مقدمه
روز یکشنبه ۱۶ دی ۱۴۰۳، خیابانهای چندین شهر ایران صحنه اعتراضات بازنشستگان و کارگران بود. این تجمعات، پژواک نارضایتیهای انباشتهشدهای است که با وخامت معیشت و سیاستهای ضدکارگری، به خیابان راه یافته است.
اهواز، اصفهان، کرمانشاه، شوش و رشت تنها بخشی از جغرافیای این اعتراضات بودند که خشم و خواستههای مردم بهجانآمده را فریاد زدند.این اعتراضات، تنها تلاشی برای دستیابی به معیشت بهتر نیست؛ بلکه نقدی بر ساختارهای معیوب و ناکارآمدی است که طی دههها، حقوق اولیه مردم را زیر پای تمامیتخواهی و فساد گسترده له کرده است.
مطالبات و پیامهای اعتراضی
کارگران و بازنشستگان، شعارها و خواستههایی دارند که بهروشنی مشکلات اقتصادی، معیشتی و حتی هویت جمعی آنان را نمایان میکند:
افزایش حقوق متناسب با تورم:
حقوقهای فعلی، حتی کفاف ابتداییترین هزینههای زندگی را نمیدهد. بازنشستگان و کارگران خواستار تعدیل عادلانه حقوق خود بر اساس نرخ واقعی تورم هستند.
تأمین خدمات اجتماعی و بهداشتی:
دسترسی به خدمات درمانی مناسب و تضمین امنیت شغلی، از دیگر مطالبات جدی است. سالها کمتوجهی به این حقوق، زخمهای عمیقی در زندگی این اقشار بهجا گذاشته است.
محکومیت سیاستهای اقتصادی حاکمیت:
شعارهایی چون «حاصل کار دولت، غارت جیب ملت» بازتاب خشم عمومی از سیاستهای اقتصادی نظام است. افزایش بیرویه قیمتها و عدم کنترل بازار، فشار معیشتی بیسابقهای بر دوش مردم گذاشته است.
گستردگی اعتراضات؛ از جنوب تا شمال
اعتراضات این روزها نه به یک منطقه محدود است و نه به یک گروه خاص. در اهواز، بازنشستگان فولاد مقابل استانداری تجمع کردند و در اصفهان، جمعیت مشابهی علیه شرایط معیشتی نامناسب به خیابان آمدند. کارگران پیمانکاری نفت در جنوب، بازنشستگان تأمین اجتماعی در بوشهر و معترضان در شهرهای دیگر نیز با خواستههای مشابه اعتراض کردند.
این همزمانی و پراکندگی نشاندهندهٔ یک بحران ملی است که از طبقه کارگر تا بازنشستگان، تمامی اقشار جامعه را درگیر کرده است.
آگاهی نسبت به فریبهای حاکمیت
یکی از برجستهترین پیامهای این اعتراضات، رد سیاست دشمنتراشی حاکمیت بود. شعار «دشمن ما همینجاست، دروغ میگن آمریکاست» گواه آگاهی اجتماعی نسبت به انحراف افکار عمومی است. مردم بهخوبی دریافتهاند که مشکلات داخلی ریشه در سیاستهای ناکارآمد و فساد حکومتی دارد، نه تهدیدات خارجی.
همزمان، اعتراضات به تخصیص منابع ملی برای ماجراجوییهای نظامی و حمایت از نیروهای نیابتی در منطقه ادامه دارد. مردم خواستار استفاده از ثروتهای ملی برای بهبود وضعیت داخلی هستند، نه پروژههای بیثمر خارجی.
خیابان؛ میدان انتخاب نهایی
کارگران و بازنشستگان، با انتخاب اعتراض در خیابانها، نشان دادهاند که از سیاستهای پشتدرهای بسته ناامید شدهاند. آنها اکنون برای دستیابی به حقوق خود، به گزینهٔ «کف خیابان» روی آوردهاند.
این اعتراضات فراتر از مطالبات اقتصادی، به نقد ساختاری و بنیادین از حاکمیت تبدیل شده است. صدای این جنبشها، اقشار دیگر را نیز به همبستگی و پیوستن به جریان عدالتخواهی دعوت میکند.
چشمانداز اعتراضات
تداوم این اعتراضات، پیام روشنی دارد: دیگر نمیتوان نارضایتیها را سرکوب یا نادیده گرفت. این جنبشها نهتنها حقوق ازدسترفته را طلب میکنند، بلکه خواستار تغییری بنیادین در ساختارهای اقتصادی و سیاسیاند.
صدای اعتراض کارگران و بازنشستگان، بهروشنی میگوید که دوران سکوت به پایان رسیده است. خیابانها بار دیگر صحنه تعیین سرنوشت شدهاند و فریادها نوید آیندهای را میدهند که در آن حق، با مبارزه بازستانده میشود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر