در نخستین هفته خرداد ۱۴۰۴، جادههای ایران شاهد سکوتی پرصداتر از همیشه بودند. کامیونها خاموش شدند، اما صدای اعتراض رانندگان باری، به یکی از رساترین فریادهای معیشتی-سیاسی در سالهای اخیر تبدیل شد.
این اعتصاب که از بندرعباس آغاز شد، بهسرعت به بیش از ۱۰۰ شهر در سراسر کشور گسترش یافت و نشان داد که موتور نارضایتی اجتماعی، از عمق بدنه زحمتکش جامعه تغذیه میشود.اعتراض به فقر، فساد و ناامنی شغلی
رانندگان معترض خواستار رسیدگی فوری به شرایط وخیم صنفی بودند: از افزایش بیرویه حق بیمه و کاهش سهمیه گازوئیل گرفته تا پایین بودن نرخ کرایه حمل بار و نبود امنیت شغلی. اما فراتر از این خواستههای مشخص، اعتصاب رانندگان به بستری برای ابراز خشم نسبت به کل ساختار اقتصادی و سیاسی تبدیل شد؛ ساختاری که سالهاست اقشار مولد را تحت فشار فرسایشی قرار داده است.
حرکتی فراتر از یک اعتصاب صنفی
این اعتصاب به سرعت از یک مطالبه صنفی عبور کرد و به نمادی از نارضایتی عمومی بدل شد. اقدام هماهنگ رانندگان در توقف بارگیری و مسدود کردن مسیرهای ترانزیتی، نهفقط اعتراضی به بیعدالتی اقتصادی، بلکه فریادی علیه نظامی بود که پاسخ هر صدای حقخواهانه را با تهدید، تطمیع و سرکوب میدهد.
سیاستهای حکومت – از جمله وعدهٔ ۵۰۰ لیتر سوخت رایگان یا پیامکهای تهدیدآمیز امنیتی – نهتنها نتوانستند اعتصاب را مهار کنند، بلکه به تقویت همبستگی میان رانندگان انجامید. در بسیاری مناطق، رانندگان مسیرهای ورود عوامل حکومتی را بستند تا از شکستن اعتصاب جلوگیری کنند. این سطح از اتحاد، پیام روشنی برای حکومت داشت: جامعه دیگر پذیرای این نظم پوسیده نیست.
صدای مشترک اقشار مختلف
این اعتصاب در کنار اعتراضات کارگران، معلمان، بازنشستگان و کشاورزان، بخشی از خیزشی سراسری است که از دل یک خاستگاه مشترک برمیخیزد: طرد سیستم فاسد و ناکارآمد حاکم. آنچه همه این اعتراضها را به هم پیوند میدهد، نه صرفاً فقر و بیعدالتی، بلکه بحران مشروعیت حاکمیتی است که راهی برای شنیدن صدای مردم باقی نگذاشته است.
نقش کانونهای شورشی؛ از خیابان تا جاده
در بستر این اعتصاب سراسری، نقش کانونهای شورشی نیز پررنگتر از همیشه ظاهر شد. آنها با عملیاتهای نمادین در شهرهای مختلف، فضای اجتماعی را ملتهب نگه داشته و الگوی جدیدی از مقاومت شهری را خلق کردهاند. این اقدامات نهتنها ابزار سرکوب را به چالش میکشد، بلکه روح امید و جسارت را در میان مردم تزریق میکند.
خانم مریم رجوی، رئیسجمهور برگزیده مقاومت ایران، نیز در پیامی از اعتصاب رانندگان تقدیر کرد و آن را فریادی علیه ظلم ساختاری و رژیم ولایت فقیه دانست. وی راهحل نهایی را در قیام و استقرار دموکراسی و حاکمیت مردم توصیف کرد.
از سکوت کامیونها تا انفجار اجتماعی
ایران امروز روی بشکهای از باروت نشسته است. بحرانهای اقتصادی، فساد نهادینه، تبعیض ساختاری و سرکوب سیاسی، کشور را در مسیر انفجار قرار دادهاند. در چنین فضایی، هر اعتصاب یا مطالبه صنفی میتواند به جرقهای برای خیزش سراسری بدل شود.
خامنهای، بهعنوان رأس این ساختار بحرانزده، بیش از آنکه در پی حل مشکلات باشد، با سیاستهای واپسگرایانه خود بنزین بر آتش خشم مردم میریزد. در نتیجه، جامعهای که هیچ راهی جز مقاومت ندارد، بهسمت سازمانیافتگی و ایستادگی پیش میرود.
خیزشی که هدفش تنها اصلاح نیست
اعتصاب کامیونداران، تنها درخواستی برای سهمیه بیشتر یا بیمه بهتر نیست؛ این یک موضعگیری سیاسی علیه سیستمی است که سالها نان مردم را گروگان گرفته است. کامیونهای خاموش، صدایی دارند بلندتر از هر شعار رسمی: این جامعه خواهان تغییر واقعی است. نه اصلاح در دل رژیم، بلکه عبور کامل از آن.
و این صدای بلند، اکنون به پژواکی بدل شده که در سراسر ایران میپیچد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر