مانور امینی
در این گیرودار، سر و کله دکتر علی امینی بر ای ارائهٔ یک آلترناتیو پیدا شد. در ظاهر او بهترین کسی بود که میتوانست نیروهای اصلاحطلب را دور خودش جمع کند و درست در نقطه تلاقی خواستهای لیبرالهای خارجی و رفرمیستهای داخلی قرار گیرد.
در این شرایط هنوز جنبش تودهیی، از رهبری مشخص و متمرکزی برخوردار نبود. امینی چندین اعلامیه داد که اولینش در مردادماه بود. او گفت:
برنامههای رژیم شکستخورده و بحرانهای موجود را ه حل متعارف ندارد و لذا خواستار استعفای دولت شد. او پیشنهاد کرد کسی روی کار بیاید که در ١٥سال اخیر مصدر کارها نبوده است. منظور او، از چنین کسی، خودش بود. اما شاه اگر میخواست به امینی تن بدهد به مرور قدرت خودش را از دست
میداد و به همین خاطر، زیر بار پذیرش او نرفت.
اما ظهور امینی موجب شد که در داخل جناحهای حاکمیت شکافهایی بهوجود آید و به بیرون سر باز کند. از جمله، نطق های بنی احمد علیه دولت که از تریبون مجلس پخش میشد، در همین زمان بود. جنبش دوباره اوج میگیرد. همچنان که قبلاً در نطقهای شاه دیدیم، او روز ١٤مرداد وعد ة یک انتخابات صددرصد آزاد را برای سال ٥٨داد. جنبش دوباره اوج میگیرد. اما تودههای خروشان گوششان به این حرفها بدهکار نبود. نه به وعدههای شاه اعتنایی میکردند و نه با منطق ملایمت سازگاری نشان میدادند. آنها خشم و نفرت دیرینه نسبت به دیکتاتوری
منفور سلطنتی را شعلهور میساختند.....
جنبش ضدسلطنتی یک گام به پیش
٥شهریور ٥٧: شاه با یک عقبنشینی، جمشید آموزگار را کنار گذاشت و به جای او جعفر شریف امامی،» رئیس مجلس سنا و رئیس بنیاد پهلوی را به نخستوزیری منصوب کرد و دولت او را دولت آشتی خواند. به هنگام معرفی کابینه شریف امامی، شاه، رئوس برنامههای دولت را در تعظیم به شعائر « ملی
اسلام، که در صدر همه چیز قرار میگیرد … مبارز ة دائمی با فساد … آزادی اجتماعات … آزادی مطبوعات.... تعیین کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر