لاعلاجترین بحران استیلاگری
مسألهٔ «زن» از آغاز صدارت جمهوری اسلامی آخوندی، یک تهدید بالقوه و پتانسیلی ضد استیلای تفکر زنستیز ارتجاع حاکم بوده است.
از این رو یک نبرد بنیادین از همان آغاز این صدارت، بین یک توده انرژیِ فشرده شدهٔ خواهان رهایی و آزادی با نیروی تحمیل، اجبار، سرکوب و مهار کننده، شکل گرفت. حاکمیت آخوندی مهار این انرژی عظیم اجتماعی را یکی از تضمینهای اصلیِ تداوم عمر خود میدانست و یک جبهه سرکوبگریِ جاری را علیه آن تدارک دید. افکار قرون وسطاییِ به صدارت رسیده، دریافته بود که زن ایرانی از نظر انسانی و تاریخی هرگز با افکار و فرهنگ زنستیزیِ یک ایدئولوژیِ فناتیک، سر سازگاری و تسلیم و رضایت ندارد. بنابراین، مسألهٔ «زن» همواره یکی از بحرانیترین و لاعلاجترین موضوعات اجتماعی ـ صنفی توأم با تهدید سیاسی، بر روی میز ولیفقیه و دولتهای قسمخورده به وی باقی ماند.
یکی از پرهزینهترین پروژههای حکومتی
حاکمیت آخوندی برای سرکوب انرژی و پتانسیل قدرتمند زنان، یکی از پرهزینهترین پروژههای حکومتیاش را طی این ۴۳سال تدارک دیده و جاری نموده است. پروژهیی شامل انواع گشتهای خیابانی، انواع خانههای بهاصطلاح امن و بازداشتگاههای غیررسمی، دستگیریهای گسترده و زندانی کردنهای مداوم و تصویب قوانین ضدبشریِ زنستیزانه برای مهار عرفی و حقوقی.
نبردی گسترده و همهجانبه
ابعاد شرایطی که بهطور مختصر به آن اشاره شد، گویای یک جنگ گسترده و همهجانبه بین زنان ایران با حاکمیت ملایان در ۴۳سال گذشته است. این جنگ در سال به سالی که پیش رفته، از وجوه صنفی و فرهنگی بهجانب سیاسیشدن سیر نموده است؛ طوری که الآن حتی موضوع پیش پا افتادهیی مثل روسری، از منظر نظام ملایان تبدیل به عاملی سیاسی شده که با موجودیت رژیم آخوندی ارتباط مستقیم یافته است!
نتیجهگیری تا اینجا و در ۴۳سال عمر این حاکمیت، این واقعیت را آشکار میکند که حجاب و بیحجابی از منظر نظام آخوندی، عوامل مرتبط با سیاست حاکمیت هستند و از آنها استفادههای ابزاریِ دینی و سیاسی میشود. بههمین خاطر، بسیار دیده و تجربه شده است که:
۱ـ زنان در مواقع نمایشات انتخاباتی هرگز مورد تهاجم سرکوبگران حکومتی قرار نمیگیرند؛ حتی کاندیدهای که رئیسجمهور هم شدهاند، با آنان ـ در هر وضعیتی از حجاب و بیحجابی ـ عکس هم میگیرند!
۲ـ زنان در مراسم قاسم سلیمانی آزادند که با هر نوع پوششی شرکت کنند تا دوربینها پر شوند!
۳ـ بسیاری از دختران و زنان آقازادههای حکومتی ــ فقاهتی در بلاد کفر و استکبار جهانی، اجازهٔ اولیای مسلمان حکومتیشان را دارند که تمام مظاهر کفر و بدون پوشش استکباری را رعایت کنند!
وجوه نبرد تاریخیِ آرمان برابری
با تمام این اوصاف، اما آنچه تعیینکننده در میدان تعارضی تاریخی و سیاسی و انسانی بوده است، گواهی میدهد که:
۱ـ حجاب و بیحجابی ابزارهای دینی و فقاهتی یک حکومت سراسر فاسد و به بنرسیده هستند که این موضوعات و عوامل را در خدمت سلطهٔ سیاسی گرفته است. بهاین نمونهها توجه کنید:
امام جمعه اصفهان، ۱۷تیر ۱۴۰۱: «بی حجابی یک جنگ آمریکایی است».
امام جمعه مشهد، ۱۷تیر ۱۴۰۱: «کشور باید در یک فضای کربلایی حفظ شود... اگر میخواهید در ایران زندگی کنید، بدانید آزادیتان مدیریتشده است».
امام جمعه تهران، ۱۷تیر ۱۴۰۱: «بیحجابها، زنها و بچههای همان دزدها هستند... حجاب قانون است».
[یادآوری: زنان ایران در کدام انتخابات و کدام مجلس به قانون حجاب رأی دادهاند؟ قانون حجاب علیه زنان، توسط آخوندهای با دستار و بیدستار تصویب شده و هیچ ربطی به نظر، انتخاب، رأی و نقش زنان در تعیین حقوق و قانون خودشان ندارد.]
۲ـ بیش از ۴۰سال است چماق و قمه و اسید و تنوعات سرکوب را علیه آزادی و اختیار زن و دختر ایرانی بهکار گرفتند، ولی آخرش بهجایی که نرسید، تازه زنان و دختران ایران پیشگامان مبارزه با افکار برآمده از فاضلاب جنسیتگراییِ آخوندی ــ فقاهتی ــ ارتجاعی شدند و به اصلیترین نیروی پیشتاز سرنگونکنندهٔ حاکمیت ولایت فقیه تبدیل شدهاند.
۳ـ زنستیزیهای وحشیانهیی که این روزها در شهرهای ایران راه انداختهاند و امامان ریایی و جنایتکار نمازهای سراسر حرام جمعه هم در بوق آن میدمند، نشانهٔ استیصال حکومت در برابر بحرانهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی است که میخواهند با هیاهوی سرکوب زنان، روی اصل موضوع را بپوشانند.
۴ـ معلوم است که زنان و دختران ایران در این عرصه هم بهای بیشتری میپردازند، ولی تمام تجربیات خودشان در این ۴۳سال گوشزد میکند که تسلیم زنستیزیِ آمران و عاملان حکومت نشوند، با هم متحد و همراه باشند، پشت هم باشند، یار و یاور هم باشند، بر امیدشان به موفقیت و شکست دادن درندهخویان انساننمای ولایی پای بفشرند تا تمام ترفندهای سیاسی ــ ایدئولوژیک حکومتیان را به شکست قاطع بکشانند.
۵ـ جبههٔ زنان و دختران ایرانزمین علیه ارتجاع و حجاب اجباری و بردگی جنسی، قویترین جبههٔ سراسر ایران در مبارزه برای آزادی، برابری و عدالت اجتماعی است. اکنون از نظر تاریخی نیز، نقش زنان ایران، پیشتازی در قیامها و رهبری جنبش سراسری آزادیخواهی برای سرنگونی قسیترین و پلیدترین نیروی ارتجاعی تاریخ ایران است.
۶ـ همبستگی با زنان و دختران ایرانزمین و پشتیبانی و یاریرسانی به آنان، وظیفه و مسؤلیتی انسانی، ملی، میهنی و تاریخی برای پیشبرد نبرد بزرگ آرمان برابری است. بدون برابری، هرگز آزادی به مقام و جایگاه شایستهاش نخواهد رسید. این، رسالتیست بر شانهٔ نسل معاصر ایرانزمین برای رقم زدن آرمان تاریخیِ آزادی و برابری.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر