مسعود رجوی ـ نخستین ویژگی
اما اولین ویژگی مولای متقیان (پیشوای تقواپیشگان) حرکت ضدخودبه خودی و سرفراز و استوار انسان در برابر سمت و سو و کششهای خود به خودی و تعادل قواست. از این بابت است که میگوییم مولای متقیان راهبر اهل تقوا و ایمان و» قدر مجسم انسان «است.
دوشب پیش (در 19رمضان) شمشیر زهرآلود اشق الاشقیا، لاجوردی زمان، ابن ملجم، فرقش را شکافت و او خروشید که فزت و رب الکعبه: به خدای کعبه رستگار شدم و بعد چنگی از خاک برگرفت و زیرلب زمزمه کرد:
منها خلقناکم و فیها نعیدکم و منها نخرجکم تاره اخری...
از خاک آفریده شدید و به خاک بازمی گردید و دگربار از آن برانگیخته خواهید شد...
آن گاه به فرزندش حسن اشاره کرد که نماز ناتمام مجاهدان و مسلمانانی را که به او اقتدا کرده بودند به پایان برساند.
حسن علیهالسلام چنین کرد. و حالا در بامداد روز بیست و یکم در لحظاتی هستیم که او آخرین وصایای خود را به فرزندانش و به مجاهدانش به پایان میبرد...
مسعود رجوی ـ اشاره یی به احد
علی در جنگ احد زخمها برداشت. برخی گفته اند ۶۰زخم، ۷۰زخم و حتی ۸۳زخم هم نوشته اند...
وقتی که نبرد در فاز اول به شکست منتهی شد، خدا به پیامبرش فرمان داد تا به مقاومت برخیزد و دیگر بار به نبرد بشتابد.
الذین استجابوا لله و الرسول من بعد ما اصابهم القرح للذین احسنوا منهم و اتقو اجر عظیم
آنانی که به خدا و پیامبرش لبیک گفتند و دعوتش را پس از ضربات و زخمهایی که به ایشان رسیده بود، اجابت کردند، بر آنانی که در این میان نیکی و تقوا پیشه کردند، اجری عظیم رواست.
الذین قال لهم الناس ان الناس قد جمعوا لکم فاخشوهم فزادهم ایماناً و قالو حسبناالله و نعم الوکیل.
کسانی که به آنها گفته شد همه علیه شما هستند، همه از شمال و جنوب و شرق و غرب علیه شما بسیج کرده اند، یادتان میآید که در مرحله مبارزه افشاگرانه سیاسی چگونه همه اراذل و اوباش خمینی و جبهه متحد ارتجاع و بعد هم جبهه متحد ارتجاع و استعمار علیه شما بسیج کرده بودند. پس، بترسید و جا بزنید. اما جز بر ایمان اینها افزوده نشد و گفتند خدا برای ما کافیست و چه تکیه گاه خوبی است...
مجاهدین از همین جا آموخته اند. گفتند ما جا نمیزنیم و» نه «می گوییم: نه به خمینی، نه بدار و دسته اش، نه به متحدانش.
در نبرد احد، پیامبر دو پرستار را برای رسیدگی به زخمهای علی معین کرد. مدتی بعد هردو برگشتند و گفتند فایده یی ندارد، ز خمها فراتر از آن است که بشود به آن رسیدگی کرد. پیامبر خودش عازم دیدار علی شد و وقتی رسید، دید که سرپا ایستاده و دوباره زره و دوباره شمشیر... پیامبر یک به یک این زخمها را با دست خودش مس کرد و دعا خواند:
فانقلبوا بنعمه من الله و فضل لم یمسسهم سوء و اتبعوا رضوان الله و الله ذوفضل عظیم
این طور نبود که گشت و گذار ایام علیه اینها باشد، ابداً. چرخیدند و گردیدند و حرکت کردند به جانب نعمتی از خدا و فضلیتی -فضیلت ایستادگی و مقاومت، فضیلت شرافت-آن چنان که هیچ بدی به آنها نرسید چون که خشنودی خدا را جستجو میکردند ولا غیر. خدا صاحب امتیاز و برتر و صاحب فضیلت عظیم است.
انما ذلکم الشیطان یخوف اولیاءه فلاتخافوهم و خافون ان کنتم مؤمنین
همانا که شیطان آدمهای خودش و نفرات خودش را میترساند و زبون و ذلیل میکند، مبادا بترسید -مبادا از مرتجعین بترسید، مبادا از نیروهای ضدتکاملی بترسید و جا بزنید -اگر ایمان دارید فقط از من (از خدا) بترسید.
این همان ویژگی اول مولای متقیان و قدر مسلم و مجسم انسانیت، امیرالمؤمنین است. اهل جا زدن، اهل کوتاه آمدن و تابع تعادل قوا نیست.
کسی نیست که به خاطر زیاد بودن دسته و عده و عده ارتجاع و استعمار و به خاطر دودودم زیاد آنها، تبلیغات زیاد آنها و به خاطر تاخت و تاز مستمر آنها، جا بزند و کوتاه بیاید. کوهها ممکن است بجنبند اما او نمیجنبد.
نخستین ویژگی شاخص تقوا این است که ضدتسلیم شدن در برابر تعادلقوا و حرکت خود به خودی است. اسیر غرایز کور یا نظامات جبار، با شاخص میتوان و باید نمیخواند. چرا؟ چون او پیام مجسم پیروزی نوع انسان است. به قول شما مجاهدین و رزم آوران ارتش آزادی (عالمی هم «واو») وارفته بشوند، علی و مجاهدان رکابش باک و بیمی ندارند و به ریش و ریشه مدعی میخندند.
ادامه دارد...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر