تصمیم دولت بلژیک برای ادامهٔ معاملهٔ ننگین با فاشیسم دینی، نوبرانهٔ این کشور پادشاهی عضو اتحادیهٔ اروپا نیست.
پیشتر و بیشتر از او فرانسه در دوران ریاستجمهوری ژاک شیراک بسیار تلاش کرد با نظام ولایت فقیه وارد مغازله شود و بهای آن را از جیب مقاومت ایران بپردازد. اگر امروز بحث معاوضهٔ یک دیپلمات-تروریست بمبگذار و همدستان او با گروگانهای خارجی در میان است، آن روز پای یک قرارداد ۲میلیارد دلاری نفت در میان بود.سایت فرانسوی «لیده دوو ژوور» در مورد این قرار داد و ارتباط آن با معامله بین فاشیسم دینی و دولت وقت فرانسه نوشت:
«چند روز پیش از عملیات جنجالی ۱۷ژوئن، توتال و شرکت نفت انگلیس BP در رقابت برای قراردادی بهمبلغ ۲میلیارد دلار برای استخراج منابع نفتی بودند. در تاریخ ۲۲ژوئن ۲۰۰۳، چند روز بعد از دستگیریهای گسترده در اورسوراواز، شرکت توتال این قرارداد را بهنام خود بهثبت رساند؛ بنابراین، روابط عاشقانه میان دو دولت ایران و فرانسه ۱۰سال بهطول انجامید؛ به بهای چند مانور پستفطرتانه برای حفظ شرکت توتال در کشور آخوندها»(سایت فرانسوی لیده دوو ژوور ۲می ۲۰۰۷).
دو کشور، در دو طرف یک میز با هم یک معاملهٔ ننگین انجام دادند. در یکطرف میز نمایندگان فاشیسم دینی قرار داشتند که میخواستند اپوزیسیون اصلی خود را از بین ببرند. آنها استرداد خانم مریم رجوی به تهران را خواستار بودند و در ازای آن حاضر بودند امتیازهای کلان بپردازند. در طرف دیگر میز، دولت شیراک قرار داشت.
بهانهٔ این معامله هم بهسادگی جور شد! مجاهدین در تروریسم و تأمین مالی تروریسم و پولشویی و تقلب شرکت داشتهاند؛ از اینرو باید مقرهای آنها را مورد تهاجم قرار داد.
«ژان کلود موریس» سردبیر وقت هفتهنامه فرانسوی «ژورنال دودیمانش» در کتاب «اگر تکرار کنید، تکذیب خواهم کرد!» بهخوبی پشتپرده زدوبند ملاها و دولت وقت فرانسه بهریاست ژاک شیراک، برای حمله ۱۷ژوئن ۲۰۰۳، علیه دفتر شورای ملی مقاومت ایران و دستگیری خانم مریم رجوی را افشا کرده است. او خود شاهد گفتگوی «دومینیک دو ویلپن»، وزیر خارجه دولت شیراک و کمال خرازی، وزیر خارجه حکومت ایران، بوده است.
در و تخته بهخوبی با هم جور شده بودند. ارتجاع و استعمار میخواستند با مخلوط کردن پراگماتیسیم، ماکیاولیسم و فاشیسم معجونی بسازند که با آن بشود برای همیشه مجاهدین و راهحل انقلابی را از صورت مسألهٔ ایران جراحی کرد اما... چه کوتاهبینانه میاندیشیدند. چه خامدلانه با قوانین متقن تکامل اجتماعی درافتاده بودند. نمیتوانستند پیشبینی کنند که با چه مقاومتی درافتادهاند. آنها از فروزانشدن مشعلهای آزادی و سلسله تظاهرات بیوقفه و تحصنها و اعتصاب غذاها و فریادهای عدالتجویانهٔ دهها هزار ایرانی آزاده که دور از وطن برای وطن میخروشیدند و از بهلرزه افتادن این قاره در زیر گامهای توفانی حقانیت و وجدان تصوری نداشتند. قدرت مقاومت ایران را به چشم ندیده بودند.
مثل امروز اشرفنشانان، این هواداران شورشی مجاهدین و مقاومت ایران، به پشت درهای بستهٔ اورسوراواز شتافتند. با فریادزدنهای جانانهٔ خود در خیابانهای پاریس، با اعتصاب غذا و هر شیوهٔ ممکن اعتراض، لشگری از وجدانهای بشری را به همیاری طلبیدند.
آری، مثل همین امروز شخصیتهای معتبر بینالمللی از ۵قارهٔ جهان به موضعگیری و نکوهش این معاملهٔ شرمآور پرداختند.
بهعنوان مثال لرد کوربت فقید، عضو مجلس اعیان انگلستان نوشت:
«حملات پلیس فرانسه علیه خانههای مقاومت ایران در پاریس شرمآور است. این شرمآور است که دولت فرانسه، اکنون میباید در طرف رژیمی قرار گیرد که از ترور در داخل کشور استفاده کرده و به خارج نیز صادر میکند... آنها که تحت اتهام دروغین تروریسم دستگیر شدهاند، باید آزاد شوند. جرم آنها مبارزه برای آزادی و دمکراسی است.
آنها از تعابیری استفاده کردند که همین امروز در مذمت این معاملهٔ ننگین استفاده میشود. نتیجهٔ این رویارویی قابل پیشبینی بود. فاشیسم دینی و دولت پراگمات شیراک بهسختی شکستخورده و در سراسر جهان مفتضح شدند. به این ترتیب یک کودتای ارتجاعی-استعماری در یک بازهٔ زمانی ۱۷روزه درهم کوبیده شد.
اکنون پادشاهی بلژیک دست به یک قمار خطرناک زده است. بهسخره گرفتن عدالت و حقوقبشر در عصر ارتباطات و انفجار آگاهی، چندان سهل نیست. کمترین عواقب دست زدن به قابیل عمامهدار نجسشدن در افکار عمومی است. باید از فرجام مماشاتگران و بهسخرهگیرندگان حقوقبشر عبرت گرفت و سرنوشت خود را با سرنوشت فاشیسم در حال احتضار دینی گره نزد.
اگر مقاومت ایران توانست کودتای ارتجاعی-استعماری ۱۷ژوئن ۲۰۰۳ را درهمبشکند، اگر توانست با دستهای خالی و فقط با قدرت حقانیت، وجدان و حقوقبشر از لیستهای تروریستی اروپا و آمریکا بیرون بیاید، خواهد توانست این معاملهٔ ننگین را نیز بر سر طراحان آن خراب نماید.
تاریخ مانند دیواری از عبرت پیشاروی ما قرار دارد. آیا عبرتگیرندهیی هست؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر