بیش از سه هفته از آشکار شدن عمق شکست استراتژیک نظام ولایی در منطقه میگذرد و نشانههای این فروپاشی بیش از هر زمان دیگری در رفتارها و سخنان رهبر جمهوری اسلامی و مقامات نظام دیده میشود.
خامنهای در چهار سخنرانی پیاپی تلاش کرده است با وعدههای بیپشتوانه و تاکید بر “محور مقاومت”، امیدهای واهی به پایگاههای نظامی و حامیان خود تزریق کند. اما نه سخنان او و نه فعالیتهای تبلیغاتی امامان جمعه و فرماندهان سپاه، نمیتوانند این واقعیت را انکار کنند که پروژه صدور ایدئولوژی و گسترش عمق استراتژیک نظام، با شکست مواجه شده است.وعدههای بیسرانجام و تناقضهای آشکار
خامنهای در سخنان اخیر خود تلاش کرده است تا شکستهای آشکار در سوریه، لبنان و سایر نقاط را بهعنوان پیروزیهایی در راستای امنیت ملی ایران تعبیر کند. او برای توجیه هزینههای گزافی که صرف حفظ رژیم بشار اسد و پشتیبانی از گروههای نیابتی در منطقه شده، این اقدامات را ضروری برای “تأمین امنیت” جلوه میدهد. اما جامعه ایران دیگر این روایتهای کلیشهای را نمیپذیرد. هزینههای سنگین مالی و انسانی در سوریه و لبنان، بدون هیچ دستاورد ملموسی برای مردم ایران، بهوضوح نشان دادهاند که این سیاستها نه در خدمت امنیت کشور، بلکه در راستای بقای یک نظام ایدئولوژیک شکستخورده بودهاند.
بحران داخلی: شکاف درون نظام و اعتراضات مردمی
همزمان با شکستهای منطقهای، اعتراضات داخلی نیز شدت یافته است. از شعارهای خیابانی که “سکوت ما خیانت است” را فریاد میزنند تا اعتراضات صنفی و اجتماعی که هر روز گستردهتر میشود، همه نشاندهنده اوجگیری نارضایتی عمومی است. نظام ولایی اکنون نه تنها با اعتراضات مردم روبهروست، بلکه حتی در میان نیروهای وفادار خود نیز با انتقاداتی جدی مواجه است. جنایات آشکار در سوریه و هزینههای بیحساب در لبنان و فلسطین، بسیاری از بدنه حامی نظام را نیز نسبت به سیاستهای خامنهای و دستگاه رهبری بیاعتماد کرده است.
آیندهای مبهم برای نظام ولایی
شکست پروژه “محور مقاومت” در منطقه، به منزله پایان یک دوره سیساله از سیاست خارجی جمهوری اسلامی است. این شکست نه تنها در عرصه منطقهای، بلکه در داخل کشور نیز پیامدهای سنگینی داشته است. جامعه ایران اکنون بیش از هر زمان دیگری متحد و مصمم است تا به سمت تغییرات اساسی حرکت کند. شعارهای همبستگی ملی و فراخوان برای پایان دادن به دیکتاتوری مذهبی، نشان میدهند که مردم ایران از مرحله تردید و ترس عبور کردهاند.
نتیجهگیری
با هر اقدام تبلیغاتی یا بحرانی که نظام ولایی ایجاد کند، واقعیت شکستهای استراتژیک آن تغییر نخواهد کرد. مردم ایران اکنون بیش از هر زمان دیگری به این باور رسیدهاند که پایان دیکتاتوری مذهبی نه تنها ممکن، بلکه ضروری است. این شکستها، نه تنها به جنبشهای اعتراضی داخلی شتاب بخشیدهاند، بلکه مسیر سقوط نظام ولایی را نیز هموارتر کردهاند. این قانون تاریخ است: نظامهایی که از واقعیتها فرار میکنند، سرانجام با قدرت مردم سقوط میکنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر