تجدید عهد با جاودانه فروغها
در سالگرد حماسه کبیر فروغ جاویدان
اشرف ۳ ـ مرداد ۹۸
سخنرانی خانم مریم رجوی در مراسم فروغ جاویدان
جمع شده ایم برای بزرگداشت فروغ جاویدان
فروغ جاویدان حماسه بزرگ عقیدتی و میهنی؛
جانمایه و الهامبخش مقاومت برای آزادی و برابری از سه دهه پیش تا امروز.
به شهیدان پرافتخارش که یادها و نامهایشان در تاریخ مقاومت برای آزادی میدرخشد. درود
یک هزار و سیصد جاودانه فروغ آزادی
یک هزار و سیصد مشعل همیشه فروزان در تاریکی استبداد دینی
و یک هزار و سیصد ستاره امید در آسمان انقلاب ایران
به ارتش آزادی بخش ملی ایران درود.
به فرمانده کل ارتش آزادی مسعود رجوی، که فروغ جاویدان را فرا راه مشتاقان آزادی نهاد. درود
تاریخ ایران، مقاومت انقلابی پیشتازان و فرماندهان نبرد فروغ جاویدان را از یاد نمیبرد
شهیدان والامقام مهین رضایی، علی زرکش، اصغر زمانوزیری، محسن تدینی، غلامرضا پوراگل، مهدی کتیرایی و محمد معصومی (فرمانده مسلم)
ناهید صراف، داوود ابراهیمی، حمیدرضا بکایی، محمد باقر بیگدلی و رحیم حاج سید جوادی
طاهره طلوع (فرمانده سار)، مسعود قربانی (فرمانده بهمن)، ابوالقاسم آیتی، رضا درودی، محسن اسکندری، علی اصغر اکبری، محمدعلی خیابانی،
و شخصیتهای والایی همچون کاظم باقر زاده، محمد حسین حبیبی و ابوذر ورداسبی
با درود به فرماندهان ارتش آزادیبخش ابراهیم ذاکری، زهرا رجبی، محمود مهدوی، مهدی افتخاری، صادق سیدی و حسین ابریشمچی، فرمانده کاظم که به جاودانه فروغ های آزادی پیوستند. درود
الگوی تازهیی از مقاومت
فروغ جاویدان واقعهیی نیست که در نقطه سی و یک سال پیش متوقف شده باشد.
فروغ جاویدان در نبردهای سه تا شش مرداد بهپایان نرسید بلکه از آنجا آغاز شد.
در پایداری اشرف نام و آوازهاش در جهان پیچید و در اولین سالهای قرن ۲۱ الگوی تازهیی از مقاومت و مبارزه در این عصر بنا نهاد.
و امروز فروغ جاویدان در کانونهای شورشی و هزار اشرف در سراسر ایران جاری است.
و نو بهنو مردم ایران بهویژه جوانان و زنان را فرا میخواند که قدم در راه آزادی بگذارند!
فروغ جاویدان هم مبین یک فلسفه عمیق است برای مقاومت کردن؛
هم نماد یک استراتژی است برای سرنگونی رژیم آخوندی.
فراخوان مستمری است که میگوید راه آزادی همین است و از همین راه بهدست میآید.
و حقیقتی است که نشان میدهد این مردم ایران و پیشتازان آنها هستند که سرنوشت را تغییر میدهند و تاریخ را مینویسند.
تنگه چهار زبر نماد گذرگاهی است که تاریخ ایران از آن عبور میکند. این تنگه و تنگنا را استبداد وحشی حاکم با همدستی مماشاتگران بینالمللی و تسلیمشدگان و فرصتطلبان داخلی ساختهاند اما مردم ایران از آن میگذرند و به ساحل آزادی خواهند رسید.
جام زهر آتش بس
این استراتژی صلح مقاومت ایران، و ضربات ارتش صلح و آزادی، و شعارهای امروز مهران فردا تهران بود که جام زهر آتش بس را در جنگ هشت ساله ضد میهنی بهحلقوم خمینی ریخت.
و این ارتش آزادی بود که در میان استقبال مردم هر شهر و روستا تا دروازه کرمانشاه پیش رفت و آخوندها را در کابوس سرنگونی گرفتار کرد؛ آنقدر که پس از گذشت سالها همچنان هراسانند.
از یاد نمیبریم که هنگام تأسیس ارتش آزادیبخش در سال ۶۶ مسعود رجوی پیام خود را با این جملات بهپایان برد: باشد که ارتش آزادی رسالت رهائیبخش خود را هر چه سریعتر محقق کند!
باشد که این ارتش مردمی ضامن پایدار صلح و آزادی و استقلال و تمامیت ارضی ایران گردد!
باشد که تاریخ ایران زمین از این ارتش به نیکی یاد کند و رزمندگان پاکباز آن را قدر بشناسد!
فروغ جاویدان خیز بزرگ مقاومت ایران برای تحقق همین رسالت بوده و هست
شعله های فروغ جاویدان فروزان است،
پرچم مقاومت و پایداری، پرچم ارتش آزادی و پرچم قیام و سرنگونی فاشیسم مذهبی، دراهتزاز است،
آری، میجنگیم، میرزمیم، ایران را پس میگیریم.
وحشت رژیم از فروغ جاویدان
رژیم و پاسدارانش، امسال هم مثل هرسال از طرح عملیاتی فروغ جاویدان صحبت میکنند و حتی از بازگو کردن آن به خود میلرزند.
آنها نمیتوانند وحشت خودشان را از استقبال مردم شهرها و روستاها در فروغ جاویدان و از ارتش آزادیبخش پنهان کنند و اذعان میکنند که تنها در شهر اسلام آباد بیش از ۵۰۰تن از مردم به مجاهدین پیوستند.
هنوز رژیم آخوندی و پاسدارانش از اسم فرمانده سارا وحشت دارند و قهرمانیهای زنان مجاهد در تنگه چارزبر و ارتفاعات اسلام آباد خواب را از چشم آنها میرباید و میگویند باور کردنی نبود که زنان با چنین قدرت شگفت انگیزی با تیربارهای خود در ارتفاعات، با تحرک فوق العاده تا آخرین گلوله بجنگند…. بله این است زن پیشتاز مجاهدخلق.
طرح فروغ جاویدان، طرح آزادی و رهایی
طرح فروغ جاویدان بهمثابه یک استراتژی و بهمثابه یک طرح آزادیبخش و یک آرمان ملی و میهنی همچنان بهقوت خود باقی است.
این طرح آزادی زندانیان از زندانهای خامنهای در سراسر ایران است.
این طرح رهایی مردم ایران از چنگال اختناق و فقر است.
و این طرح پایان دادن بهعصر وحشت و سرکوب و بیعدالتی است.
فروغ جاویدان، آزادی تهران و سراسر ایران از اشغال آخوندهاست.
پس پیروزی حتمی، سرنوشت فروغ جاویدان است.
این سرنوشت تابناک و این افق با شکوه را جانفشانی جاودانه فروغهای آزادی تضمین کرده است.
جنگاوری، سوگندها و حاضرهای کانونهای شورشی در سراسر ایران و تعهدات و پایداری شما مجاهدان آزادی در اشرف۳ مسئولیت و هدف آرمانی و رهایی بخش شهیدان فروغ جاویدان را سرانجام به پیروزی میرساند.
شمهای از فروغ جاویدان
به روایت دشمن
تلویزیون رژیم اول خرداد ۱۴۰۱
اسدالله ناصح از فرماندهان عملیات سپاه: ما برگشتیم قرارگاه ظهر بود دیگه ببخشید بعد از ظهر ساعت دو، سه بود. یک پدافند بود بالای قرارگاه فرمانده سپاه اسلام آباد یعنی فقط فرماندهان مانده بودند دیگه با تعداد محدودی نیرو آمد به من گفت آقای پدافندی دارد میرود چون مقر دست فرمانده ارتش بود گفتم هر جور هست او را نگه دار گفت گوش نمیکند گفتم با تیر او را بزنش! گفتم شوخی نداریم اینجا دیگر این باید بماند همین جا دیگه اطراف خودش رفته بود و پدافند مانده بود پدافند را نگذاشته بود ببرد بعد دیدیم ایستادیم گفت همین تتمه نیروهایی که بودند دارند بر میگردن دارند میروند خیلی ناراحت بودم جملهای که گفتم آنموقع گفتم خیلی افتضاح هست که تهش آدم میمیرد دیگه بچهها را همه را جمع کنید هرچه بود جمع کردیم گفتیم میرویم در گیلانغرب آن طرف یک خط تاخیری حداقل انجام میدهیم کاری که نمیتوانیم بکنیم نیرو که نداریم رفتیم در شهر سپاه شما از سمت کرمانشاه که میآیید سپاه اول شهر هست از آنجا رد شدیم رفتیم آخر شهر که به سمت قصرشیرین هست .
یک دشت بازی بود بعد از که میآید به سمت شهر آخر شهر گیلان دیگه دشت که میگویم نه خیلی وسیع صدمتری دیگه تانکها دیدند ما ایستادهایم آنها آمدند آرایش گرفتند باز شدند چپ و راست باز شدند ۷- ۸تانک و نفربر آمدند و درگیری شروع شد ما تقسیم کردیم بچهها را بعد چپ و راست گفتیم چیز کردند درگیری شروع شد دیگه درگیری شدید آنقدر میزدند همه جا خاک بود از وسط گرد و خاک دیدم یک نفر بدو دارد میآید به سمت ما آمد گفت دیگر تمام شد بروید اینجا دیگر خبری نیست کسی نیست اصلاً بایستید .
مجری رژیم: یعنی عقب نشینی کنید کامل .
ناصح: کسی نبود دیگر پنج یا شش نفر آدم بود با ۵-۶ نفر آدم نمیشود کاری کرد به اون نفری که میآمد میشدیم هفت نفر .
مصاحبه با هادی العامری از فرماندهان سپاه بدر درباره عملیات مرصاد:
خبرنگار رژیم: من به فارسی میگویم شما به عربی بگویید شما بچه کجا هستید؟
هادی عامری: سپاه ۹ بدر
خبرنگار رژیم: اینجا چه کار میکنید؟
هادی عامری: واقعا منتظر دریافت عوامل برای رفتن به گیلانغرب بودیم تا برخی از ضربات مهلک را به دشمن متجاوز در گیلانغرب وارد سازیم ما در منطقه باختران حضور داشتیم که به ما خبر رسید که دشمن به همراه منافقین به سمت منطقه باختران پیشروی کرده است نیروهای ما به سمت این منطقه حرکت کردند و الحمدلله به این منطقه رسیدند و آن را در دست گرفتند و نتوانستند به مدت ۴ روز مقاومتی سرسختانه در برابر حمله جنونآمیز دشمن (منافقین) داشته باشند.
خبرنگار رژیم آقا ببخشید این صحبتهای امام را که شنیدید در رابطه با همین صلح ۵۹۸ نظر خودتان را به عنوان یک برادر مسلمان بفرمایید چه هست .
هادی عامری: به نظر صلح با کفر نیست نظر امام این است که این یک آتش بس است ما تا آخرین قطره خون خود با امام خمینی هستیم اگر امام فرمان جنگ بدهد جنگ خواهد بود و اگر فرمان صلح بدهد صلح خواهد بود ما با امام خمینی هستیم.
مجری رژیم: این قبل از اینکه از پاتاق بیایند بالا آقای هاشمی با آن گزارشی که دادید تصمیمی گرفت چه کار بکند؟
ناصح: بعد بحث شد آنجا گفتند بحث خودتان را ادامه بدهید حالا اون را اصلا ولش کنید فقط اون را شنیدیم ساعت باز دو مرتبه یک ربع دیگر آمدند باز هم دارند میایند بالا بعد دیگر هی پیگیری میکرد ایشان آقا یک گردان از لرستان رفته یا نه؟ اقای محصولی گردان فرستادند نفرستاد؟ مرتب هی پیگیری میکرد بعد گفتند اقا بچههای بدر دارند نیرو جمع میکنند ببرند جنوب بحث جنوب بود دیگه که یک خط داشتند توی اونجا لشگر بدر نیروهای عراقی بودند که برای ما میجنگیدند.
ناصح: نزدیک تقریبا ساعتهای شش بود شش و ده دقیقه بود که آمدند گفتند اقا آمدند کرند را گرفتند توی کرند گفتند اینها منافقین هستند یعنی به کرند که رسیدند گفتند منافقین هستند .
اونها کرند را گرفتند، بعد آمدند به سمت اسلام آباد، دیگه ایشان به ترتیب یکی یکی آزادکرد آخرینش هم من بودم هی گفت شما بروید سر کارتان شما بروید سر کارتان اقای چیز برو دنبال نیروهایتان همین جور به ترتیب اقای شعبانی همه راگفت شما بروید بعد هم به من گفت که شما برو به کارت برسید و خب ما رفتیم دیدیم که اوضاع بهم ریخته است دیگه من رفتم توی سپاه چهارم سپاه باختران خب اقای شوشتری که نبودند منافقین حرکت که بعد از اینکه آمدند اسلام آباد توی اسلام اباد .
شما میبینید که بیست و ششم پذیرفته میشه بیست و هفتم تیرماه اعلام میشه سوم مرداد یعنی ظرف یک هفته کمتر از یک هفته اینها کل نیروهایشان را سازمان دهی میکنند همه نیروهای خارج از کشورشان را دعوت میکنند که آقا بیایید اونجا یک چیزی حدود ۵ هزار ۵۵۰۰ نفر آدم جمع میشوند سازماندهی میکنند نزدیک ۲۱ تیپ تیپهای ۷۰-۸۰ نفره ۱۰۰ نفره ۱۲۰ نفره تیپهای چیز با یک حجم زیادی از تجهیزات که از تانکهای کاسکاول بود که تانکهای برزیلی بود ۱۰۶ پدافند موشک ضد هوایی اونها کم بود ولی خب بالاخره با این سازمان حالا آر پی جی تیربار این حرفها که خب طبیعی بود همه را سازماندهی میکنند که یک حرکتی را بکنند و آقای رجوی قبل از قضایا یک صحبتی میکند با نیروهای منافقین که اقا جان ما از عملیات دسته شروع کردیم دستهای شروع کردیم در فلان جا زدیم بعد گروهانیاش کردیم بعد مهران را زدیم یعنی از دسته گروهان گردان تیپ عملیات کردیم الان دیگه کل نیرو از مهران تا تهران یعنی یک جهش میخواهد بگوید که ما یک کار جهشی داریم انجام میدهیم از مهران تا تهران بهشان هم قول داده بودند که بعد از ظهر دوشنبهای بود که عملیات شروع شد .
مجری رژیم : این شعار بود یا نه واقعا توی تحلیلهای خودشان با یک فشار کاملا از مهران راحت میتوانند به سمت تهران حرکت کنند.
ناصح: یک شعار بود دیگه بعد این تصویر را به نیروها ایجاد کردند که آقا جان من جمهوری اسلامی اصلا پاشیده با پذیرش قطعنامه یعنی چی؟ یعنی دیگه تمام شده کار شما بروید که میخواهیم برویم تهران و اینها اصلا برای تهران برنامه ریزی کردند زمانبندی کرده بودند
سرپل را کاملا گرفتند تانکها انواع و اقسام مانورها را توی اونجا دادند درگیریها را انجام شده منطقه پاکسازی شده همه کارهایش شده تنگه کل داوود هم همه نیروها بهم ریختند چه جوری بگویم یک حالت عملیات تعقیبی در واقع میشه گفت انجام میدهند و انجام دادند با این تصور برنامه ریزی کردند تا اسلام آباد را درست آمدند تو زمانبندیشان و اینها اصلا قرار بود که به کرمانشاه که رسیدند اعلام جمهوری بکنند .
ما هنوز با مجاهدین در میدان عملیاتی هستیم و به حساب آنها نرسیدهایم
آنها با ما میجنگند و شعار براندازی میدهند
دژخیم پورمحمدی: ما هنوز در حال مبارزه با اونها هستیم درست به حساب اونها نرسیدیم
سوال: حاج آقا یک مسئلهای که در واقع به جمهوری اسلامی خیلی تهمت شدید و بزرگی زده، میشه و همچنان هم ادامه داره و معمولا هم رسانههای خارجی دنبال میکنند موضوع نفاقه. برخورد جمهوری اسلامی با نفاق هست. که اوجش در سال ۶۷ بعد از مرصاد هست. خب شما هم اطلاعات خارجی بودید هم در این ماجرا حضور داشتید خودتون توضیح بدید که به چه نحوی بوده. این شبهه را در واقع کمتر بنظرم پاسخ داده شده که اصل ماجرا چه بوده؟ چه اتفاقی افتاده اگر صلاح میدونید درموردش صحبت کنید.
مصطفی پورمحمدی: «ببینید طرف مقابل شما دروغ میگوید، تهمت میزند و خباثت میورزد و از هیچچیز پروا ندارد. و با دشمنان شما هم در همه جزئیات هم حتی هماهنگ میکنه. و از هیچ اقدامی هم علیه شما ابا نداره. شما در این میدان هستید. در چنین میدانی انتظار این است که نقشههای عملیاتی را به راحتی بیان کنیم و موضوعاتی که او میتواند دستاویز خود قرار دهد، هر روز علیه ما چماق کند و صد حرف منطقی و درست و مقبول ما رو در فضای رسانهای گوشه رینگ و در تاریکخانه خود ببرد و اجازه بروز و ظهور ندهد… قطعا چنین کاری شایسته نیست. تمام بوقهای تبلیغاتی روی این قصه متمرکزه و آن دشمن خائنِ جنایتکار هم بعنوان ابواب جمعی و لشکر دشمنان داره عملیات میکنه آنوقت انتظار این است که حالا من در وسط میدان جنگ بیام از بحثهای حقوقی و مراقبتهای حقوق شهروندی و انسانی و اینجاش اینجور شد اونجاش اینجور شد حرف بزنیم؟ …
پورمحمدی: شما منافقین دارند میرن با صدام همپیمان شدند، توافقنامه امضا کردند، عملیات جاسوسی و روانی انجام دادند، عملیات تخریب پشت جبهه انجام دادند، ستون پنجم شدند، عملیات نظامی انجام دادند. دیگه دشمنی از این بدتر هم میشود؟ تمام دنیا چهره نظام را تخریب کردند، هیچ تخریبی در این ۴۰ سال اتفاق نیفتاده مگر آنکه پای اصلی آن منافقین بوده است. ما با منافقین هنوز حسابمون رو تصفیه نکردهایم ما این حرفها رو بعد از تصفیه حساب خواهیم زد.
شوخی هم نداریم باید بیایند و پاسخ خیانتها و جنایتهایشان را بدهند…؛ تمام تخلیه تلفنی عملیاتی مثل عملیاتهایی که ناکام شد، بخاطر منافقینه. منافقین دونستن عملیات ما رو لو دادن و عملیات ما شکست خورد.
. ما بهخاطر منافقین کلی شهید دادیم، تلفات دادیم، شکست خوردیم… من باید بیایم و جواب حقوقی بدهم که فلان خمپاره را اونجا اشتباه انداختم یا درست عمل کردم؟ منافقین همهشان جنایتکارند و باید در دادگاه محاکمه شوند. و همشون هم طبق تمام قوانین دنیا آدم کشتند و جنگ کردند و باید به اشد مجازات محکوم شوند».
سوال: اونهایی هم که در زندان بودند هم؟ …
پورمحمدی: ببینید اصلا شما وقتی میروید تو زندان به یک آدم جانی جنایتکار تروریست بهش ارفاق مرحلهای میکنید اما معلق، و او بعد از مدتی رفتاری میکنه که در عمق توطئه داره عملیات میکنه و همدستی میکند. شما باید عوامی و سادگی به خرج بدید و اجازه بدید هر عملیاتی میخواد بکنه؟
سوال: یعنی اینهایی که اعدام شدن همه همدست بودن؟ و اصرار داشتن به عملیات
پورمحمدی:
… کسی که توی نقشه عملیاتیه طرح فرار روریخته فردا هم قرار جماران رو بگیره، امام را بگیرد و بکشد، اطرافیان امام را بکشد، صداوسیما و مراکز حکومتی را بگیرد و بهش نقشه عملیاتی داده شده که کجا برود و چهکار بکند ما اینها رو سادگی بخرج بدیم بگیم که نه تو که تو خط مقدم نبودی تو پشتیبانی بودی. تو شنود میکردی تو تعمیر ماشین میکردی اینجور باید صحبت کنیم؟ هر کسی که در خط دشمنه، دشمنه دشمن رو باید چکارش کرد؟ باید با او جنگید. ما هنوز تصفیهحساب نکردهایم. وقت این حرفها نیست، وقت تصفیهحساب است. امروز هم منافقین خائنترینِ دشمنان این ملتاند و باید جواب بدهند، باید پای میز محاکمه بیایند و به حساب تکتک آنها باید برسیم. ما متاسفانه بخاطر فضای روانی یا جهالت و حماقت عدهای متاسفانه حالا ما بدهکار شدهایم؟ پاسخ باید بدیم؟ ما باید پاسخ بدهیم؟ … ما اصلا در خصوص منافقین هیچ مشکلی هیچ پیچیدگی و ابهامی نداریم. الان وقت جنگیدنه، وقت حرفزدن نیست. این موضوع مهم ماست. الان وقت بهحسابرسیدن است، وقت اینها رو زمین گیر کردن بحسابشون رسیدن و محاکمهکردن است، وقت اینکه دنیای جنایتکار طرفدار تروریستی رو که پشت سر اینهاست اونها رو زمین گیر کردن و سرجاشون نشوندنه وقت اینهاست…
آخوند مطیعی، امام جمعهٔ خامنهای در سمنان ۳۱تیر۱۴۰۱
در جلسات و مجالسی که به این عنوان برگزار میشه، همه ما وظیفهمان را انجام بدهیم بحث عملیات مرصاد عملیاتی که منافقین فکر کردند با یک هفته زمان میتوانند تا تهران بیایند و حکومت جمهوری اسلامی را از درجه اعتبار ساقط و خودشان حاکم بشوند.
تانکهاشان رو شنیهای انها را باز کرده بودند یعنی طوری ساخته بودند که با چرخ با لاستیک که الحمدالله تیپ ۱۲ قائم با افتخار اولین کسانی بودند که در تنگه چهارزبر که امروز بنام تنگه مرصاد معروف شده در مقابل دشمن منافقین که هنوز هم دشمنی هاشان نسبت به ما ادامه داره و انشاالله مایوس شوند و انشاالله امیدواریم سرکوب نهایی بر آنها انجام بشه، البته ما شهدای بزرگواری تقدیم کردیم تلخترین خاطرات ما از جنگ فرماندهان بزرگی است که در این استان در عملیات مرصاد شهید بزرگوار حاج محمود اخلاقی شهید بزرگوار محمد رضا خالصی شهید رضا نادری شهید رضا قنبری تقی مداح و بزرگواران دیگری اگر من بخواهم اسم ببرم ممکن نیست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر