جدال نور و ظلمت- یک کینه ورزی صرف از طرف خامنهای ولیفقیه ارتجاع حاکم ۲۸شهریور ۱۳۶۰تیرباران آیتالله حبیبالله آشوری به توصیه شخص خامنهای در اشراق ایرانی حقیقت پدیدهها به نور و روشنایی شناخته میشود
هر چه این نور تابندهتر، پدیده به حقیقت نزدیکتر، و هر چه ذات پدیده از حقیقت دورتر، به ظلمات جهل وجور و ستم نزدیکتر. امروز این جدال نور و ظلمت را در یکی از بارزترین نمونههایش نگاه خواهیم کرد. این هر دو بر خواسته از یک شهر، هم سال، وهم درس و هم کلاس، ولی نهایتاً یکی در اوج شرف انسانی و دیگری در حضیض شقاوت تقابل نور و ظلمت را به نمایش گذاشتند.
آیتالله حبیبالله آشوری در سال۱۳۱۶ در یک خانواده زحمتکش در بناباد خراسان به دنیا آمد.
او در شهر مشهد به تحصیل پرداخت و همزمان با دروس حوزه تحصیلات دانشگاهی خود را در رشتههای زبان و ادبیات به پایان رساند.
با شروع جنبش ملی شدن صنعت نفت با سیاست آشنا شد و در جوانی سرکوبی قیام ۱۵خرداد ۴۲ او را به یافتن پاسخی برای رهایی از دیکتاتوری وا داشت. جستجویی که سال۱۳۵۰ در آشنایی با سازمان مجاهدین خلق ایران پاسخ یافت.
این فصل جدید افقی تازه در برابر آشوری گشود. شیفتگی او به آرمان مجاهدین را بسیاری از دانشجویان و شاگردانش در کلماتی اینچنین شنیده بودند.
از خدا خواستهام که آخر و انجام کار مرا، در راه مجاهدین قرار دهد.
از آنها بسیار آموختهام و بسیار هم باید بیاموزم. با اوجگیری مبارزات علیه شاه جوانان و دانشگاهیان به هواداری از سازمانهای پیشتاز مانند مجاهدین روی آوردند.
در سالهایی که بنیانگذاران و مرکزیت مجاهدین به جوخه اعدام سپرده شده و یا با حبس های سنگین در زندان بودند.
آیتالله آشوری در مساجد و محافل دانشجویی به تبلیغ راه و اهداف مجاهدین مشغول بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر