«سرِ خم قدغن»، مردم! «سرِ خم قدغن»، نترسید، اینا همشون میرن، سرتون رو بالا بگیرید این جوون نمیخواست سر مردمش پایین باشه…
این خروش انقلابی و پرشور و برآمده از عمق جان و ایمان، که توسط یکی از جوانان دلیر و از یاران محسن شکاری، بر سر مزار آن شهید طنینانداز شد، به یکی از فرازهای شکوهمند انقلاب دموکراتیک مردم ایران تبدیل گردید و بدون شک بر روی همه انقلابیون و کسانی که دل در گرو آزادی ایران دارند، تأثیری انگیزاننده و عمیق و قطعاً در دل مزدوران و ایادی دشمن تأثیری هراسآور و وحشتآفرین دارد.
دیکتاتور مفلوک و قضاییه فاسد و جنایتکار خامنهای با تبلیغات بسیار و برای ایجاد جو رعب و وحشت در دل مردم و قیامآفرینان، دست به اعدام محسن شکاری زد و جرم او را بستن خیابان و زخمی کردن یک بسیجی اعلام کرد. خامنهای بدینوسیله میخواست جامعه را مرعوب و وادار به تسلیم کند و این پیام را به نیروهای قیام بدهد که ببینید حتی بستن خیابان (که از اقدامات معمول قیامآفرینان جمعیت معترض در تظاهرات میباشد) حکمش اعدام است چه رسد به اینکه اعمال دیگری را هم به همراه داشته باشد.
اما درست رو در روی این قساوت و توحش آخوندی و در حالیکه خامنهای ضحاک و قضاییه جلادش انتظار داشتند قیامآفرینان جا بزنند و تسلیم سکوت پیشه کنند، ناگهان فریاد رعدآسایی که هیبت پوشالی دژخیمان را به سخره میگیرد، درست بر سر مزار همان قهرمان، به آسمان بلند میشود که:
«بجنگید، خسته نشید، همت کنید، مقاومت کنید، اینا رفتنیاند، حتی اگر دونه دونهمون تو این راه کشته شدیم، «سرِ خم قدغن»، مردم، «سرِ خم قدغن»، نترسید، اینا همشون میرن، سرِتونو بالا بگیرید این جوون نمیخواست سرِ مردمش پایین باشه که تو خیابون کشته شد، سرتونو بالا بگیرید».
اما این روحیه تهاجمی و عزم جزم جوانان دلیر میهن بهخاطر چیست و ریشه و سابقهاش در کجاست؟ این صحنه، البته صحنه غریبی نیست، همان کشاکش قوای اهریمنی با آزادیخواهان در تمامی طول تاریخ است. همانگونه که بارها شنیدهایم بعد از مرگ معاویه، پسرش یزید قصد داشت هر طور شده امام حسین را به بیعت با خودش وادار کند. اما وقتی تهدید و تطمیع کارساز نشد، تمامی راهها را بست تا راهی بهجز بیعت برای وی باقی نگذارد. ولی امام حسین خروشید که این حرامزاده (یزید) مرا بین ذلت و شمشیر از نیام برکشیده مخیر کرده است اما «هیهاتمناالذله» یعنی که «دور باد از من که به ذلت و تسلیم تن بدهم»؛ و بعد بارها گفت: «صبر و مقاومت پیشه کنید» و «مرگ جز پلی برای عبور نیست».
در تاریخ معاصر میهن خودمان هم اگر نظری بیافکنیم نمونههای آن را میتوانیم ببینیم. بعد از روی کارآمدن نظام ولایت فقیه، خمینی برای تثبیت و تحکیم پایههای حاکمیتش، به قلع و قمع انقلابیون و آزادیخواهان و هر صدای مخالفی پرداخت. تمامی احزاب و گروههای سیاسی را منحل و سرانشان را دستگیر و وادار به تسلیم و ندامت و یا اعدام کرد. در مورد مجاهدین هم همین رویه را در پیش گرفت. اما مجاهدین هم با هوشیاری انقلابی و انضباطی بینظیر طی ۲.۵ سال با وجود دادن بیش از ۵۰ شهید و هزاران مجروح و دستگیری، یک کارزار سیاسی افشاگرانه را به پیش بردند. اما در ۳۰خرداد ۱۳۶۰ که دیگرخمینی هیچ راهی برای مبارزات سیاسی باقی نگذاشته بود، مجاهدین برای اتمام حجت تاریخی به یک راهپیمایی مسالمتآمیز دست زدند. ولی خمینی دستور سرکوب و شلیک داد وبسیاری را به خاک و خون کشید و شهید و مجروح کرد و روز بعد هم نوجوانانی را که حتی حاضر نشده بودند اسمشان را به دژخیمان بدهند، اعدام کرد. این ددمنشی و وحشیگری افسارگسیخته برای این بود که مجاهدین جا بزنند، تسلیم شوند و در قبال خواست خمینی سرخم کنند و دست بیعت با او بدهند. اما مجاهدین که حالا دیگر تمامی راههای مسالمت توسط خمینی برایشان بسته شده بود، با خروش «هیهات منالذله» و برخلاف خواست و انتظار خمینی، به مقاومت انقلابی قیام کردند.
نمونه دیگر این سرخم نکردن در مقابل جلاد، در ادامه همین مسیر در سال ۶۷ بود. خمینی که بعد از بهگل نشستن کشتی جنگیاش در جنگ ضدمیهنی و پذیرفتن آتشبس تحمیلی (در پروژهیی که از یک سال قبل طراحی کرده بود) به سراغ مجاهدین اسیر زندانی و در بند رفت و فتوا داد که هر کسی از آنها بر موضع نفاق (مجاهدت) اصرار بورزد، حکمش اعدام است. خمینی بدین ترتیب مجاهدین و زندانیان سیاسی در اسارت را، بین دو انتخاب مخیر کرد، تسلیم و سر خمکردن در برابر خواست خمینی ملعون و کوتاه آمدن از موضع مجاهدت و ایستادگی؛ و یا بر سر داررفتن. همانگونه که در مورد این حماسه بارها شنیدهایم، بیش از ۳۰هزار مجاهد و مبارز میهن به دیو ظلمت و شقاوت، خمینی ضدبشر، نه گفتند و سرفرازانه بر سر دار رفتند.
بنابراین اگر میبینیم امروز در ایران اسیر ما، جوانان دلاور و قیامآفرین میهن میخروشند «سرِ خم قدغن»، این خروش ایستادگی، یک شبه بهوجود نیامده است، بلکه ریشه در یک مقاومت سترگ ۴۳ساله در مقابل این رژیم پلید دارد که رشیدترین و پاکبازترین فرزندان این مرز و بوم، از فردای روی کارآمدن این نظام اهریمنی، به این مقاومت تاریخی کمر همت بستهاند.
م.ن
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر