از جمله دستآوردهای انقلاب دمکراتیک مردم ایران، بازگرداندن هویت حقیقی و نقش پیشگام به دانشگاه و دانشجو بود. در این نوشتار میخواهیم بهصورت موجز، این هویت و نقش را مورد تأکید قرار دهیم.
دانشگاه زنده است
با آغاز قیام سراسری، دانشگاههای ایران با پیروی از دانشگاه شریف، به کانونهای الهامبخش قیام و اعتراض تبدیل شدند. کمتر روزی بود که دانشگاه در رویارویی با لبهٔ جلویی نیروی سرکوبگر و عوامل میدانی و اطلاعاتی حکومت بهای قیام سراسری را نپردازد. ترک کلاسهای درس، شعارنویسی در راهروها و اماکن دانشگاه و نیز بر روی درها و صندلیها، ساختن قایق رنگینکمانی کیان و انداختن آن بر آبهای خونآلود، پاشیدن رنگ قرمز بر دیوارها، بزرگداشت شهیدان قیام، همبستگی و مقاومت در برابر تمهیدات سرکوبگرانه و احکام تعلیق و اخراج، سردادن شعارهای رادیکال، راهاندازی تجمع و راهپیمایی در محوطهٔ دانشگاه، ساختن ترانهها و سرودهای انقلابی و دیگر آثار هنری، تحریم سیرکهای بهاصطلاح گفتگو و نیز مرزکشیدن با هر نوع مماشات، مقاومت در برابر یورش نیروی انتظامی و لباسشخصیها، بهجان خریدن خطر دستگیری و اعدام و نیز گلوله و گاز اشکآور و انواع تهدیدهای فیزیکی، روحی و روانی، بخشی از فعالیتهای انقلاب دانشجویان در روزهای پر خون و آتش انقلاب دمکراتیک است.
با این انقلاب و در این انقلاب اثبات شد که دانشگاه زنده است و کلان سرمایهگذاریهای فاشیسم دینی برای تخطئه و به محاق بردن دانشگاه و گرفتن روح آزادیخواهی از آن، نتوانسته مفید فایده واقع شود.
سرگذشت «سه قطره خون»
وقتی پروسهٔ دانشگاه را بر روی بردار انقلاب و آزادیخواهی بررسی میکنیم به چند نقطهٔ گرهی و مهم میرسیم. نقطهٔ آغازین، حماسهٔ ۱۶آذر ۱۳۳۲ بر روی این بردار است. در این روز شاه میخواست به قدرتنمایی در فضای سیاه و مرگبار پس از کودتای ننگین ۲۸مرداد همان سال دست بزند؛ بنابراین از ریچارد میلهوس نیکسون، معاون رئیس جمهور وقت آمریکا دعوت کرد که بهطور رسمی به ایران بیاید. دانشجویان در واکنش به این درخواست قدرتنمایی پوشالی و ننگین، دست به اعتراض زدند. نیروهای گارد شاهنشاهی ـ که دانشگاه را به محاصره درآورده بودند ـ برای فرونشاندن اعتراض به سمت دانشجویان آتش گشوده و سه دانشجو به نامهای «مصطفی بزرگنیا»، «احمد قندچی» و « مهدی شریعترضوی(معروف به آذر شریعترضوی)» را بهشهادت رساندند. آنها سایر دانشجویان را با ضربههای قنداق، سرنیزه و مشت و لگد دستگیر کرده و به بازداشتگاه روانه ساختند.
۱۶ آذر، شناسنامه و هویت حقیقی دانشگاه و دانشجو
این کشتار و دستگیری یک روز قبل از آمدن نیکسون به ایران صورت گرفت. فردای آن روز نیکسون به ایران آمد و دکترای افتخاری در رشتهٔ حقوق را از دست نظامیان اشغال کنندهٔ دانشگاه دریافت کرد.
کنفدراسیون دانشجویان در خارج از کشور ۱۶آذر را «روز دانشجو» نامید و سنت بزرگداشت آن در تاریخچهٔ جنبش دانشجویی ساری و جاری کرد.
روز دانشجو، در این تاریخچه فقط یک روز خاص برای گرامیداشت «سه قطره خون» شتک زده بر سرسرای دانشگاه نیست، روزی است که هویت دانشگاه و دانشجو با آن گره خورده است. این روز بیانگر شناسنامهٔ مبارزاتی و هویت حقیقی دانشجو و دانشگاه است. یادآور پیشگام بودن دانشگاه در پیکار برای آزادی است.
خون آن دانشجویان قهرمان برای استبداد سلطنتی بسیار گران تمام شد. دانشگاه از آن تاریخ به بعد سنگر آزادی نام گرفت و مکان نشو و نمای نیروهای انقلابی شد. بنیانگذاران و اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران و سازمان چریکهای فدایی خلق، در این اتمسفر رشد کرده و جنبش انقلابی مسلحانه علیه شاه را به پیش بردند.
کودتای ضدفرهنگی خمینی
پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی، خمینی که به نقش دانشگاه بهعنوان سلسلهجنبان و محرک جنبش انقلابی واقف بود، از همان اوان به قدرت رسیدن با کلمات چرکین و آلودهٔ خود دانشگاه را «منشأ همهٔ گرفتاریها»! خواند (۱). و با علمکردن یک بهاصطلاح «انقلاب فرهنگی» به سرکوب نیروهای پیشگام و مترقی در دانشگاه پرداخت. او در واقع کار ناتمام شاه را به این بهانه به اتمام رساند؛ زیرا حضور نیروهای سیاسی در دانشگاهها و برگزاری کلاسهای تبیین جهان مسعود رجوی در دانشگاه صنعتی شریف، جایی برای عرضاندام شیخ در سنگر آزادی باقی نگذاشته بود. دجال بزرگ، برای مقابله با این کانون آگاهیبخشی و آزادیخواهی بهزور عریان متوسل شد و سه سال تمام دانشگاه را به تعطیلی کشاند، او با دستگیری و کشتار دانشجویان انقلابی (۲)، تصفیهٔ استادان مترقی، وارد کردن درسهای حوزوی در دانشگاه، جداسازی جنسیتی بین دانشجویان دختر و پسر و برقراری فیلترهای مختلف بر سر راه ورود به دانشگاه و نیز اختصاص ۴۰درصد سهمیهٔ پذیریش دانشجویان به ارگانهای اطلاعاتی و امنیتی خود، تلاش کرد برای یک دورهٔ تاریخی دانشگاه را به محاق ببرد.
دانشگاه در پیوند با جنبش مقاومت سراسری
دانشگاه برای بازستاندن نقش حقیقی خود در دوران سیاه حاکمیت ارتجاع، در پیوند با جنبش مقاومت سراسری، به اقدمات زیر همت گماشت:
۱ـ ایستادگی در برابر کودتای ضدفرهنگی خمینی با نثار جانهای شیفته و خونهای پاک بهترین فرزندان خلق.
۲ـ پیوستن به مبارزه مسلحانه از بعد از ۳۰خرداد ۱۳۶۰
۳ـ تداوم مقاومت در خونینترین دورهٔ سرکوب و برپایی قیام ۱۸تیر ۱۳۷۸ و پرداخت بهای آن از دستگیری و شکنجه و اعدام گرفته تا تعلیق و اخراج و ستارهدار کردن دانشجویان آزاده. این قیام که در شرایطی رخ داد که اصلاحطلبان قلابی با ایجاد و دامنزدن به شعبدهٔ اصلاحات درصدد ضربهزدن به رادیکالیسم دانشگاه بودند و بیهزینگی را ترویج میکردند.
۴ـ به ثبت رساندن شعار «مرگ بر اصل ولایت فقیه» در قیام ۱۳۸۸
۵ـ شکستن فضای پس از سرکوب خونین قیام دی۹۸ با بزرگداشت جانباختگان هواپیمای اوکراینی.
۶ـ جا انداختن شعار «اصلاحطلب اصولگرا / دیگه تمومه ماجرا» در قیام دی۱۳۹۶
۷ـ ایفای نقش پیشتاز در قیام سراسری و تبدیل دانشگاه به کانون استمرار قیام.
احیای نقش پیشتازانهٔ دانشگاه
دانشگاه اکنون نقش دیرینهٔ خود را در برپایی و تداوم قیامهای آتشین علیه شیخ و تراشهها و پارازیتهای سلطنت مدفون بازیافته است. طنین شعار انقلابی «مرگ بر ستمگر / چه شاه باشه چه رهبر»، بیانگر این عزم و رسالت است.
در سالروز ۱۶آذر و در اوج شکوفایی انقلابی دانشگاه این نقش تاریخی را باید پررنگ کرد و زیر آن خط کشید. آن سه قطره خون، اینک به دریا پیوسته و دریا شده است. دانشگاه و دانشجو در حقیقیترین مفهوم خود میتوانند در گرامیداشت ۱۶آذر ۱۴۰۱ انقلاب دمکراتیک مردم ایران را یک گام کیفی به جلو جهش بدهند.
این رسالتی است که دانشگاه و دانشجو میتوانند و باید به آن قیام کنند.
پانوشت:
(۱) «منشأ همه گرفتاریهای یک کشور از دانشگاه هست و حوزههای علمی» (صحیفهٔ خمینی. ج۱۳).
(۲) یادآوری میشود که ۳۶درصد شهیدان مقاومت ایران از دانشجویان آزاده میباشند. این بالاترین درصد در بین اقشاری است که در این رژیم بهشهادت رسیدهاند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر