صد و پانزده سال پس از انقلاب مشروطه و شصت و نه سال پس از قیام ۳۰تیر، شورای ملّی مقاومت ایران چهلمین سال حیات پر از فراز و نشیب خود را پشت سر گذاشت.
مردم ایران در انقلاب بزرگ مشروطه، که اولین انقلاب ملّی ـ دمکراتیک در خاورمیانه بود، علیه ستم، بیقانونی و بیعدالتی به پاخاستند و با وارد کردن ضربه سنگینی به استبداد سلطنتی، جامعهٔ ایران را به دوران جدیدی وارد کردند؛ دورانی که برجستهترین نمود آن مجلس اول شورای ملّی بود. عصر بیداری و رهایی مردم ایران، که سالها پیش از انقلاب مشروطه آغاز شده بود، با این انقلاب پیشرفتی چشمگیر کرد. دشمنان ترقّی و پیشرفت ایران این جهش تاریخی را برنتافتند. استعمار گران آن زمان (انگلیس و روسیه) و ارتجاع جان سخت داخلی (شیخ فضلالله نوری، پدر معنوی خمینی)، به اشکال مختلف علیه انقلاب توطئه کردند. مردم و رزمندگان آزادی ایران کودتای محمدعلی شاه را درهم شکستند، اما دیری نپایید که استعمار انگلیس با کمک عوامل داخلی دست به کودتا زد و رضاخان قلدر را به قدرت رساند. از آن پس، تمام دستآوردهای مشروطه، یکی پس از دیگری، پایمال شدند.
در جریان جنگ جهانی دوم و برکنار کردن دیکتاتوری رضا شاه، مردم ایران فرصت جدیدی برای تحقق خواستهای خود پیدا کردند. زنده یاد دکتر محمد مصدق پرچم مبارزه برای آزادی و استقلال را در دست گرفت و با تکیه بر قدرت مردم، موفّق به ملّی کردن صنعت نفت در سراسر ایران شد. در دوران ۲۸ماههٔ دولت مصدق توطئههای گوناگون از جانب استعمار، دربار و ارتجاع داخلی جریان داشت که برجستهترین آن معرفی قوام به جای مصدق بود. مصدق خواهان واگذاری وزارت دفاع ملی به جای وزارت جنگ به نخستوزیر قانونی بود، در حالیکه تا آن زمان وزیر جنگ را شاه تعیین میکرد و مصدق به این تن نداد.
مردم ایران در برابر نخستوزیری قوام به جای مصدق، که تجلّی اتّحاد استعمار و ارتجاع بود، در روز ۳۰تیر سال۱۳۳۱ قیام کردند و با شعار «یا مرگ یا مصدق» رهبر نهضت ملی کردن نفت را به قدرت بازگرداندند. یک سال پس از این قیام، همدستی استعمار (انگلیس و آمریکا) با دربار و ارتجاع (آخوند کاشانی)، کودتای ۲۸مرداد سال۱۳۳۲ را شکل داد که منجر به سقوط دولت ملی ـ دمکراتیک مصدق شد. سالها بعد خمینی این کودتای ننگین را «سیلی اسلام» به رهبر جنبش ضداستعماری ملت ایران نامید. مصدق در این مقطع از حزب توده هم از پشت خنجر میخورد.
انقلاب مشروطه و قیام ۳۰تیر با درسها و تجربههای گرانقدر آن، به نیروهای انقلابی کمک کردند تا پرچم مبارزه رهاییبخش مردم ایران را، این بار، با قدرت و استحکام بیشتر برافرازند. مبارزهیی که به قیام ۲۲بهمن ۱۳۵۷ و سرنگونی دیکتاتوری سلطنتی راه برد. اما خمینی، با خیانت به انقلاب مردم ایران، دیکتاتوری ولایت فقیه را، بهرغم مقاومتها و مخالفتهای گسترده و سراسری، تحمیل کرد. کشاکش انقلاب و ارتجاع با عبور از سرفصل تاریخی۳۰خرداد ۱۳۶۰ و آتش گشودن خمینی به تظاهرات نیم میلیونی مردم تهران، وارد دوران مقاومت تمامعیار برای سرنگونی استبداد دینی شد و چنین بود که چهل سال پیش به ابتکار مسعود رجوی، شورای ملی مقاومت در قامت آلترناتیو دمکراتیک علیه سلطهٔ استبداد مذهبیپایه گذاری شد.
طی چهل سال گذشته، شورا و پایهٔ اجتماعی آن، یعنی مردم و نیروهای انقلاب دمکراتیک مردم ایران، با وجود ددمنشی رژیم ولایت فقیه یک لحظه از پیکار علیه نظام جهل و جنایت دست برنداشتند. مبارزه چهل سالهٔ شورا علیه رژیم حاکم و البته علیه حقارت پذیری، تسلیم طلبی، سرخوردگی، خودباختگی، ناامیدی و ناباوری، که نهادهای گفتمانسازی حکومت آن را به مثابهٔ موذیانهترین سلاح به کار میبرند و فرصتطلبان در کمین نشسته آن را تبلیغ میکنند، بهطور روزمره جریان داشته است. راست این است که شورا طی چهل سال گذشته پرچم مبارزه برای آزادی، استقلال، دموکراسی و عدالت را با شور و امید، با پیکارجویی و سربلندی در اهتزاز نگهداشته است.
در کارنامهٔ حیات چهل سالهٔ شورا رنجها و سختیهای بسیار و هزینههای کلانی به شمول نام دهها هزار زن و مرد شهید، ثبت شده که بیانگر ژرفای یک جنبش تاریخی است و به راستی بر تارک تاریخ ایران میدرخشد و یاد و نام آنها را ماندگار میکند.
شورا در این سالگردها وظیفهٔ خود میداند که یاد و خاطرهٴ همهٔ زنان و مردانی را گرامی بدارد که در بیش از یک قرن گذشته، در راه پر فراز و نشیب، اما پرشکوه پیکار برای آزادی، استقلال، دموکراسی و عدالت اجتماعی بهشهادت رسیدند؛ بهخصوص خاطرهٴ تابناک بیش از سی هزار قهرمان سرموضع و سربهدار را که در قتلعام۶۷ در زندانهای سراسر کشور به خمینی و جلّادانی چون رئیسی «نه» گفتند.
شورای ملّی مقاومت در چهلمین سالگرد تأسیس خود، به این قهرمانان سرفراز و به همهٔ شهیدان راه آزادی وطن، بهویژه آزادیخواهانی که طی یکسال گذشته در مبارزه با رژیم ولایت فقیه جان فدا کردند، ادای احترام میکند و بر همبستگی و همدردی با تمامی خانوادههای شهیدان و زندانیان سیاسی تأکید میکند.
شورای ملی مقاومت خاطرهٴ اعضای جانباختهٔ خود در یک سال گذشته، خلبان پرافتخار سرهنگ بهزاد معزّی، شاعر و نویسندۀ مجاهد خلق حمید اسدیان و مجاهدان اشرفی افسانه پیچگاه، سعیده شاهرخی و جلال پراش را گرامی میدارد.
مروری فشرده بر تحولات یکسال گذشته
طی یک سال گذشته مهمترین تحول سیاسی و سرفصلی در تاریخچهٴ حاکمیت آخوندی در سیرک انتخابات ریاستجمهوری رژیم رقم خورد. خامنهای هر سه قوه اجرایی و مقنّنه و قضاییهٔ نظام ولایت فقیه را با سه مهرهٔ گوش به فرمان و مشهور به جلّاد و چماقدار و جنایتکار اشغال کرد تا رژیم بحرانزده را در برابر مقاومت سازمانیافته و قیام مردم به ستوه آمده یکدست کند. اما نمایشی که به همین منظور در روز جمعه ۲۸خرداد ۱۴۰۰ با دود و دم چندشآور به روی صحنه رفت، در برابر قدرتمندترین و پرشکوهترین کنش سیاسی به نام «تحریم»، بهشدت مفتضح شد.
خامنهای که در حیلهگری، سفلگی و خودکامگی گوی سبقت را از همگنان ربوده و برای ماندن در مسند قدرت نزدیکترین کسانش را ـ از رفسنجانی تا لاریجانی ـ با رفتار آمرانه، تحقیرآمیز و دغلکارانه در پای گماشتگان دون پایهاش قربانی کرده، آخوند رئیسی از عوامل اصلی قتلعام تابستان سال۶۷ را بهطور زورکی و در نمایشی مسخره و در یک نقشهٴ صددرصد مهندسی شده به مسند ریاستجمهوری رژیم برگماشت.
ولیفقیه با استفاده از اهرمهای قدرتی که در اختیار داشت، ابتدا مهرهٔ سرسپردهاش آخوند جلّاد ابراهیم رئیسی، یکی از اعضای هیأت مرگ در قتلعام زندانیان سیاسی را، پس از مرگ آخوند طبسی بهعنوان تولیت آستان قدس رضوی بر یکی از ثروتمندترین مراکز قدرت و غارت در رژیم آخوندها، مسلّط کرد. وقتی در نمایش انتخابات ریاستجمهوری رژیم در سال۹۶ در برابر تحریم و شعار «نه جلّاد، نه شیاد» ناکام شد، جلّاد را بر مسند ریاست قوۀ قضاییهٔ تحتامرش نشاند و سرانجام حکم ریاستجمهوری را با سلّاخی کاندیداهای رقیب برایش صادر کرد. این رویداد مهم نشان داد که مهمترین پایهٔ تحلیلی شورا در مورد اصلاح ناپذیری و انقباض ناگزیر رژیم قرونوسطایی آخوندها درست بود.
خامنهای برای نجات کشتی درهم شکستهٴ رژیم از غرق شدن در دریای طوفانی و متلاطم جامعهٔ ایران، تنها یک راه پیش روی خود میشناخت: انقباض حداکثری با یکپایه کردن و جراحی و حذف بخشی از نظام و گماردن سه مهرهٔ سیاه از آبروباختهترین جنایتکاران و آدمخواران در رأس سه قوه، به عنوان آخرین فرصت و آخرین برگ برای بقای نظام.
پورابراهیمی، رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس رژیم، تصریح کرد: «شرایط کشور به حدی مخاطرهآمیز شده بود که اگر شخصی مانند رئیسی وارد نمیشد، نظام دچار بنبست میشد» (روزنامهٔ حکومتی رسالت ـ ۹تیر ۱۴۰۰).
آخوند گلپایگانی، رئیس دفتر خامنه ای، نیز در مراسم معارفهٔ آخوند اژه ای بهصراحت گفت: «این نظام نعمتی است که ما باید با چنگ و دندان آن را نگهداریم». این عبارت بیان واضحی است از نهایت استیصال رژیمی که در همهٔ زمینهها به ته خط رسیده است.
مسئول شورا در خرداد امسال در این رابطه گفت: «از ۳۰خرداد ۱۳۶۰ دو قطب بیشتر وجود ندارد: جبهه خلق و مقاومت و آزادی، در برابر ولایت فقیه و جبهه ارتجاع و دیکتاتوری و حفظ نظام و رژیم قتلعام». مسئول شورا افزود: «انتخابات و اصلاحات در این رژیم هیچ ارزش و معنا و مفهومی جز فریب خلق نداشته و پاسخ خمینی و خامنهای یک چیز بیشتر نیست: کشتار و اعدام و قتلعام و جلّاد ۶۷ و ادامهٔ آن در خرداد ۸۸ و دیماه ۹۶ و آبان ۹۸. درست به همین دلیل باید دیکتاتوری منفور ولایت فقیه را از ریشه برانداخت و بند از بندش گسست. خوشا مقاومت ایران که از ۴۰سال پیش این حقیقت و این ضرورت را دریافت. باقی حرفها راجع به اصلاح این رژیم فریب و فسانه و خطوط ارتجاعی و استعماری است».
در یک سال گذشته همچون نیمهٔ دوم سال پیش، ویروس کشندهٔ کرونا در اتّحاد با ولایت خامنهای به کشتار مردم ایران ادامه داد. شورا در مقدمهٔ بیانیهٔ سال پیش خود اعلام کرد: «اعترافهای تکاندهندهٔ برخی از کارگزاران حکومتی پیرامون ابعاد همهگیری این ویروس و افشاگریهای سازمان مجاهدین خلق ایران نشان میدهد که آن چه برای حکّام ایران و بهخصوص خامنهای و روحانی ارزش ندارد، جان هموطنان ماست. رژیم در حالی که میلیاردها دلار برای سرکوب، ساختن بمب اتمی و صدور تروریسم و بنیادگرایی اسلامی هزینه میکند، برای جلوگیری از همهگیری کرونا اقدام جدی انجام نداده و مردم را به حال خود رها کرده یا عمداً به قربانگاه فرستاده است. شورا مراتب همدردی و تسلیت خود را به خانوادههای جانباختگان ویروس کرونا اعلام کرده و برای همهٔ کسانی که با این بیماری درگیر هستند آرزوی سلامتی و بهبودی میکند».
رفتار ضدبشری و غارتگرانهٴ رژیم پیرامون تهیهٔ واکسن برای مردم ایران، که با حکم جنایتکارانهٴ خامنهای شروع شد، ابعاد فاجعه را صدها برابر افزایش داده است.
در یک سال گذشته سیاست ماجراجویانه، آشوبگرانه و مداخلهجویانهٴ رژیم با صدور بحران و تروریسم همچنان ادامه پیدا کرد و البته مورد مخالفت گستردهٔ مردم کشورهای عراق، لبنان، سوریه و... قرار گرفت. در عراق، جنبش اجتماعی با شعار مبارزه با فساد و ایجاد دولت تکنوکرات در برابر فرقهگرایی مذهبی، سبب از هم گسیختن جبهه ولایت فقیه یا ائتلاف موسوم به «شیعه» شد.
شورا بارها تأکید کرده که «هم خطی و اتّحاد عمل داعش با خلافت خامنهای در سوریه باعث طولانی شدن عمر دیکتاتوری بشار اسد شده است. در عراق نیز این جریان تروریستی بالفعل به سود دخالتهای رژیم ایران و چشم پوشیدن ائتلاف بینالمللی از مقابله با آن شده است. اما اکثریت مردم عراق و سوریه نشان دادهاند که با هر شکل از خلافت، چه از نوع داعش و چه از نوع ولایت فقیه، به جد مخالفند».
در یکسال گذشته بحران اقتصادی به فاجعهٔ اقتصادی بالغ شد و زندگی اکثریت مردم هر چه بیشتر به تباهی سوق داده شد. ابعاد تعرض به سطح زندگی و معیشت مردم به شکلی افزایش یافته که ردیف کردن نتیجه آن نیاز به نشر صدها مقاله و تحقیق دارد. بیکاری، فقر، بیخانمانی، ناهنجاریهای اجتماعی، اعتیاد، فحشا و خودکشی روزافزون است و به همهٔ اینها نبود واکسن و بیآبی و بیبرقی را هم باید افزود.
در برابر چنین شرایطی، مردم ایران ساکت نبودند و به رَغم موج اعدامها برای ارعاب و تحمیل خفقان، به اَشکال مختلف دست به مبارزه و مقاومت زدند. اعدام قهرمان کشتی، نوید افکاری، به دستور خامنهای و رئیسی جلّاد در ۲۲شهریور۱۳۹۹ بهمنظور ارعاب عمومی و کین توزی از شهر شورشی شیراز، موجی از خشم و اعتراض را در جامعهٔ ایران و در سطح جهانی برانگیخت. مسئول شورا نوید شورشگر را «قهرمان ملّی قیام در برابر نظام آخوندی» توصیف کرد و بهمناسبت شهادت پرطنین او «یاد قهرمان ملی علیاکبر اکبری که لاجوردی را کیفر داد و یاد مهدی رضایی گل سرخ انقلاب ضدسلطنتی» را گرامی داشت.
شورا به طور قاطع و مداوم از مبارزات و خیزشهای مردمی، جنبشهای خاموشی ناپذیر کارگران، معلّمان، کشاورزان، بازاریان و کسبه، اعتراضات بیوقفهٔ زنان، جوانان، پزشکان، پرستاران و کادر پزشکی و حرکتهای حق طلبانهٴ ملّیتها و مردم بپاخاسته میهنمان، که در چارگوشهٔ ایران درفش مبارزه برای سرنگونی استبداد دینی و تحقق استقلال و آزادی و نفی هر گونه تبعیض جنسی، ملّی و مذهبی را، با قبول همهٔ مخاطرات و هزینه های آن، برافراشته نگه داشتهاند، حمایت کرده و برای رساندن صدای این جنبشها، که در چند ماه گذشته ابعاد وسیعی یافته، به گوش عموم مردم ایران و جهان بهغایت کوشیده است.
در این زمینه شورا وظیفه خود میداند که از تلاشهای خستگی ناپذیر خانم مریم رجوی، رئیسجمهور برگزیدهٴ شورا برای دوران انتقال حاکمیت به مردم ایران، در حمایت بیوقفه از قیامها و خیزشهای مردمی، در افشا و محکومیت بینالمللی جنایات سرکوبگرانه و اعدامها و شکنجه های رژیم آخوندی، در رویارویی با بنیادگرایی و تروریسم برخاسته از خلافت خمینی و خامنهای و در همبستگی با ملتهای رنج دیده از این پدیدهٔ شوم، قدردانیکند.
طی چند ماه گذشته چندین دور مذاکره برای احیای برجام جریان داشته که تاکنون به نتیجه نرسیده است. روحانی که در احیای برجام نافرجامش در کادر شروط آمریکا منافع شخصی و باندی مشخّصی داشت، در حرفهایش در کرسی ریاست جمهوری، رژیم خامنهای را مانع حصول توافق معرفی میکرد. او در جلسهٔ هیأت دولت در چهارشنبه ۲۳تیر۱۴۰۰، با اذعان به بنبست در مذاکرات وین و با سرخوردگی و افسوس، گفت: «۵-۴ماه، ۶ماه، فرصت از دست رفت!» و اضافه کرد: «اگر مذاکره با غربیها باشد اما درون نظام دعوا باشد، آن مذاکره پیش نمیرود!». وی سپس مصوبهٔ مجلس رژیم را ـ که خامنهای بانی و حامی آن بود ـ عامل شکست و ادامهٔ تحریمها معرفی و تصریح کرد: «اگر ۱۱آذر نداشتیم... در ماه اسفند تحریم برداشته شده بود» و در ادامه افزود: «وقتی هدایتهای رهبری نباشد، معلوم است که آن مذاکره پیش نمیرود!».
در سال گذشته شورا برای افشای سیاستهای ضدمردمی رژیم، برای گسترش جنبش دادخواهی و برای بهرسمیت شناختن جهانی حق مردم ایران برای مقاومت و برقراری حاکمیت ملّت تلاشهای بسیاری کرده که برجستهترین آنها اجلاس جهانی ایران آزاد طی سه روز بود.
روز شنبه ۱۹تیر، اجلاس جهانی سه روزهٔ ایران آزاد ۱۴۰۰، با شرکت ایرانیان و حامیان مقاومت، در بیش از ۵۰هزار نقطه در ۱۰۵کشور جهان و با حضور هزاران تن از اعضای مجاهدین خلق ایران در اشرف۳ در آلبانی، شروع شد. شرکتکنندگان از سیدنی تا هاوایی، با ۲۰ساعت اختلاف، بهصورت آنلاین گردهم آمدند. در این سه روز صدها تن از شخصیتهای سیاسی و اجتماعی سخنرانی کردند.
کهکشان سه روزه یا «اجلاس جهانی ایران آزاد ـ آلترناتیو دمکراتیک به سوی پیروزی»، فرازی شکوهمند از مسیری صعب و خونبار است که طی ۴دههٔ گذشته پیموده شده؛ مسیری است که سنگ به سنگ آن آغشته به خون هزاران زن و مرد آزادیخواه ایران و وجب به وجب آن با رنجها و فداکاریهای بی منتهای مجاهدان و مبارزان این میهن طی شده است.
در سال گذشته قطببندی سیاسی بین جنبش مقاومت و استبداد دینی در زمینهٴ سیاسی و اجتماعی مسیر تکاملی خود را طی کرد و راهحل مقاومت ایران خود را هر چه بیشتر در جنبشهای اجتماعی نشان داد.
شورای ملّی مقاومت از طریق انتشار نتیجهٔ بحثهای اجلاسهای میاندورهیی، از طریق روشنگریهای کمیسیونها و سازمانها و شخصیتهای عضو شورا، و بهویژه از طریق سخنرانیها و موضعگیریهای خانم رجوی، مواضع خود را به اطّلاع عموم رسانده است.
بیانیهٔ حاضر، جمعبندی و فشردهیی از ارزیابی ما پیرامون مهمترین تحولاتی است که با سرنوشت مردم و مقاومت سازمانیافتهٔ ایران پیوند دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر