پس از هفتهها غیبت و شایعه، ظهور مجدد علی خامنهای در صحنهی عمومی، نه نشانهی قوت، بلکه سندی دیگر بر درماندگی او در حفظ ساختار در حال فروپاشی جمهوری اسلامی بود.
در این حضور از پیش برنامهریزیشده، رهبر سالخورده با پناه بردن به شعارهای وطنپرستانه و اجرای سرودی با نام «ای ایران»، تلاش کرد تا چهرهی خود را بهعنوان یک "رهبر ملی" بازسازی کند. حتی نام ستارخان، قهرمان مشروطهخواهی، نیز برای تزئین این صحنهسازی و مصادرهی مفاهیم ملی به کار رفت.اما این «پرفورمنس سیاسی» نه با هدف بزرگداشت ایران، بلکه تنها در راستای بقای حکومت تدارک دیده شده بود. خامنهای سعی داشت از «ایران» و «ملیگرایی» چتری بسازد تا سیاستهای ویرانگر و جنگطلبانهاش را در پوشش وطندوستی پنهان کند؛ در حالیکه تجربهی چند دهه حکومت او، جز سرکوب داخلی، جنگهای نیابتی، فقر گسترده و تخریب محیطزیست برای مردم ایران به همراه نداشته است.
واژهی «ایران» در دهان خامنهای چیزی بیش از لقلقهی زبانی نیست. او که در تمام عمر سیاسیاش بر محور «امت اسلامی» و تقابل با مظاهر مدرن هویت ایرانی حرکت کرده، حالا برای فرار از خشم عمومی، شعار «ایران، ایران» سر میدهد. اما برای ملتی که قیامهای ۹۶، ۹۸ و ۱۴۰۱ را پشت سر گذاشتهاند، تصویر خامنهای نه با میهندوستی، بلکه با ظلم، سانسور و کشتار گره خورده است.
حالا که دیگر شعار «مرگ بر خامنهای» در خیابانهای سراسر کشور طنینانداز شده، ابزار مشروعیتسازی دینی نیز کارایی سابق را ندارد. در نتیجه، رهبر بحرانزده از دین به وطن پناه برده است—و نه از روی باور، بلکه از سر اضطرار و پراگماتیسم. چنانکه نظریهی معروف «حفظ نظام از اوجب واجبات است» اجازه میدهد اخلاق، مذهب و حتی وطن را قربانی دوام قدرت کرد.
بخشی از حقیقت را نیز در سخنان بنیانگذار جمهوری اسلامی، روحالله خمینی میتوان یافت که بارها «ملیگرایی» را دشمن اسلام و عامل بدبختی مسلمانان معرفی کرده بود. امروز این سخنان بهروشنی تضاد ساختاری نظام ولایتفقیه با هویت ملی ایرانی را آشکار میسازد.
پاسخ جامعه به این نقاب تازه اما روشن و بیرحم است. مردم ایران امروز خوب میدانند که دشمن واقعی ایران، همان حکومتی است که نام وطن را یدک میکشد، اما دهههاست آن را به ابزار سرکوب و فساد بدل کرده. شعارهای «مرگ بر دیکتاتور» و «ایرانی میمیرد، ذلت نمیپذیرد»، چیزی جز پاسخی محکم به تلاشهای دجالمسلکانه برای مصادره وطندوستی نیست.
نقاب ایراندوستی خامنهای، نه از جنس همدلی با مردم، بلکه لایهای موقت است بر جسد بیجان حکومتی که دیگر جایی در قلب ملت ندارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر