هر پدیده یی در سرفصل ”قدر“ خود، لاجرم پوسته میشکند و به تغییر کیفی و جهش و قیام و خیزش راه می برد.
در روزگار داروین، زیست شناسان در تکامل بیولوژیک بین میمون و انسان به دنبال حلقه مفقوده یی میگشتند که واسط بین این دو نوع باشد. حلقه یی که هرگز یافت نشد، چون چنین حلقه یی وجود ندارد. زیرا کمیات تکاملی نوع میمون، در نقطه یی جهش کرده و به نوع انسان تبدیل شده است.
این جهش و خیزش، این لیله قدر، شگفت و علی الظاهر غیرقابل باور است. چون که ذهن آدمی عادت کرده است به دستگاه قبلی، به نظام قبلی، به نظام کهن، به ارزشهای کهن و بهاندازه های کهن.
اما واقعیت این است که این تغییرات کمی، در طبیعت و در انسان و اجتماع، سرانجام پدیده را دستخوش انقلاب، دستخوش تغییر و دگرگونی کیفی میکند. دیگر آن چیزی نیست که تا دیروز بود. دیگر نمیتواند و نباید این پدیده یا این فرد و این جامعه، همان باشد که تا کنون بوده است.
در دنیای سکون و انجماد و رکود، بهظاهر ما فکر میکنیم که آدمها و جوامع، همین است که هست، و اصلاً همینطور هم باید باشد. چرا که نیروی مهیب عادت، خو کردن با وضع موجود، ما را دچار یک انطباق پاسیو و تسلیم طلبانه با وضع موجود کرده است.
اما» لحظاتی هستند که دوران سازند «و شبها و مقاطع و سرفصلهایی هستند که سرنوشت سازند. سمت تکامل و تحول پدیده را تعیین میکنند و ما را به مطلع فجر انسان و اجتماع انسانی می رسانند.
اگر حاضر باشیم قیمت تغییرات را با خون و رزم و رنج و شکنجه و اعدام مجاهدان و رزم آوران آزادی و با نبرد سیاسی و نظامی و اجتماعی و ایدئولوژیکی بپردازیم، لاجرم جامعه دستخوش تغییر میشود. این تغییرات ابتدا نامحسوس و اندک اندک است اما وقتی روی هم جمع شد، مطلع فجر را بشارت میدهد.
و ما ادراک ما لیلةالقدر؟ و چه دانی که شب قدر چیست و قدر و قیمت آن چقدر است؟ لیلةالقدر خیر من الف شهر: شب قدر از هزار ماه برتر است.
در ساده ترین زبان، زبان همه کس فهم قرآن، شب قدر لحظه و مقطع و سرفصل و تصمیم و عزم و جهش و خیزش و قیامی است که ارزش آن بیشتر از هزار ماه درجا زدن، دور خود چرخیدن، علاف بودن، و عاطل و باطل ماندن است.
اگر ماه را در سالشمار قمری به طور متوسط ۲۹الی ۳۰روز بگیریم، با ایقان به اینکه در کار قرآن مبالغه نیست و اعداد و ارقام و کلمات بیدقت به کار نرفته، هزار ماه به سال شمسی میشود هشتاد سال و ده ماه و اگر یک ماه را در سالشمار شمسی به طور متوسط ۳۰الی ۳۱روز بگیریم، هزار ماه میشود هشتاد و سه سال ونیم. پس در هردو شیوه محاسبه، هزار ماه ۸۱الی ۸۳.۵سال از متوسط بالای عمر یک انسان بیشتر است. آن هم در شرایط زیستی مناسب.
حالا قرآن میگوید که شب قدر، مرجح و بهتر از هشتاد سال یعنی بهتر و برتر از تمامی عمر یک انسان است. یعنی تمام عمرش یک طرف و این سرفصل تحول و تعیین سرنوشت که محتوا و مضمون و سمت و سوی حیات آدمی را مشخص میکند، یک طرف.
هم چنین در تاریخ ملتها و خلقهای اسیر، مقاطع و سرفصلهایی هستند که دوران سازند. سمت و سوی جدیدی به تحول و تکامل جامعه میدهند و به قول قرآن راه» سلام «و رسیدن به «مطلع فجر» را میگشایند. همان مقاطع و سرفصلهای انقلابی که با درهم شکسته شدن بن بستها و با برداشته شدن موانع اصلی راه تکامل، شکاف و تضاد بزرگی حل میشود. این چنین از پریشانی و تناقض به» سلام «و» امان و ایمان «و از تضاد به وحدت و یگانگی، از گسستگی به همبستگی، از صعوبت به سهولت، از تلخی و تلخکامی به شیرینی و شیرین کامی، می رسیم.
ادامه دارد...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر