«وقتی به شعله شمع میدمید و شمع را خاموش میکنید، آن شعله کجا میرود؟ خواهید گفت نیست میشود، ولی چنین چیزی محال است؛ در دنیا یعنی در هستی، هیچ چیز «نیست» نخواهد شد!»
(موریس مترلینگ، فیلسوف، نویسنده و نمایشنامهنویس بلژیکی، خالق اثر «پرندهٔ آبی»)
قرار و قرارداد مخفی و ننگین
قرار بود بندوبست قبیح و نفرتبرانگیز بین دولت بلژیک و فاشیسم پابهگور آخوندی در پشت درهای بسته منعقد شود و تا آنجا که امکان دارد از چشم رسانهها بهدور باشد.
قرار بود دو طرف در این داد و ستد ننگین، با هم مبادلهٔ کالا به کالای «گروگان» و «تروریست بمبگذار» انجام دهند. یکی بدهند و یکی بگیرند.
قرار بود، اگر این معامله بهسادگی و بدون دردسر جوش خورد، آن را الگویی قرار دهند تا بتوان ابعاد معامله را گسترش داد.
قرار بود این تجارت کثیف، مبنای تجارتپیشگی در سایر زمینهها قرار گیرد و بهای مماشات با فاشیسم دینی از کیسه مردم و مقاومت ایران پرداخته شود.
قرار بود در روزهای پایانی این رژیم به یمن این بندوبستهای پشت پرده، به آن امدادرسانی شود تا این حاکمیت درگیر در بحرانها بتواند نفسی تازه کند.
قرار بود دو طرف بر سر میز مماشات، شعلهٔ ارزشهای جهانشمول بشری را با فوتهای خود خاموش سازند.
یک پیام آتشین
همهٔ این قول و قرارهای دزدانه با یک پیام چند خطی رهبر مقاومت بر تمامیت میز معامله آوار شد. مسعود رجوی در آن پیام خاطرنشان کرده بود:
«این اهانت به وجدان و شعور بشریت معاصر بهویژه مردم ایران است که دیپلمات تروریست وزارت اطلاعات فاشیسم دینی، محکومیت خود را نزد کسانی بگذراند که او را به همین مأموریت فرستادهاند! از بازی با دادگستری و عدالت در بلژیک باید ممانعت شود».
این پیام آتشین در آستانهٔ برگزاری گردهمایی جهانی ایران آزادی، کارزاری را خلق کرد که ساعت به ساعت، روزبهروز و هفته به هفته معامله و جوشکاری ننگین برای مماشاتگران را مشکل و مشکلتر نمود.
زدوبندی که در پشتدرهای بسته و در سکوت تارعنکبوت گرفتهٔ مماشات با بانکدار جهانی تروریسم انجام گرفته بود، بر آفتاب افکنده شد و روز به روز ابعاد بیشتری از آن در معرض تماشا و داوری قرار گرفت. آنها گمان نمیکردند مقاومت ایران بتواند در مدتی کوتاه لشگری از وجدانهای بینالمللی را علیه آنان برانگیزاند و سازوکارهای تصمیمگیری حول این زدوبند و تصویب زود هنگام آن را در پارلمان بلژیک دچار اختلال سازد.
اکنون شاهد به تعویق افتادن پیدرپی تاریخ تصمیمگیری در مورد آن هستیم. دلیل آن، اوجگیری کارزار مقاومت ایران و برانگیختن دمافزون مخالفتهای جهانی برای به شکست کشاندن این معاملهٔ شرمآور است.
هزینههای سنگین معامله با شیطان
تا همینجا دولت بلژیک برای به تصویب رساندن و بهاجرا درآوردن این قرارداد ننگین ناچار است هزینههای جدی را بپذیرد
باید روی حکم دادگاه آنتورپ پا بگذارد. یعنی برخلاف دادگاه و استقلال قضایی آن رفتار کند. این دهنکجی آشکار به استقلال قضاییه در یک کشور اروپایی تالی فاسدهای خود را خواهد داشت و عواقب آن قبل از هر چیز دامنگیر بلژیک بهطور خاص و اروپا بهطور عام خواهد شد. این واقعیتی است که آقای ژرژ دالمان نسبت به آن با جملهٔ زیر سؤال رفتن اعتبار بلژیک واکنش نشان میدهد:
«کریستین وان دن وینگرت که قاضی ما در دیوان کیفری بینالمللی است و بهتازگی از پادشاه نشان افتخار گرفت بهما گفت که بهخصوص این کار را انجام ندهید؛ لذا اعتبار ما (در معرض خطر است) و برخی را هم دیگر ذکر نمیکنم».
علاوه بر پا گذاشتن بر ارزشهای حقوقبشری و بهجان خریدن بیآبرویی و بیاعتباری آن، دولت بلژیک باید هزینهٔ معامله با فاشیسم دینی را بهتمام و کمال بپردازد. نمایندگان مخالف نخستوزیر بلژیک از هماکنون هشدار میدهند که در صورت تسلیم شدن بلژیک به فاشیسم دینی این کشور بهعنوان معاملهکننده با شیطان نام خواهد گرفت. معامله با شیطان این کشور را قربانگاه تروریسم آخوندی خواهد کرد؛ زیرا آخوندها درمییابند برای گرفتن امتیازهای هر چه بیشتر باید گروگانهای بیشتری را به کلکسیون خود اضافه کنند.
خانم الن سامین، نایبرئیس کمیته خارجی پارلمان بلژیک با زبانی صریح در این رابطه به دولت متبوع خود هشدار داد:
«این نه تنها یک پیروزی برای این دیکتاتوری دینی است، بلکه با تأیید این اعمال، ما همچنین راه را برای گروگانگیری شهروندان اروپایی در آینده هموار میکنیم که (حکومت) تهران سپس میتواند از آن بهعنوان اهرمی برای معامله استفاده کند تا تروریستهایش امنیت ملی ما را در سرزمین خودمان بهخطر بیندازند».
ارادههای خاموشی ناپذیر
کاربرد اصطلاح «سونامی نامهها» از جانب آقای ژرژ دالمان، عضو کمیسیون خارجی پارلمان بلژیک در جلسهٔ پارلمان این کشور اشارهٔ گویایی به سونامی خشمی است که قرارداد مخفیانهٔ تاجران سیاسی در طیف مقاومت و یاران و پشتیبانان آن برانگیخته است. این سونامی، مانع از جوش خوردن بیهزینهٔ این قرارداد است.
آیا تا همینجا، هم دولت بلژیک و هم مماشاتگران و شیفتگان پراگماتیسم سیاسی، این سخن تأملانگیز خالق «پرندهٔ آبی» و از مشاهیر مردم بلژیک را دریافتهاند که نمیشود شعلهٔ شمع را خاموش کرد؟ نمیشود با ارادههای شعلهور در یک مقاومت دیرپا درافتاد. نمیشود ارزشهای جهانشمول بشری را در عصر ارتباطات به بازی گرفت.
آیا دریافتهاند که جهان از قوانین سرسخت متابعت میکند و معامله بر سر مصالح مردم ایران و آزادی و سرنوشت آنان به این سادگی ممکن نخواهد بود؟
آیا... ؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر