هر چه زمان میگذرد، چشمههای جدیدی از فلاکت دولت جوان حزباللهی رو میشود. «مدیریت جهادی»! و تورهای استانگردی رئیسی نتوانست نقش مسکن برای بحرانهای لاعلاج ایفا کند.
دویدن در قفای برجام هم تا این تاریخ راه به جایی نبرده است. اکنون بیشازپیش مشخص گردیده که رژیم آخوندی در تعادلقوای سیاسی با توجه به وضعیت ناپایدار و شکننده در برابر جبهه مردم و مقاومت ایران، و انزوای بینالمللی ضعیفتر از آن است که بتواند بر سر میز مذاکرات خواستههایش را پیش ببرد. بنابراین در این وانفسا نوبت دخیل بستن به چین و روسیه فرا رسیده است.سیاست «نگاه به شرق» که اکنون از دید رسانههای حکومتی «سیاست نه غربی، کمی مایل به شرق» یا «سیاست ذوبشدن در شرق»! نامگرفته، بیانگر فلاکتبارترین وضعیت نظامی است که از هول غرقشدن به هر حشیشی متوسل میشود.
در روزهای نخست سفر رئیسی به روسیه، تبلیغات حکومتی سعی میکرد این سفر را دارای «دستآوردهای مهم و نتایج استراتژیک»، «نزدیکی ایران، روسیه و چین برای خنثیسازی تحریمها»، «انعقاد پیمان دوجانبه، انتقال تکنولوژی و توسعهٔ زیرساختها» وانمود کند. دست آخر آهسته آهسته از این ادعاها عقب نشست و برای مهم جلوهدادن این سفر روی نماز ریایی قاتل۶۷ در کاخ کرملین متمرکز شد. در نمایشهای جمعه، آخوندهای حکومتی از این شامورتی جدید سوگلی خامنهای با تعابیر مختلف یاد کردند.
یکی آنها را مقدمهٔ «نماز خواندن در کاخ سفید» خواند، دیگری گفت: «اقامه نماز اول وقت آیتالله رئیسی در کاخ کرملین مهم بود و با این نماز نشان داد سخنگفتن با پروردگار در موعد خود مقدم بر هر مذاکره است، قطع مذاکره و اقامه نماز اول وقت آیتالله رئیسی نشان داد وابسته و دلبسته به شرق و غرب نیستیم». بازتاب این اقدام عوامفریبانه و سالوسورزانه در شبکههای اجتماعی و بازخورد تمسخرآمیز مردم به آن آبرویی برای جلاد دجال باقی نگذاشت و مشخص شد که مردم ما هوشیارتر از آن هستند که حکومت تصور میکند. آنچه اقتدار و دستآورد و «شیفتپارادایم به شرق»! خوانده میشود، دخیل بستن ذلتبار خامنهای بهسمت چین و روسیه برای سرنگون نشدن به دست مردم خشمناک و بهستوه آمدهٔ ایران است. عقد قرارداد ننگین ۲۵ساله با چین و شتافتن پابرهنه به دربار روسها در عداد پیشکشکردن منابع و ثروتهای ملی به طرفهای خارجی محسوب میشود و بسا بدتر از دوران قاجار و قراردادهای اسارتبار آن دوران است. یک روزنامهٔ حکومتی در این باره نوشت:
«از منظر تحقق منویات ملی، نوع استقبال و عواید سفرها با عهدنامههای قبل میتوان به این نتیجه رسید که تاریخ به شیوه نامطلوبی در حال تکرار است و در صورتیکه تصمیمگیریها تنها برمدار تفکرات دایی جان ناپلئونی تنظیم شده باشد عواقبی سنگینتر از عهدنامهها و روابط تاریخی برای منافع کشورمان در پی دارد» (همدلی. ۲بهمن ۱۴۰۰).
حتی اگر همانطور که منابع حکومتی میگویند این دخیل بستن به چین و روسیه، را «شیفت پارادایم به شرق» بنامیم، باز این سؤال بهوجود میآید آیا این روابط راهبردی هستند یا کاربردی و تبلیغاتی؟ بهعبارت دیگر خواهند توانست استبداد دینی را از مهلکهٔ سرنگونی نجات دهند یا آن را تشدید میکنند؟
شیفت پارادایم به شرق، یک سراب فریبنده بیش نیست. سرنوشت این سیاست وابسته به توافق رژیم با طرفهای غربی بر سر برجام است. به این پاراگراف دقت کنید.
«در صورت عدم توافق در وین تفاهمنامههای چندین ساله با چین و روسیه تحت تأثیر قرار میگیرد، زیرا این دو کشور ظرفیت ارتباط اقتصادی با ایران خارج از قوانین بینالمللی را ندارند. بهصورت مقطعی ممکن است که در برخی مسائل مثل نفت و صادرات بعضی اقلام با ما ارتباط داشته باشند، اما در درازمدت این امکان برای این کشورها وجود ندارد» (ستاره صبح. ۲بهمن ۱۴۰۰).
این است سرنوشت عبرتآمیز حکومتی که برای حفظ خود از یکسو به سودای بمباتمی متوسل میشود، از دیگر سو به موشک و پهپاد و ماجراجوییهای تروریستی روی میآورد و اینک به دامان قدرتها میآویزد. تا جایی که رسانههای خودش به طعنه مینویسند:
«در دنیا قدرتهایی هستند که لازم است ما با آنها تعامل و رابطه خوب داشته باشیم اما حاکمیت یادش نرود قدرت اصلی که باید آن را حفظ کند و به آن تکیه کند مردم است» (همدلی. ۲بهمن ۱۴۰۰).
تجارب انقلاب خلقها نشان داده است که وقتی مردم حکومتی را نخواهند و سرآمد آن فرا رسیده باشد، هیچ قدرتی در دنیا نمیتواند مانع از سرنگونی محتوم آن شود. نه شرق، نه غرب، نه بمب اتمی و نه موشک و پهپاد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر