در ۳شماره قبل ضمن مروری بر طرحها و بیانیهها و مواضع مجاهدین در مورد رفع ستم مضاعف و حق خودمختاری برای کردستان در چارچوب تمامیت ارضی ایران، دیدیم که خمینی و پاسدارانش، جنگافروزان اصلی در صحنهٔ کردستان بودند.
همچنین دیدیم که مجاهدین بهرغم حذفشدن از انتخابات ریاستجمهوری از پای ننشستند و همچنان به دفاع از حقوق ملیتها پرداختند.
در ادامه ضمن اشاره به انتخابات اولین دوره مجلس شورای ملی، مروری بهاختصار بر تاریخچه و سابقهٔ موضوع تا شهریور ۱۳۶۲ خواهیم داشت.
مسعود رجوی در اولین انتخابات مجلس شورای ملی بعد از انقلاب ضدسلطنتی که هنوز خمینی اسم آن را به مجلس شورای اسلامی تغییر نداده بود، شرکت کرد و باز هم به دفاع از حق حاکمیت مردم و تصدی تمام امور کشور بهوسیله شوراهای واقعی پرداخت و گفت مگر ما غیر از اعاده حقوق ملیتها و حق خودمختاری چیز دیگری خواستیم؟
این همان انتخاباتی است که رژیم بعد از همه تقلبات خودش، برای مسعود رجوی از تهران بیش از ۵۳۱هزار رأی اعلام کرد اما نه مسعود رجوی و نه هیچیک از مجاهدین در سراسر کشور به مجلس راه نیافت؛ هر چند که رژیم آنها را بهلحاظ آراء در رده دوم بعد از حزب خمینی یعنی حزب حاکم جمهوری اسلامی اعلام کرد.
اما کردستان همچنان ناآرام بود و کشتار پاسداران خمینی در آنجا ادامه داشت.
نمونهٔ آن کشتار مردم ستمدیدهٔ روستای قلاتان در ایام نوروز ۱۳۵۹ بود. مجاهدین این کشتار را محکوم کردند و خواهان معرفی و مجازات عوامل این کشتار شدند.
مجاهدین خلق: کشتار روستای قلاتان (در سال ۱۳۵۹) یک فاجعه ملی
«تسلیت مجاهدین خلق ایران و سؤال از مسئولان در ارتباطات با کشتارهای اخیر کردستان:
طبق اخبار واصله بار دیگر دستهای توطئهگر و آتشافروز، عدهای از مردم زحمتکش و ستمدیدهٔ کردستان را در روستای ”قلاتان“ به خاک و خون کشیدهاند.
سازمان مجاهدین خلق ایران ضمن عرض تسلیت به تمام خلق ایران و بهویژه خواهران و برادران عزیزمان در کردستان از مقامات مسئول میخواهد که عوامل دستاندرکار این فاجعه ملی هر چه سریعتر معرفی و مجازات شوند...».(نشریه مجاهد شمارهٔ ۲۹ – ۱۰فروردین ۱۳۵۹)
پاسداران خمینی همیشه تلاش میکردند کردها را مسبب درگیریها و کشتارها نشان دهند. البته آن روزها تکنولوژی ارتباطی امروز وجود نداشت تا از تکتک صحنهها عکس و فیلم تهیه شود و دروغهای پاسداران خمینی برملا شود، اینکار با اعلامیهها و اطلاعیههای احزاب و گروههای سیاسی انجام میشد.
بهعنوان نمونه میتوان به اعلامیهٔ کردهای مقیم مرکز در رابطه با حوادث کردستان اشاره کرد که در نشریهٔ مجاهد شمارهٔ ۵۳ به تاریخ ۱۰اردیبهشت سال ۵۹ منعکس گردید. در این اعلامیه آمده است:
«اعلامیه کردهای مقیم مرکز درباره حوادث اخیر کردستان
جمعیت کردهای مقیم مرکز با احساس مسئولیت نسبت به آینده مردم کردستان و سرتاسر ایران لازم میداند شما را در جریان وقایع روزهای اخیر سقر و سنندج قرار دهد. به شهادت روزنامههایی که هر روزه به دست هموطنان ارجمند میرسد خلق کرد بارها و بارها اعلام کرده است که مشکل کردستان راهحل نظامی ندارد و آماده است تا در هر لحظه و مکان با نمایندگان حکومت جمهوری اسلامی به بحث و گفتگو بنشیند و به جای استفاده از وسایل کشتار انسان، از طریق عقل و منطق مشکل کردستان را حل نماید. متأسفأنه سران ارتش و سپاه پاسداران و کسانی که منطقی جز استفاده از سلاحهای مخرب و نابودی انسانها نمیشناسند، بهمنظور مشتعل ساختن نائرهٔ جنگی حقایق را تحریف نموده و مینمایند.
مردم شرافتمند ایران، خلق کرد بارها ثابت کرده است که نه جنگافروز است و نه تجزیهطلب. خواست این خلق، مشروع و منطقی است و در چهارچوب مقررات قابل تحقق میباشد».
میبینیم که تنها کسی که جنگ میخواست خمینی بود. خمینی با علم کردن و به بهانهٔ تجزیهطلبی تلاش میکرد مردم کردستان را سرکوب کند. مردمی که تحت ستم مضاعف بودند و هنوز هم هستند.
گفتیم تجزیهطلبی. این بهانه این روزها هم شنیده میشود و هر گاه ملیتهای ایرانی حق و حقوق خودشان را طلب میکنند به بهانه تجزیهطلبی سرکوب میشوند.
نامهٔ سرگشاده کمیته مرکزی حزب دموکرات کردستان
در ادامه سرکوب و خونریزی در کردستان، نگاهی میکنیم به فریاد تظلم و دادخواهی کردستان که اردیبهشت ۶۰ در نامهٔ سرگشادهٔ کمیتهٔ مرکزی حزب دموکرات کردستان منعکس گردید:
«شما آقای رئیسجمهور، شما نمایندگان مجلس شورای اسلامی، شما سازمانهای ملی و دمکراتیک، نمایندگان خود را به کردستان بفرستید تا به چشم خود ببینند که در اینجا، مسأله گروهکها نیست، در اینجا ملیت یکپارچه بپاخاسته است که از شرافت و آزادی و موجودیت خود دفاع میکند و بههیچوجه حاضر نیست در برابر ستم و استبداد سر تسلیم فرود بیاورد. شما هم هموطنان گرامی به خود آیید و گریبان گردانندگان جمهوری اسلامی را محکم بچسبید، از آنها بخواهید تا برای شما توضیح دهند که چه کسی این جنگ را بهراه انداخته و ادامهٔ آن به سود چه کسی است؟... از آقایان گردانندگان جمهوری اسلامی بپرسید تاکنون چند نفر سرباز و پاسدار در کردستان کشته شده و چند میلیارد تومان خرج لشکرکشی علیه مردم کردستان گردیده است؟ سؤال کنید و پاسخ صریح بخواهید»!(نشریه مجاهد شمارهٔ ۱۱۸ – ۱۰اردیبهشت ۱۳۶۰)
۳۰خرداد ۱۳۶۰ و کشتار مردم در تهران
بهار سال ۶۰ روزهای پرالتهابی بود. خمینی روزبهروز بر سرکوبش میافزود و سرانجام به ۳۰خرداد رسیدیم. در این روز مجاهدین تظاهرات ۵۰۰هزار نفرهای در خیابانهای تهران ترتیب دادند تا با خمینی اتمامحجت کنند اما پاسخ خمینی به تظاهرات مسالمتآمیز گلوله بود.
این بار مردم نه در کردستان بلکه در تهران به خاک و خون کشیده میشدند و به این ترتیب آخرین قطرات آزادی از بین رفت و دیگر نمیشد در کادر مبارزات مسالمتآمیز به اعادهٔ حقوق مردم پرداخت.
یک ماه بعد از ۳۰خرداد، شورای ملی مقاومت ایران در سیام تیر سال ۱۳۶۰ تشکیل شد و برنامه شورا و دولت موقت در ۵مهر ۱۳۶۰ با امضای مسعود رجوی منتشر گردید.
در ماده ۵ برنامه شورا در مورد حقوق ملیتها آمده بود:
«حقوق ملیتها
بدیهی است که پایداری تمامیت ارضی و وحدت ملی این میهن دقیقاً در رابطه با احقاق حقوق حقهٔ تمامی عناصر و بخشهای تشکیل دهندهٔ آن است. به این ترتیب خودمختاری داخلی به مفهوم رفع ستم مضاعف از همهٔ شاخهها و تنوعات ملی وطنمان و تامین جمیع حقوق و آزادیهای فرهنگی و اجتماعی و سیاسی برای آنها در چارچوب وحدت، حاکمیت و یکپارچگی تجزیهناپذیر کشور ضرورت جدی دارد».
قبل از تصویب طرح خودمختاری کردستان ایران توسط شورای ملی مقاومت، مسعود رجوی بهطور جداگانه از موضع مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران در آن زمان در پیام خود بهمناسبت آغاز نوزدهمین سال تأسیس سازمان در نیمه شهریور ۱۳۶۲ که در نشریه مجاهد شماره ۱۶۸ مورخ ۱۷شهریور ۱۳۶۲ درج شده، پیرامون نقطهنظر و اعتقاد اصولی مجاهدین و همچنین مواد برنامه شورا و دولت موقت اعلام کرده بود:
«از آنجا که شورای ملی مقاومت (بهمثابهٔ تنها آلترناتیو دمکراتیک) تنها نیروی نظامی، سیاسی و اجتماعی متشکل و گسترده است که در برنامه و مصوبات خود صریحاً خودمختاری کردستان بهمعنی رفع ستم مضاعف از هموطنان محروممان در آن سامان را در کادر تمامیت ارضی خدشهناپذیر ایران بهرسمیت شناخته است، خمینی تلاش میکند تا هموطنان کرد ما را از احقاق حقوق حقهٔ خود در ایران دموکراتیک نیز ناامید نموده و ارادهٔ رزمندهٔ مقاومت در آنان را تضعیف کند. همان خمینی که تاکنون پیوسته تلاش کرده و میکند تا با مشتبه ساختن امر بر سایر مردم ایران، "خودمختاری" را دقیقاً معادل "تجزیهطلبی" جلوه دهد. به این ترتیب خمینی همان سیاست سرکوبگرانه، حقکشانه و ضدمردمی را ادامه میدهد که بالمآل برای هموطنان ستمزدهٔ ما در کردستان پیامی جز این دربرندارد که: یا تسلیم به شرایط موجود و گردن نهادن به سلطهٔ جبارانهٔ خمینی و یا تجزیه! پس رژیم خمینی با همهٔ منویات خبیثی که در پس کلمات ناپاک رئیس مجلس ارتجاع بر علیه مردم کردستان و سراسر ایران و بر علیه شورای ملی مقاومت و مجاهدین خلق ایران نهفته است، قبل از هر چیز تخطئهٔ مقاومت و تحکیم حکومت و سلطهٔ پلید خود را در نظر دارد. بنابراین بهمنظور اطلاع افکار عمومی سراسری و بهویژه بهخاطر مطمئن ساختن هموطنان ستمزدهٔ خود در کردستان از نتایج مقاومت عادلانهشان در قبال رژیم ضدبشری خمینی مبنی بر رفع ستم مضاعف و لغو هر گونه تبعیض میان کرد و فارس، ضمن تأکید بر این نقطهنظر عقیدتی مجاهدین که در اصول، هر خلق و مردم و ملت و ملیتی حق دارد - سرنوشت خود را به تمام و کمال رأسا تعیین کند، سرخط نقطهنظرهای مجاهدین در اینباره که رهنمون عمل ما در مرحلهٔ تاریخی کنونی است مختصراً به استحضار میرسانم:
۱- در میان تودهٔ مردم کردستان ایران هیچ گرایش یا تمایل تجزیهطلبانهٔ جدی و مؤثری وجود ندارد و بر اساس تحقیقات و برخوردها و شواهد بسیار این مردم دلیر و زحمتکش و غیور همچون سایر مردم ایران هیچ تمایلی به جدایی از میهن خود ندارند.
۲- مبرمترین خواستهٔ سیاسی مردم مقاوم کردستان بهرسمیت شناختن حق خودمختاری ایشان در چارچوب تمامیت ارضی ایران است. که طبعاً از عهدهٔ رژیم ارتجاعی خمینی برنمیآید و تنها در توان جانشین(آلترناتیو) دموکراتیک - انقلابی یعنی شورای ملی مقاومت و دولت موقت جمهوری دموکراتیک اسلامی ایران است.
۳- مفهوم اساسی خودمختاری، رفع ستم ملی و استثمار مضاعف ملیتهای تحت ستم و تأمین کلیهٔ حقوق سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی آنها در چارچوب وحدت، حاکمیت و یکپارچگی کشور است.
۴- بهاستثناء امور مربوط به روابط خارجی(اعم از سیاسی، اقتصادی و گمرکی)، دفاع ملی، برنامهریزی درازمدت اقتصادی، نظام پولی و مالی و الزامات مربوط به هماهنگی و یکپارچگی کلی نظام قضایی کشور که در صلاحیت دولت مرکزی است، ادارهٔ سایر امور منطقهٔ خودمختار اعم از امور اداری، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و انتظامی، در صلاحیت شوراها و ارگانها و مقامات منتخب مردم کردستان است که با مراعات قانون اساسی نظام جمهوری جدید کشور عمل خواهند نمود.
۵- نمایندگان مردم منطقهٔ خودمختار کردستان مطابق اصول قانون اساسی نظام جمهوری آیندهٔ کشور، مانند نمایندگان همهٔ بخشهای دیگر ایران در مجلس قانونگذاری کشور و ادارهٔ امور دولت مرکزی شرکت خواهند نمود.
۶- زبان کردی در کنار زبان فارسی در منطقهٔ خودمختار بهرسمیت شناخته میشود.
۷- بهمنظور رفع عقبماندگی اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و در جهت تلاش برای زدودن آثار ستم ملی، بایستی پس از کسر مخارج دولت مرکزی و سرمایهگذاریهای درازمدت سراسری، سهم سرانهٔ ساکنان منطقهٔ عقبافتادهٔ کشور(از جمله کردستان) را در بودجهٔ عمومی، بیشتر منظور نمود و یا بودجهٔ فوقالعادهای را به این منظور اختصاص داد.
۸- کلیهٔ آزادیهای دموکراتیک از قبیل آزادی مذهب و عقیده و بیان و مطبوعات، آزادی تشکیل احزاب و سازمانها، اتحادیههای کارگری و دهقانی و انجمنهای دموکراتیک بایستی در منطقهٔ خودمختار تضمین شود. مردم کردستان در انتخاب شغل و محل اقامت کاملا آزادند و هیچگونه تبعیض جنسی(بین زن و مرد) و تبعیض مذهبی(میان پیروان مذاهب مختلف) وجود نخواهد داشت.
لازم به تذکر نیست که مواد فوقالذکر نقطهنظرهای مورد قبول سازمان مجاهدین خلق ایران است. حال آن که با وفاداری به طرز برخورد و اصول دمکراتیک، بدیهی است از آنجا که پس از سرنگونی رژیم خمینی، تعیین شکل و محتوای نظام جمهوری آیندهٔ کشور بر عهدهٔ مؤسسان منتخب مردم سراسر ایران از جمله مردم کردستان است، تعیین حدود قانونی و قطعی صلاحیت دولت مرکزی و صلاحیت ارگانهای خودمختاری نیز بر عهدهٔ مؤسسان میباشد. همچنین بهنظر ما (مجاهدین) محدودهٔ جغرافیایی منطقهٔ خودمختاری کردستان ایران نیز اساساً از طریق نظرپرسی دموکراتیک از مردم محل تعیین میشود.
ضمنا توجه میدهم که سرخطهایی که فوقا بیان شد، اصول کلی هستند که در مرحلهٔ اجرا مستلزم تشریح بیشتر و مصوبات مشخص است. اما بههرحال، هدف، رفع ستم مضاعف و همسو کردن ناسیونالیسم محلی کرد با ملیگرایی ترقیخواهانهٔ عموم مردم ایران(از جمله هموطنان کردمان) در راستای تکامل اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی است که بهطور تاریخی امحاء همهٔ تبعیضات جنسی، ملی، نژادی، طبقاتی را ایجاب میکند».
(پیام مسعود رجوی بهمناسبت آغاز نوزدهمین سال تأسیس سازمان مجاهدین در نیمه شهریور ۱۳۶۲)
شمارههای قبل از همین سلسله مقاله:
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر