.... به یاد آور ماجرای مریم را آنگاه که از خانه و خانواده خود فاصله گرفت و به نقطه ای در شرق مکانشان حرکت کرد ......چنانکه می دانید مریم عذری در روزگار خودش سمبل عفاف و پاک دامنی بود و ببینیم که چه ماجرایی داشت و در معرض چه ابتلا و آزمایشی قرار گرفت. یک روز خانه و محل مسجد زکریا را که در همان حول و حوش اقامت داشت ترک کرد به قصد استحمام برخی می گویند این در قریه ناصریه فلسطین بود ... به قصد استحمام در آن فاصله دور در یک جای دنج ... و ما به جانب او روح و پیک خودمان را فرستادیم ....
در چهره یک مرد درست و حسابی یک مرد بالغ مریم که چنین انتظاری را نداشت جا خورد و شوکه شد چون تصور چنین چیزی هم به ذهنش نمی آمد ... گفت به من نزدیک نشو من از تو به خدا پناه می برم اگر که پرهیزکار هستی؟ برو بیرون برو کنار ....
آن فرستاده و رسول و آن پیک گفت که من فرستاده پروردگارت هستم تا ببخشم به تو یک فرزند پاکیزه...
...اینچنین بود که به روایت قرآن مسیح زاده شد ....
... برای اینکه قرار بدهیم او را مسیح را آیتی بر جمیع خلایق ... و رحمت و بخشایشی از جانب ما برای جمیع آدمیان چونکه پیامبر اولی العظم بود با رسالت جهانی ..... و این تصمیمی است اتخاذ شده و اما و اگر ندارد هرچه گفته میشود اجرا کن و تصمیم گرفته شده و بازگشت ناپذیر است ... اینچنین بود که مریم عذری سمبل عفاف و پاک دامنی باردار شد لابد خیلی مکالمات هم بینشان گذشته که برای اختصار قرآن رئوسش را یاد آور شده او ابتدا می گفت دست کسی به من نرسیده بدکاره هم که نبودم این می گفت این حرفها را کنار بگذار تصمیمی است اتخاذ شده و امری است انجام شده و انجام شد.
ادامه دارد...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر