است.
۲ ــ اعتراضات صنفی و اجتماعی با شتاب، بهجانب سیاسی گراییده و رأس جمهوری اسلامی و نمایندهٔ ولیفقیه را با تیزترین شعارها و مطالبات سیاسی، نشانه میروند.
۳ ــ اصلاحطلبان قلابی که هدفشان استمرار عمر نظام ملایان بوده و مخالف جدی وقوع هر گونه انقلاب و تغییر بنیادین علیه جمهوری اسلامی آخوندی بوده و هستند، به چند شعبه تقسیم شدهاند. شعبههایی از آنها این هفتهها و روزها بر اثر داغ شدن موضوع آلترناتیو حکومت ولایت فقیه، ماهیت خود را بیشازپیش برملا نموده و به سلطنتطلبان گراییدهاند. اینان در این چند سال بسیار تلاش میکردند خود را با گفتارها و گاهی شعرهای تند و تیز علیه نظام ملایان، در بین جوامع ایرانیان بهعنوان مخالفان سرکوب و دیکتاتوری جابیاندازند؛ ولی بهطور خاص پس از سفر آقای مایک پنس به اشرف۳ و سخنرانی مهم وی در گردهمایی مجاهدین، این بهاصطلاح اصلاحطلبان و منتقدان تند و تیز ملایان، با پایان انجام مأموریت چند ساله، به زیر تاج شاهی و سلطنت خزیدند. مأموریت جدید اینان در همنوایی و همراهیِ آشکار با نانخورهای وزارت اطلاعات پردهبرداری شده است تا در نهایت حتی با فحشهایی که قرار است به نظام بدهند، فعالیتشان مطلوب دستگاه تبلیغاتی نظام ملایان با تمرکز علیه مجاهدین برای مشوش کردن صحنهٔ سیاسی ایران باقی بماند.
در میان گمانهها بر روی اینترنت، بسیاری کاربران گمانه زدهاند که اینان در این سالیان در آبنمک خوابانده شده بودند تا در روز مبادا که پیشرفت تحولات سیاسی و اجتماعی، سمتوسوی معرفی شاخصهای آلترناتیو را بارز میکند، اینان نقاب از سفیدسازی سالیانشان بردارند تا در لوای اپوزیسیون و مخالفخوانی ــ حتی تند ــ علیه نظام، با همراهی سلطنتطلبان، سیاست جاریِ مشوش کردن صحنهٔ سیاسی را پیش ببرند تا بهزعم خودشان مردم را بر سر شاخصهای آلترناتیو دچار تردید و گمان کنند. شاخصهایی که سمتوسوی رویدادهای سیاسی و اجتماعی به جانب معرفی آنها پیش میرود.
۴ ــ جبههٔ سیاسیِ نه شیخ ــ نه شاه که با طیف شورای ملی مقاومت و مجاهدین خلق شناخته میشود، این روزها در بسیج مبارزهیی ایرانی ــ جهانی با لایحهٔ دولت بلژیک برای بازگرداندن تروریستها و مأموران اطلاعاتی آخوندها به ایران و نیز در کارزار چندین ماهه در دادگاه محاکمهٔ حمید نوری در سوئد، این واقعیت را نشان داد و اثبات نمود که با سازمانیافتگی و هماهنگی گسترده، میتوان تمام جبههها را در داخل و خارج کشور علیه جمهوری اسلامی پیش برد و موفق شد. از قضا تجارب چهار دهه و بهطور خاص دو دههٔ قیامها که به سمتوسوی تحولات اخیر انجامیده است، همین شاخص را یکی از مبانیِ شناساییِ آلترناتیو معرفی میکند.
۵ ــ زنان ایران ــ بهطور خاص در این روزها ــ اثبات کردند که استراتژیِ مذهبی ـ سیاسیِ زنستیزیِ جمهوری اسلامی پس از ۴۳سال سرکوب همهجانبهٔ زنان، اکنون با شکست قاطع مواجه شده است. زنان ایران گویی همچون ققنوس از خاکستر چهار دهه سرکوب شدن، برخاسته و بال و پر سیاسی و اجتماعی و فرهنگی یافتهاند. زنان اثبات کردند که هیچ حاکمیتی با استفاده از دین و سیاست نمیتواند حقوق مسلم صنفی، شخصی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی زنان را نادیده گرفته یا منکوب و نفی کند. زنان اثبات کردند که یکی از مهمترین عوامل اثرگذار بر چالشهای بزرگ علیه تمامیت نظام ولایت فقیه و نیز تعیین سرنوشت آینده ایران هستند.
این نشانهها گویای موقعیت کنونی ایران میباشند که حتی نسبت به سه ماه گذشته بسیار متفاوت شده است. مشاهده میشود که آن چندین و چند جویبار متعدد، به چند نشانه ختم شدهاند. این نشانهها دارند به این پرسش سرفصلی در موقعیت کنونی ایران پاسخ میدهند: رویدادهای سیاسی و اجتماعی ایران به چه سمتی میروند و چه عنصر تعیینکنندهیی در حال سر بر آوردن از میان این رویدادها است؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر