«ماندن هنر است؛
کمی بیشتر ماندن
هنر است
فضیلت است.
تمرین کن راه رفتن روی بند و بلا را
کمتر لغزیدن را
کمتر افتادن را
بیشتر ماندن را».
تصویرهای نهفته در این چند سطر، علاوه بر توصیف تلاطمهای انسان ماندن و تمرین در برابر رنجباریِ زیستن، تجسم عینیِ «ماندن» در پایداری برای آزادی و برابری از مشروطیت تا آبان۹۸ و تا آبان ۹۹است.
در سالگرد قیام بزرگ و مردمی آبان ۹۸ به گرامیداشت چنین «هنر» و چنین «فضیلتی» و تجدید پیوند با آنها رسیدهایم.
یک سال کافی است تا بتوان از این فاصلهٔ زمانی بر جایگاه رخشان قلهٔ قیام آبان۹۸ نگریست تا معناها، پیامها، دستآوردها و چشماندازهای برآمده از آن را گلچین نمود.
صاعقهای حامل خاطرات چندین نسل
یک سال پیش صاعقهای با خوشههای خشم طبقاتی و شورش سیاسیِ ذخیره شده از دهههای متمادی، بر تبار دیکتاتوری ولایت فقیهی فرود آمد. صاعقهای حامل خاطرات چندین نسل که در پیشتازی نسل جوان ایران نمایندگی شد. نسلی که از پس دو قیام پیشین ۸۸ و ۹۶دریافته بود که باید اسباب کار نبرد با دیوسالار ولایی را مهیا میکرد، خود را سازماندهی مینمود و صاعقهوار به فتح سنگرهای سرکوبگری، چپاولگری، غارتگری و نهادهای پشتیبانیکننده و نگاهدارنندهٔ دیکتاتوری آخوندی میشتافت. این صاعقهٔ جوان و پرانرژی و پرشتاب توانست در دو روز، بنیادهای نظام تا دندان مسلح جمهوری اسلامی آخوندی را دچار لرزهٔ بود و نبود کند و آن را به لبهٔ پرتگاه سرنگونی بکشاند.
رمز راهگشای آینده ایران
در اولین نگاه به چنین قلهای، به اثبات رسید که سازماندهی و تقسیم کار در بطن اتحاد برای رسیدن به هدف، رمز راهگشای آینده ایران و سرنگونی نظام آخوندی است. وحشت سراپای ارکان و کارگزاران نظام هم از بروز چنین صاعقهٔ منظم و هدفمند و تفاوت بارز آن با قیامهای۸۸ و ۹۶بود.
از آبان تا آبان این همه راه آمدهایم
عصیان و شورش ضد طبقاتیِ قیام آبان۹۸ که خود را در کاکل سیاسیاش برای سرنگونی اشغالگران غارتگر ایران بالغ نمود، روشنگر واقعیتها و موجب تغییرات استراتژیک رو به آینده شد. واقعیتها و تغییراتی که تصویرگر و راهنمای از آبان تا آبان با دستآوردها و چشماندازهای آن هستند:
۱ـ قیام آبان ۹۸ نخست پرده از روی این واقعیت برداشت که فساد در نظام آخوندی با زعامت ولیفقیه، تمام تار و پود ساختار سیاسی و بافت اقتصادی حاکمیت را درنوردیده است. آثار این دو فساد موازی که همانا سرکوب سیاسی و چپاولگری اقتصادی باشد، بر جامعهٔ ایران و زندگانی مردم تحمیل شده است. همین هم باعث ذخیره شدن خوشههای خشم و شورش در اعماق جامعه و بروز آن در قیام آبان ۹۸ شد.
۲ ـ عزم و ارادهای که در خیابانهای ۱۹۳شهر ایران متجلی شد، سرنگونیخواهیِ نسل قیامآفرین آبان ۹۸ را بدل به نقطهٔ عطفی نمود که دیگر بازگشت به شرایط قبل از آن را غیرممکن مینماید. از آن پس آثار قیام آبان مثل اجزای دومینویی به پیکر اقشار اجتماعی و صنفی ایران رسید و مختصات جامعه را مهیای قیامی فراتر نمود. خروش دانشجویان در اوایل دی ۹۸ با شعار نفی ولایت فقیه از قانون اساسی و نفی شخص ولیفقیه، تحولی مکمل قیام آبان شد.
۳ ـ آثار بلافصل این نقطهٔ سرفصلی و عمق ضدطبقاتی آن قیام به درون حاکمیت و دولت نظام آخوندی سرایت کرد و آن را دچار انشقاق و تردید و جنگهای باندی نمود. به همین دلیل هم موقعیت خامنهای پس از قیام آبان۹۸ نزد طیف قابل توجهی از خودیهای نظام ــ چه در باند اصولگرا و چه باند اصلاحچیان قلابی ــ فرو ریخت و بدل به زخمی باز در کل حاکمیت، سلسلهٔ سرگشادهنویسی به خامنهای و نیز خواسته استعفای وی شد.
۴ ـ خامنهای که بعد از قیام آبان دچار شقهها و چراییهای بسیاری در پیکر نظامش شد، هیچ راهی جز اتکا به زندان و چفت و بست کردن دستگاه سرکوب برایش باقی نماند. به این منظور یکپایه کردن نظامش را شعار «دولت جوان حزباللهی» و با هدف سرکوبگری مطلق در دستور قرار داد. در اولین قدم هم گوشتهای تن نظامش را که چندصباحی تحت عنوان اصلاحطلب به شغل افزودن به عمر ولایت قرونوسطایی مشغول بودند، کند و تصفیه کرد و در نمایش دوم اسفند از صحنه کنارشان گذاشت.
۵ ـ قیام آبان۹۸ جامعهٔ ایران را بر روی سکویی برای جهش بهسوی آینده نشاند. فقط امداد غیبی کرونا بود که توانست شتاب آثار دومینووار آن قیام را کُند کند. آثاری که اکنون در پس کرونا هم بسا متورمتر و متکاثفتر از آن قیام، در پیکر جامعه تکثیر شده است و پتانسیلی با چاشنیِ مهیای انفجار باقی مانده است. خامنهای فقط برای مهار چنین چاشنیِ انفجاری، دستگاه شکنجه و سرکوب زندانهایش را به خیابانها آورده است. بلاهتی گویای دوران پایانی دیکتاتورها که ذخیرهٔ خوشههای خشم و شورش اجتماعی را از قیام آبان۹۸ هم فراتر برده و انباشتهتر کرده است.
۶ ـ قیام آبان۹۸ تعادلقوای سیاسی جهانی و نیز تمرکز جوامع حقوقبشری را علیه نظام آخوندی تشدید کرد. بسیاری از سیاستهای اتخاذ شده از جانب آمریکا علیه نظام آخوندی، با تکیه بر آثار داخلی و بینالمللی آن قیام صورت گرفت. مجامع حقوقبشری و بسیاری رسانههای جهان به عمق بیشتری از جنایات جمهوری اسلامی آخوندی در آن قیام پی برده و روشنگری نمودند. از پس این قیام هم بود که بار دیگر پرونده همیشه باز قتلعام شدگان تابستان ۶۷مورد توجه بیشتری در مجامع سیاسی و حقوقی جهان واقع شد؛ طوری که اکنون به یمن فعالیتهای مقاومت ایران، موضوع قتلعام تابستان ۶۷ بدل به یکی از مهمترین رویدادهای سیاسی و حقوقی علیه نظام آخوندی شده است.
۷ ـ اثرگذاری سیاسی و اجتماعی قیام آبان۹۸ بر بحران درونیِ حاکمیت آنقدر عمیق بوده که حتی مجلس حزباللهی و دستچین شدهٔ خامنهای هم نتوانست آبی برای نظام گرم کند. این مجلس ظرفی برای جنگ و دعواهای باندی درون اصولگرایان شده است؛ طوری که خامنهای در اوایل آبان مجبور شد به گرگهای منتخب خودش دهنه بزند تا بهزعم خودش از آثار اجتماعی آن جلوگیری کند. ولی این زخم که سرآغاز آن در اسفند۹۸ و بر اثر قیام آبان بازتر شد، در درون نظام عمیقتر از آن شده است که با دهنه زدن و پند و اندرز اخلاقی دادن خامنهای، هم بیاید.
۸ ـ در یک سال گذشته از قیام آبان۹۸ که هزاران زندانی به زندانیان سیاسی افزوده شد، پدیدهٔ زندان و زندانی بسا بیش از چهار دههٔ گذشته گلوی خامنهای و شکنجهگران و قاتلان تحتامرش را در قوه قضاییه میفشارد. در یک سال گذشته بحران زندانی و خروش علیه احکام ضدبشری اعدام، به کارزار ۱۱میلیونی ایرانیان بدل شد. از این رو شبکههای اجتماعی با همرسانی بیشتری نسبت به گذشته، نظام آخوندی را زیر ضرب افشاگریها و روشنگریها بردهاند. در یک سال گذشته کارگزاران نظام و شخص خامنهای هم بارها و بارها نسبت به شبکههای اجتماعی فغان سرداده و آن را یکی از مهمترین عوامل فشار و مبارزه علیه نظامشان معرفی میکنند.
۹ـ اکنون شرایط ایران بسا بحرانیتر، حادتر و مستعدتر برای خیزش نسبت به آن زمینهٔ سیاسی و اجتماعی است که خروش و شورش آبان۹۸ را برانگیخت. بحران معیشت و مایحتاج زندگی، غولآساتر از بحران مشابه در سال۹۸ شده است. فاصلهٔ طبقاتی با شتاب بیشتری مشغول غارت اندام و سفره و حیات مردم شده است. در این میان کرونا که در همهٔ عالم بهمثابه یک بیماری و اپیدمی ضدسلامتی تلقی شده و با آن مبارزه میشود، در نظام آخوندی بهعنوان یک امداد غیبی و حامی سیاسی حاکمیت قلمداد میشود. خامنهای و روحانی و کارگزاران نظام تمام تلاششان این است که با فرصت کرونا سوداگری سیاسی کنند تا قیام برای سرنگونی در تقدیر را به عقب بیاندازند. یکی از تاکتیکهای متداول در ماههای بعد از قیام آبان، جلوگیری از شکل گرفتن هر تجمع کوچک و بزرگی است. این نشان از اثرگذاری عمیق قیام آبان در اقشار صنفی و اجتماعی ایران دارد که همواره مترصد فرصت برای شعلهور کردن خوشههای خشم و باروت تلنبار شده در زیر پوست جامعه هستند.
۱۰ ـ پس از قیام آبان۹۸ بین مردم ایران و جمهوری اسلامی آخوندی دو جبهه سیاسی تشکیل شد. این دو جبهه بیش از همیشه و پررنگتر از سال قبل از قیام آبان رو در روی هم قرار گرفتهاند. از این رو سرنگونی نظام ملایان به یکی از خواستههای نقد و بالفعل مردم و جامعهٔ ایران بالغ شده است. در این سرنگونیخواهی که با شاخص مرزبندی بین خلق و ضدخلق شناخته میشود، هر نیرو و جریانی نیز لاجرم خود را در جبهه مردم یا همسو با جبهه حاکمیت ولایت فقیه تعیینتکلیف میکند. این تعیینتکلیف را باید شاخص و نشانیِ قاطع مرحله پایانی دیکتاتوری ولایت فقیهی دانست. مرحلهای که پس از قیام آبان۹۸ شتاب آن چندبرابر شده و به موضوع روزمرهٔ بین مردم و حاکمیت بدل شده است.
۱۱ ـ وصال محبوب آزادی و برابری، همان منزل عشق و مقصد جنبشهای یکصد سالهٔ ایران بوده است. قیام آبان۹۸ رهرو شتاببخشنده برای رسیدن به این منزل عشق و مقصد آرمان تاریخی ما است. ما این همه راه را آمدهایم و ماندهایم که «هنر ماندن» و «فضیلت» آن را رهرو وصال محبوب تاریخیمان کنیم.
در سالگرد قیام بزرگ و مردمی آبان۹۸، چنین «هنر» و چنین «فضیلتی» را در تجدید پیوند با نسل خجسته، بهپای دارندگان و تداومبخشان آن قیام گرامی میداریم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر