هدف در میان گذاشتن این سؤال اصلی است مخصوصاً با نسل جوان
که امروز در راه امام حسین چه باید کرد؟
اگر خود امام حسین بود چکار میکرد؟
چشم میدوخت به شکافهای داخل رژیم
که از این شکافها چیزی در بیاورد؟
نصیحت پیشه میکرد؟ چکار میکرد؟
یا فدای مطلقه یا تهاجم حداکثر کدام را سفارش میکرد؟
مسعود رجوی ـ ۱۶ فروردین ۱۳۸۰
امام حسین به اون قتله گفت: ای آدمهای بدکردار نکوهیده بعد از من دیگه به هیچ چیزی شما رحم نخواهید کرد. از کشتن هیچ کسی باک نخواهید کرد.
والله از روزی هم که خمینی و حکام شرعش و پاسدارهاش جان و اموال و عرض و ناموس مجاهدین رو مباح شمردند معلوم بود که دیگه به هیچ چیزی و صغیر و کبیری رحم نخواهند کرد به هیچ ارزشی تا آتش زدن کعبه تا انفجار حرم و ضریح امام رضا، گفتم هدف از این صحبت ها در میان گذاشتن این سؤال اصلیست مخصوصاً با نسل جوان که امروز در راه امام حسین در راه. صاحب عاشورا چه باید کرد.
امروز کسی اگر بخواد خلص و خالص به راه امام حسین بره و فقط به گفتار بسنده نکنه باید چکار کنه؟ خوب در ظاهر میبینین که رادیوی رژیم، تلویزیون رژیم، آخوندهای رژیم، رسانههای رژیم، ظواهر رژیم پر است از اسم و نه رسم، پر است از ظاهر و نه باطن امام حسین، سؤال اینه که اگر کسی بخواد خالص و خلص گام در مسیر امام حسین بردارد چه باید بکند؟
اون جوونهایی که در هم میشکستند و به آتش میکشیدند مظاهر حاکمیت رژیم رو به این سؤال جواب دادن، اما میخواهیم کمی تعمیقش بکنیم. میخواهیم از همه کسانی که زیر سلطه رژیمند بپرسیم که کسی که بخواد خالصا لوجهالله خط امام حسین را برود اگر خط تمام شدهای نیست اگر بازم موضوعیت داره، چکار باید بکنه امروز؟ و اصلاً اگر خود امام حسین بود چکار میکرد؟
اصلاحطلبی پیشه میکرد؟ درصدد این میبود مثل باند غالب که دوباره بازگردد به تعادل قبلی، مثل تمام جناحین رژیم درصدد این میبود که سراز بدن مجاهدین جدا کنه، چشم میدوخت به شکافهای داخل رژیم که از این شکافها یه چیزی در بیاره، نصیحت پیشه میکرد؟
چکار میکرد؟ یا فدای مطلقه یا تهاجم حداکثر، چی رو سفارش میکرد؟
رزم آوری در ارتش آزادی رو، مجاهدت تمامعیار رو، و یا کنار آمدن با این رژیم رو؟ چون این رویهرو که بزنیم به کنار ظاهرسازیهای رژیم رو دجالگریهاشو به چی میرسیم؟
وَمَا کانَ صَلاَتُهُمْ عِندَ الْبَیتِ إِلاَّ مُکاء وَتَصْدِیةً آیهای داره قرآن در توصیف مرتجعان حق ستیز که حتی وقتی میان توی کعبه نماز میخونند نماز اینها چیزی نیست جز صفیر کشیدن، سوت زدن، دستک زدن، تمام تعزیه داریهای رژیم و رژیمیها عبارتست از دستک و دمبک زدن، مُکاء وَتَصْدِیةًو سوت و صفیر و غیر از این هیچ چیزی نیست.
چون سؤال اصلی به قوت خود باقیست مثلا امام حسین میآمد میگفت که بله، یک ولیفقیهی هست که انتساب دارد به وحی بله این اراده ایست که حتماً باید بر ملت ایران حاکم باشه مثلا اینو میگفت، یا میگفت آقا همچنان که در اون سخنرانی مشهورش در مکه گفت: آقا شما همه عهد و پیمانها رو زیر پا گذاشتید همه مرز های سرخ رو در نور دیدین چی میگفت بالاخره؟ آیا نمیگفت که شما بدترین الدخصام، بدترین دشمن اسلام و انسان و ایران هستید، کثیفترین، رذلترین، سبع ترین، کدومش رو میگفت،
آیا اصلاحطلبی پیشه میکرد؟
یا سکوت میکرد و آرام مینشست؟
السلام علیک یا ثارالله
خون خدا و شرافت انسان منهای این، منهای این خون، دیگه چه شرافتی چه چیزی باقی میمونه؟.
امام حسین رفت در مکه.
برخی گفتند ۱۰۰۰ تا برخی گفتند ۷۰۰ نفر از سابقه دارها، از قدیمیها از روشنفکران اونهایی که حالیشون بود گفت مگه نمیبیند همه عهد و پیمانها درهم شکسته همه موازین، همه حدود، راستی اصلاً این خمینی از روزی برگشت عهد وپیمان و موازین و حدود و آزادی حاکمیت مردم و اسلام حضرت علی مگه چیزی حالیش بود؟ مگه غیر از گراز و حشیی بود که مزرعه بیصاحبی وارد شده باشه؟ این کدوم شجره است، شجره امام حسین اینه؟
کدوم شجره است خودش که میگه آقا شیخ فضل الله، شیخ فضلالله کیه؟ سابقه تاریخیش، ممدعلی شاه اونایی که مجلس روبه توپ بستن برگردیم به عقب، برمیگردیم به آخوندهایی که یکی از این آخوندها در اون روزگار اسمش بود حجت الاسلام شمر، چون آخوند بود. شمر آخوند خیلی اهل بحث و فحص بود. بعدها که ازش میپرسیدن حیا نکردی که امام حسین رو با اون وضعیت کشتی اونم از پشت با تیغ هندی، گفت اه اگر حکم خلیفه زمان رو نمیبردم که با بهائم فرقی نداشتم.
شرافت خودش رو بر حیوان اینطوری میگفت. گفت فرق من با چهار پایان اینه که حکم خلیفه زمان رو من اطاعت میکنم حیوانات اطاعت نمیکنن، لاجوردیم خیلی اهل بحث و فحص بوده تو زندانم ما یادمون هست اینطوری نبود که چیزی حالیش نباشه در اون زمان امام حسین گفت.
سرزمینها رو ببینید این همه کورها، لالها زمینگیرها در شهرها بیسرپرست افتادهاند و هیچ ترحمی بر آنها نیست، پس کجاست مسئولیت شما؟ انگار داره روزگار امروز ایران رو میگه، از اطفال خیابانی گرفته تا دختران بیسرپرست تا میلیون میلیون گرسنه و بیکار.
یکی از آدمهای خاتمی چندی قبل گفته بود که امام حسین هم اصلاحطلب بود. پس چرا خودش میگه من آمدم امور رو اصلاح کنم این شد همان آخوندی که وارد ده شد گفت آقا مار اینه یا اونی که من میکشم؟ چون طرف نوشته بود مار این گفت نه اینکه مار نیست مار اینه. به خاتمی چیها باشد هر گردی، گردوست.
مصلحین بزرگ انبیاء در ورای انقلابیون بودن نه مادون اونها.
خاتمیچیها اصلاح رو بهمعنی مادون انقلابیگری به کار میبرند در این فرهنگ شیادانه، ضد مبارزه قهر آمیز، ضد اذن الذین یقاتلون، مادون انقلابیگری یعنی کنار گذاشتن روشهای انقلابی اولیاء الله مصلحین بزرگ مابعد اونن، ورای اونن بالای اونن نه پایین ترازاون. خود پیامبر خود حضرت علی، حضرت حسن و امام حسین اینکه معلومه، جلوی آخوندا میگی امام حسین رو تصویر کنه لابد یه آخوندی تصویر میکنه مثل خودش. پیغمبرم همچنین.
اصلا پیام برای چی بود؟ پیغمبر یا پیام آور، پیامی که آورد چه بود؟ از خودش میپرسین و از قرآن میگه که آمدم گردن را آزاد کنم اغلال رو غل و زنجیرها باز کنم اومدم یگانه کنم، اومدم شکافها رو پر کنم استثمار رو بردارم، تبعیض و طبقات رو بردارم خودش اینه میگه لیقوم بالناس بالقسط برانگیزم مردم رو بشریت رو به جانب قسط.
همه اینها تو کلمه توحید مستتره، نمیشه کسی یکتا پرست باشه ولی مادون انقلابیگری، پس تو چطور یکتا پرستی هستی؟ خوب اصلاح به این معنا بهمعنی رفورمیزمی که قرار میگیره در مسلکهای سیاسی در برابر انقلابیگری و نفی مبارزه انقلابی و مقاومت قهرآمیز و نتیجهاش میشه تسلیم و سازش اینکه خبری از توحید درش نیست اینکه کار امام حسین نیست.
پس اینکه یک مفهوم خاص سیاسیست که آقا رژیمی رو ساقط نکردن، سرنگون نکردن بلکه با او کنار آمدن و تلاش کردن برای اینکه اون رو از درون خودش یک چیزهایی درش تغییر کنه و نه تمامیتش، پس از توش حفظ این نظام در میاد نه سرنگون کردنش پس این بت رو نباید شکست.
باید با این ارتجاع و جاهلیت کوتاه اومد کنار اومد باهش در حالیکه وقتی میگیم یکتا پرست موحد دیگه بقیه حرفی باقی نمیمونه پس به این معنا امام حسین رو هم بذارین میگه یک آخوندی مثل من فرقش با شمر چیه؟ دعوا سر چی بوده؟ خود پیغمبرم بذارید همچنین.
السلام علیک یا ثارالله
اما وقتی که خون خدایی به گردش میفته و بعد اون ارواح مطهری که برآستان اون فرود میان همون جاودانه فروغها همون مجاهدین همون قهرمانان واحد های عملیاتی موضوع فرق میکنه مرز سرخ ترسیم میشه.
اینجا پرده کنار میره خیلی واضح. اگر پیام اون است که پیامبر گفت و اونی که تو قرآن میگه، پس اینکه تا بن استخون کلمه به کلمه مال قرآن یک کتابیست فوق انقلابی، نه فقط انقلابی چه جوری باید قرائتش کرد؟ خوب بیایم با عینک خاتمی چی، با عینک رفرمیزم با عینک فئودالی، با عینک ارتجاع اینکه نشد که، اصلاً چرا با عینک یعنی چرا از پشت یک دیدگاه مشخص مگه پیغمبر نگفت در ثقلین نگفت آقا این کتاب، اینم شاخص هاش اینم الگوهاش. این کتاب برای فک رقبه، گردن آزاد کردن برای تقوی رهایی بخش، برای جنگ آزادیبخش، برای قتال و پیکار، برای عدالت و آزادی و توحید. این کتاب و برای قسط اینم شاخص هاش، بالاخره شاخص کیه حضرت علی یا معاویه است؟
بالاخره شاخص ائمه تشیع انقلابین یا اونهایی که همین ائمه رو به نام اسلام شهید کردند؟ در روزگار ما شاخص مجاهدینن برای کتاب و عترت؟ برای کتاب و ناموس یا این آخوندان؟
از روزی که حکم حلالیت خون مجاهدین رو داد چون دعوا که با در و تخته و آجر و فلز نیست، دعوا با آدمهای مشخص و مشی مشخصه.
مجاهدین بلند شدن گفتن آزادیها از این شوخیها نداریم. ارتجاع و جاهلیت رو نمیشه جای انقلاب گذاشت برو پیکارت، اگه میگی علی بفرما حکومت عدل علی، اگه میگی الله اکبر، بسم الله بزن به گردن جاهلیت و ارتجاع، والا چه ارزشی اگر به همون بتهای اون روزگار هم دوربرش میگفتن الله اکبر خمینی رهبر چه فرقی میکرد.
پس دعوا بر سر چی بود؟ توی همون سخنرانیش امام حسین خوب میگوید که الهلم انک تعلم، انه لم یکن الذی کان منا منافسه فی السلطان
ببین خدایا تو خودت خیلی خوب میدونی منظور که بقیه هم بدونن دعوای ما دعوای قدرت نیست، رقابت در قدرت نیست، جنگ قدرت نداریم با این یارو یزید و شمر و معاویه، انه لم یک الذی کان منا منافسه فی سلطان برای سلطه و قدرت نمیجنگیم آخه رژیمیها و خواستاران حفظ نظام رژیمیها و خواستاران حفظ نظام درست با یک فرافکنی اینو اول میزنن به مجاهدین به شیوه آی دزد، آی دزد. بله از بیست سال پیش میگفتن مجاهدین میخوان قدرت پیدا کنن اه، وقتی شاخصی وجود نداشته باشه برای پرداخت قیمت وقتی تفاوتی نداشته مفت خوری آخوندی و مشی مجاهدت، میشه همه این مارک هاروزد. .
چرا تو حاضر نبودی در زمان شاه قیمتی رو که مجاهدین میدهند بدهی؟ چرا محض نمونه حتی یک مجاهد در کنار تو چرا؟ که بجنگه، که جانبازی کنه، حتی یکی، مرجع تقلیدم بودی، آیتالله العظما لعنت الله علیک، شر دوا عندالله هم بودی چرا؟
قیمت نمیده، چون مفت میخورن، آخوند است و مفتخور، از قدیم الأیام توده مردم میدونن.
آخوند، آخوندی خمینیصفت یعنی مفتخور از خصلتهای دائمی ثابت تغییر ناپذیر، همینکه قیمت موقع پرداخت قیمت شد معلومه که خبری ازش نیست.
اولین حرف امام حسینم این بود که ببین آقا دعوای قدرت ما نداریم ها، .
میگه آقا من نیامدم سهم بگیرم ها، من رقابت و جنگ قدرت ندارم، منافسه فی السطان و لا التماس شیء من فضول الحطام و در پی این هم نیستم که یک امتیازاتی به دست بیارم از حطام دنیا، بر کرسی ریاستی تکیه بزنم.
در پی کرسی و مال و منال حقیر دنیوی هم نیستم. و لاکن لنرد المعالم فی دینک دنبال معالمم، دنبال پرچمها، شاخص ها، چهارچوبها اونو میخوام نصب کنم. اونو میخوام بکوبم.
و نظهرالاصلاح فی بلادک به این معنا با چهارچوبها پرچمها، معیارها، شاخصها که چی بشه؟ فیامن المظلومون عبادک، میخوام ستمزدهها رو آزاد کنم. جنگ، جنگیست آزادیببخش، آزادی برام آزادی اونهاست امنیت برام امنیت اونهاست، رفاه برام رفاه اونهاست. و تقام المعطل فی حدودک، برپا داشتن حدود معطله به زبون امروز شما حفظ مرز های سرخ هدف اینه.
به همین دلیل در اون خطابه مشهور میگفت که شما ستمگران را در مقام خود جا دادید چون سکوت کردین، چون سازش کردین. واویلا اگه مجاهدین زمان خمینی همین رو میکردن پس دیگه فرق شما چیه؟
زمام امور خدا را در کف ایشان نهادید، همه کسانی که به زمامداری خمینی سکوت کردن، سازش کردن، کوتاهی کردن در این جنایتها بیش و کم سهیمند.
بعدم صاف میره به قلب موضوع میگه آقا فرار شما از مرگ دلخوشیتون به زندگانی گذرا باعث این سلطه است باعث این حاکمیته فرار شما از مرگ دلخوشی شما به زندگانی گذرا آنها را سلطه بخشیده. پس ضعیفان ناتوان را به ایشان تسلیم کردید این توده ناتوان را تسلیم کردی تا برخی را برده و مقهور خود کنند.
برده و مقهور و برخی را بهخاطر لقمه نانی بیچاره بیچاره کنن، در این سرزمین به خواست خود حکم میرانند، خواسته خودشه اسمش رو میذاره اسلام و راه رسوایی و پستی را برای هوای خود هموار میکنند.
بر خدای جبار دلیری کردی مرز شکنی، و زشتی و اشرار را و پیروی میکنند و رواج میدهند. در هر شهری گویندهای از جانب خود بر منبر دارند، گله امام جمعههای ریایی و این سرزمین پایمال آنهاست بر همه جای آن دست گشادهاند، مردم برده آنها و در اختیار ایشانند و هر دستی بر سر آنان بکوبند دفاع نتوانند کرد. .
پس ای عجب چرا که تعجب نکنم زمین در تصرف مردمانی دغل وستمکاراست. و یا باجگیری نابکار و یا حاکمی بر مومنان هیچ ترحمی ندارد. و خدایا میدانی که اینها را برای این نمیگویم که گرفتار رقابت و جنگ قدرتم، و سهم خود را میطلبم، بلکه مشتاق درست کردن کار آئین تو و خواستار آبادی شهرها و آزادی مردمان و نمیخواهم که بندگان مظلومت در دست ستمگران اسیر باشند، ستمگرانی که میکوشند چراغ هدایتی را که پیامبر برافروخته است خاموش کنند.
این که شما دارید زندگی نیست بردگیست همه نکبت ها را دست ستم بر شما تحمیل کرده است، میروم تا آن دست را قطع کنم، میروم تا ظلم را نابود سازم این است راه من و این است هدف من آنان که بامنند بیایند و کسانی که سودای دیگر دارند روی به زندگی بازگردند.
چقدر بهش فشار آوردن و حتی نصیحت که دست بردار ببین گفت آقا برای من یک رزمگاه و یک قتلگاه مشخصه میرم به سمتش میرم تو دلش میخوام ملاقاتش کنم دیدارش کنم به سوش بشتابم گفتند ترا پاره پاره خواهند کرد. عین جمله امام حسین گفت: بله میبینم که گرگان گرسنه بند بند مرا پاره میکنند و شکم های خالی و انبانهای تهی خویش را از من انباشته میسازند، اما ما اهل بیت پیامبر به خواست خدا رضا دادهایم.
و بر آزمایشهای او شکیباییم، اینک آن کس که در راه ما جان فدا کند به ملاقات خدا بشتابد و حرکت کند. فانی راحل مصبح
صبحگاهان خواهم رفت. فردا میروم حرکت میکنم و همه چیز رو حرکت داد و تثبیت کرد همون ارزشهایی رو که پیامبر به خاطرش آمده بود. همون ارزشهایی که با نام خود او با نام زینب کبری و یارانش و مجاهدینش بالاخص حضرت عباس که فرمانده دسته مجاهدین است فضلالله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیما، هنوز جریان داره بهرغم اینکه رژیم دم از اسلام میزند عین زمان شاه اگر که بدانید در آمادهباش کامل در این ایام از ترس شورش مردم و جوانها و شهر ها.
عاشقان چون به هوش باز آیند پیش معشوق در نمازآیند
عاشقان چون به هوش باز آیند پیش معشوق در نمازآیند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر