.... و اینک خطاب به مومنین و مجاهدین و اینک شمایید در برابر تاریخ و وظایفتان ...
... خوانده شده اید تاریخا و اجتماعا و ایدئولوژیک فراخوانده شده اید تا فدیه و نثار کنید در راه خدا
... و اگر در میان شما کسی بخل بورزد و به این دعوت لبیک نگوید همانا که بخل ورزیده است. بخل یعنی ضد فدا بر نفس خودش قفل کرده خودش را
... خدا که سرشار و غنی و بی نیاز است شما هستید که نیازمند هستید و محتاجید. در فلسفه توحید ما با فدا کردن احتیاج خودمان را ارضا می کنیم در فلسفه شرک و استثمار آدم با بدست آوردن و دریافت غنی میشود اما فی الواقع غنی نمی شود هرچه بر سود و پول و دارایی اضافه شود باز هم بیشتر خواهد خواست نفس بی نهایت طلب ارضا نخواهد شد باز هم احساس فقر می کند اون دارایی، دارایی کاذب است همچنان که کسانی که زندگیشان را دادند خارج از راه خدا اصلا یگانه نیستند و راضی نیستند.
پوچی که غنا نیست پوچی هیچوقت سرشار نمی کند آدمی را برعکس فلسفه توحید ما محتاج هستیم به فدا کردن تا یگانه و راضی بشویم اینجا هم به انقلابی ترین و رادیکالترین صورت خدا منت نمی کشد که خدا بی نیاز است شما نیازمند هستید شما محتاج هستید اما احتیاج فرزند انسان با نثار کردن ارضا می شود در حالیکه به عکس در منطق حیوانی بیشتر باید دریافت کرد و بیشتر باید امتیاز گرفت و بیشتر باید راحت طلبی کرد. به این ترتیب روی گوهر انسانی لوش و لجن ریخته میشود و زنگار می گیرد و اکسید می شود فرض کنید روزه، ماه رمضان از عبادات معمول خدا می گوید چه نیازی من دارم به نماز شما، شما با نمازتان نیازتان به من را ارضا می کنید .
در جمله کائنات کافر گردند بر دامن کبریایش نمی شنید درد...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر