گلویم نگهبان آزادیست
گلویی کهدار شقاوت بر آن پنجه کشید و خون سرخی در قفای آزادی چکید.
خاطرات یکی از همرزمان رامین:
رامین در زندان روحیهٔ مقاوم و در مقابل دژخیمان، ذرهای کوتاه نمیآمد.
او شاخص مقاومت در زندان بود...
او یکی از اولین زندانیانی بود که از سازمان مجاهدین خلق، در زندان دفاع علنی کرد...
.... رامین متوجه شد بچههایی که مجدداً دستگیر میشوند، در سلولهای انفرادی هستند.
با آنها تماس گرفت و از آنها خواست راجع به انقلاب ایدئولوژیک درونی سازمان مجاهدین خلق برایش بگویند!
آنها هم نوشتند. وقتی بچهها به بند برگشتند یک یادداشت از رامین با خود آورده بودند که در آن در مورد تأثیر این انقلاب ایدئولوژیکی روی خود نوشته بود که:
«خدا را سپاس میگذارم که بالاخره امسال در ماه مبارک رمضان شب قدرم را یافتم. و فهمیدم که سکوی جهش به سوی او از میان کورهٔ انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین میگذرد. عهد و سوگند که دیگر هرگز از این نقطهیی که به آن رسیدم بازگشت نخواهم کرد تا اینکه به دیدارش بشتابم.»
یاد مجاهد بیباک رامین قاسمی گرامی و راه سرخش پر رهرو باد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر