سوداهای خام
قرار بود خامنهای با طرح «دولت جوان حزباللهی» و نشاندن زامبی عمامهدار قاسم سلیمانی بر رأس آن اقتدار نظام را برای ۴۰سال دیگر تضمین کند و برای آن سوداها پخته بود.
قرار بود خامنهای با این دولت، برای همیشه شکاف بین هژمونی خود و تدارکاتچیهای متمرد را به هم بیاورد.
قرار بود این دولت «بسیاری از نگرانیها و غصهها» ی خامنهای را از بین ببرد و جای خالی پاسدار سلیمانی را برای او پر کند.
قرار بود این دولت علاج بسیاری از «مشکلات» نظام باشد و حاکمیت آخوندی را از «راههای دشوار» عبور دهد.
یک بار سوداهای خامنهای را با هم مرور کنیم.
«اگر چنانچه انشاءالله شما جوانها زمینه را برای روی کار آوردن یک دولت جوان و حزب اللهی آماده کنید، بنده معتقدم که بسیاری از این نگرانیهای شما و غصههای شما پایان خواهد پذیرفت.
مکرر گفتهام که به دولت جوان و حزب اللهی معتقد و امیدوارم. اما معنای این حرف صرفاً این نیست که یک جوان ۳۲ساله -من باب مثال- رئیس دولت باشد بلکه معنای دولت جوان و حزباللهی، یک دولت پای کار، آماده و با نشاط و در سنینِ کار و تلاش است که علاج مشکلات است و میتواند کشور را از راههای دشوار عبور دهد.
برخی در سنین بالا نیز بهمعنایی جوان و پر تلاش و با نشاط هستند، مانند شهید بزرگوار حاج قاسم سلیمانی که بیشتر از ۶۰سال داشت؛ اما اگر شهید نمیشد، او را تا ده سال دیگر نیز در همان مسئولیت حفظ میکردم» (خامنهای. در دیدار با دانشجویان بسیجی. ۲۸ اردیبهشت۹۹).
جراحی مرگآور
اما کوه این همه ادعا، پروپاگاندا و اقتدارنمایی پوشالی موش زایید.
خامنهای در عمل برای پیاده کردن آنچه که آن را روی کار آمدن یک «دولت جوان حزباللهی» و «گام دوم انقلاب»! میخواند، دست به یک جراحی بزرگ در رأس نظام زد؛ اما از همین الآن معلوم شده است که این پیکر فرتوت و سرطانزده، اینک از این جراحی جان بهدر نخواهد برد. پانسمان دیگر قادر نیست خونریزی آن را بند بیاورد.
«گام دوم انقلاب و تغییر راهبرد» و راهانداختن «انتفاضهٔ موشک» در غزه پیشکش!
خودشان مینویسند رئیس جمهور سوگلی خامنهای «با قلب فرسوده، کلیههای از کار افتاده، کبد سفتشده، گوشهای ناشنوا، زخم معده مزمن، التهاب رماتیسمی مفاصل، بیماری قند یا ابتلا به خودشیفتگی یا پرخاشگری، عدم تعادل روانی و مسائل مشابه» (شرق. ۱۳خرداد۹۹) قادر نیست امواج نفرت اجتماعی را نسبت به خود مهار کند تا چه رسد به اینکه پیکر جراحی شده و بیبنیهٔ حاکمیت را از بحرانهای لاعلاج عبور دهد.
آژیرهای خطر
جلاد قتلعام ۶۷ هنوز بر کرسی ریاستجمهوری ننشسته، آژیرهای خطر از هر سو به صدا درآمدهاند.
تیترهای جنجالی سایتها و روزنامههای حکومتی بهخودی خود گویاست:
انتخاباتی شگفتانگیز با بازی اصولگرایان/ رئیسی نامزد بلامنازع ریاست جمهوری
حسن خمینی: انصاف داشته باشید / نمیشود شما انتخاب کنید و بگویید به او رأی بده!
هشدار سعید قاسمی به منتقدان: بخواهید بیایید کف خیابان، به هیچ کدامتان رحم نمیکنم.
آقاتهرانی خطاب به معترضان: نظام کمی تحملتان میکند، بعد جمعتان میکنند!
پزشکیان: شورای نگهبان بگوید چه عیبی داشتیم که رد صلاحیت شدیم.
پناهیان: مثل سالهای قبل نامزد خروس جنگی نداریم.
خامنهای: بروید پای صندوق و رأی بدهید!
احمد خاتمی: مراقب حرفهایتان باشید و تخریب نکنید/ وقیحانه شورای نگهبان را فحش باران کردند.
و...
اجل تاریخی
خامنهای برای بستن شکافهای هولناک حاکمیتش مجبور است دم به ساعت شورای نگهبان ارتجاع را به صحنه بفرستد و مدام تکرار کند که این جراحی لازم و قانونی بوده است؛ ولی این شکافها قابل به هم آمدن نیست.
روزنامههای حکومتی که در هفته منتهی به رد گستردهٔ صلاحیتها، از «حذف جمهوریت نظام» مطلب مینوشتند، اینک از «سودای حذف جمهور»! تیتر زدهاند.
وضعیت به جایی رسیده است که حسن عباسی از دلواپسان باند خامنهای در هراس از تحریم سراسری انتخابات و برای مهار اوضاع صراحتاً صحبت از جمع کردن سیرک انتخابات در نظام میکند و روشن میسازد که دنبال این هستند که «بیعت» با ولیفقیه را جایگزین انتخابات با «مدل غربی»! کنند. این پاسدار میگوید:
«رقابت انتخاباتی در ایران شبیه به آنچه در غرب شاهدیم، امری اشتباه است... ما یک مشکلی داریم که از دوره خاتمی و از سال۷۶ شروع شد. قبل از آن هم در مجلس پنجم ایجاد شده بود؛ آن هم اینکه آمدیم مدل دموکراسی غربی در رقابتهای انتخاباتی را پذیرفتیم! اشتباه کردیم... امارات که انتخابات ندارد، اعصاب مردمش راحتتر نیست؟ قطر که انتخابات ندارد. عمان که انتخابات ندارد. ترکمنستان که همین بالای سر ایران است، انتخابات ندارد. اینها اعصاب مردمش راحتتر نیست؟» (آفتاب نیوز. ۱۳خرداد۱۴۰۰)
***
بهنظر میرسد در سی و دومین سال مرگ خمینی، نظام ولایت فقیه که به یمن ترور و سرکوب و جنگهای نیابتی و نیز مناقشات بینالمللی در خاورمیانه و بهمدد جریان دروغین اصلاحات توانسته بود برای مدتی به عمر ننگین خود بیفزاید، اکنون به انتهای خط رسیده و به اجل تاریخی خود نزدیک شده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر