انقلاب و قیام- اوائل بهمن ۵۷ در ایران بودیم در آستانه یک انقلاب. انقلاب چیست؟ انقلاب دگرگونی جهش وار و تکاملی جامعه از طریق سقوط دستگاه حاکم و از بین بردن نهادها ، و روابط مربوط به آن توسط توده ها ی مردم است حکومت کننده دیگر نمیتواند مثل قبل حکومت کند.
و نیرو های وابسته به آن از هم پاشیده میشوند. یک چیزی ذهنم را مشغول کرده حالا نمی شد یک طوری بشود که انقلاب نشود. یعنی یک جورهایی آن نظام قبلی را راست و ریست بکند بلاخره وقتی همه چیز از هم پاشیده می شود ، هرج و مرج می شود بعد می افتیم هچلی که بعدش افتادیم و هنوز هم داریم از آن می کشیم .
منظورت از راست وریست کردن نظام کهنه اصلاح آن است ؟درست است؟
خوب وقتی یک نظام ستمگر و دیکتاتور حاکم است اگر امکان اصلاح واقعی باشد خوب است ، اگر بخواهم یک مثال بزنم اصلاحات واقعی چیزی شبیه دولت مردمی دکتر مصدق است که در سال ۱۳۲۹ سر کار آمد . اما دیدیم که دیکتاتوری نتوانست آنرا تحمل کند و بلاخره در ۲۸ مرداد ۳۲ با یک کودتا دکتر مصدق را سرنگون کرد . بعد از آن دیگر اصلاحات امکان پذیر نبود و دقیقا به همین دلیل هم مهندس بازرگان در اسفند سال ۴۲ ، در دادگاه های شاه گفته بود که ما آخرین گروهی هستیم که با قبول و با احترام به این قانون اساسی فعلی، فعا لیتهای سیاسی را در چهارچوب قانونی دنبال کردیم . در واقع مسیری که شاه با سرکوب و دیکتاتوری طی کرد مردم را به گزینه قیام و انقلاب وا داشت . قیام چیست؟ قیام یعنی خروج توده مردم برای انهدام دستگاه های حاکمیت . آنهم در شرایطی که دیگر حاضر نیستند ظلم و ستم را تحمل بکنند . خصوصیت ویژه قیام حالت شورش و عصیان است. مردم در این حالت حداکثر اتفاق نظر و اتحاد را با حداکثر شجاعت و آمادگی پیوند می زنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر