قیام سراسری با دامنههای مهارناپذیر آن انرژیهای شگفتی از مردم ایران را در مواجهه با نظام ولایت فقیه آزاد کرده است. گسترش روحیهٔ ظلمستیزی و تنندادن به اجبارات یکی از این آثار رهاییبخش آن است.
فاشیسم دینی برای مقابله با این آمادگی اجتماعی به چند اقدام سرکوبگرانه دست یازیده است:
۱ـ سفر سراسیمهٔ قاضیالقضات خونآشام خامنهای به کردستان.
۲ـ گسیل داشتن نیروهای امنیتی و انتظامی خود به برخی نقاط یا شهرها و اقدام به دستگیریهای کور
۳ـ تهدید و خطونشان کشیدن برای جوانان شورشی از طرف پاسدار احمد وحیدی.
سفر سراسیمهٔ اژهای به کردستان
قاضیالقضات خامنهای در احساس خطر از استان کردستان بهعنوان یکی از استانهای قیامخیز در قیام سراسری، سراسیمه به این استان سفر کرد. او در اثنای این سفر بهعریانترین وجه به وضعیت شکنندهٔ نظام ولایت فقیه اعتراف کرد: «اگر وضع مردم بهلحاظ شغل، معیشت و درآمد خوب نباشد امنیت پایدار نیست».
همچنین ۴روز بعد از این سفر در شورای عالی قضایی گفت در مورد افرادی که بهزعم او «امنیت روانی مردم را به هم میزنند باید از قوه قهریه استفاده کرد» (خبرگزاری میزان. ۱۸اردیبهشت ۱۴۰۲). او در این رابطه خواستار «سرعت عمل و تدبیر و اقدامات مناسب و متناسب با برهم زنندگان امنیت روانی مردم» [بخوانید امنیت حکومت] شد.
«در مواردی افرادی که امنیت روانی مردم را بهم میزنند و باید از قوه قهریه استفاده کرد... تا با سرعت عمل و تدبیر و اقدامات مناسب و متناسب، با برهم زنندگان امنیت روانی مردم برخورد کنند.
حرفهای دیگر او شامل رسیدگی «دقیقتر و سریعتر» و «خارج از نوبت» به پرونده کسانی بود که آنها را «اشرار، متعرضان به مال، ناموس مردم، آمران به معروف» میخواند (همان منبع).
یورش و دستگیریهای کور
از دیگر شگردهای لو رفتهٔ نظام ولایت فقیه، برای مقابله با آمادگی اجتماعی و مهار قیام، گسیل داشتن نیروهای امنیتی و انتظامی خود به برخی نقاط یا شهرها و اقدام به دستگیریهای کور به بهانهٔ مقابله «با اراذل و اشرار»! است. استان قیامخیز سیستان و بلوچستان جزو این اهداف است.
در این رابطه سرکردهٔ پلیس جنایتکار این استان هدف طرحی موسوم به «رعد ۱» را «ضربه زدن به کانون جرایم در اطلس جغرافیایی»! عنوان کرد و گفت
«پس از یک سری اقدامات فنی و هماهنگیهای لازم طی عملیاتهای متعدد و منسجم در کل استان طی ۴۸ساعت گذشته تعداد یکهزار و ۱۱۸نفر از انواع متهمان دستگیر شدند».
او اعتراف میکند که «تعداد ۱۲۶قبضه در این طرح کشف و ضبط شده» است که با ۵۰۰قبضه سلاح غیرمجاز کشفشده طی امسال کشف ۱۰۰درصد افزایش را نشان میدهد» (تسنیم. ۱۸اردیبهشت ۱۴۰۱).
مشابه این طرح سرکوبگرانه در استان البرز نیز اجرا شده است.
خطونشان کشیدن برای جوانان شورشی
پاسدار احمد وحیدی، وزیر کشور رئیسی در حالی که از افزایش مقاومتهای اجتماعی در برابر نیروهای سرکوبگر و موج گوشمالی آنان در شهرهای مختلف کشور هراسان بود، به تهدید جوانان شورشی رویآورد تا شاید آنها را بترساند و وادار به عقبنشینی نماید:
«از دید ما استفاده از سلاحهای سرد مثل سلاحهای گرم است و کسی که مرتکب جرم با سلاح سرد شود همان مجازات سلاح گرم را خواهد داشت» (خبرگزاری برنا. ۱۶اردیبهشت ۱۴۰۲).
سخنگوی مجاهدین در پاسخ به این اظهارات وقیحانه گفت:
«حال که احمد وحیدی وزیر کشور حکومت جلادان میگوید فرقی بین استفاده از سلاح سرد و گرم در مجازات نیست، برهمه شورشگران در سراسر میهن اشغال شده است که تا آنجا که میتوانند سلاح گرم را در مقابله با جلادان و دژخیمان و مزدوران جانشین سلاحهای سرد کنند».
قیام سراسری، مترصد عرض اندام
اقدامات فوق را وقتی در کنار افزایش اعدامها قرار میدهیم، درمییابیم که وضعیت فاشیسم دینی بهشدت از اوجگیری روحیهٔ مقاومت در جامعه هراسان است. ایستادن در برابر مأموران سرکوبگر و اعتراض به آنها و اقدام به مجازات پاسداران و بسیجیها، حاکی از افزایش روحیهٔ شورشی و تهاجمی مردم است. این جسارت و شوریدن بر نمادهای اختناق، سردمداران سرکوب را خوش نمیآید و آن را رخدادهایی به حساب میآورند که میتواند انبار باروت خشم اجتماعی را در ابعادی فراتر از ماههای پیشین منفجر سازد. وقتی این روحیهٔ ایستادگی و مقاومت با عنصر آتش و سلاح ترکیب شود، میتواند به الگویی برای جامعه و مردم به ستوه آمده تبدیل شود؛ زیرا قیام سراسری در زیر پوست ملتهب شهرها، مترصد عرض اندام است.
سؤال این است: آیا در چنین مختصاتی، اقدامات سرکوبگرانهٔ حکومت میتواند جامعه و جوانان شورشی را به لاک دفاعی فرو ببرد یا آنها را بیشازپیش به میدان آورده و به آخرین راه چاره یعنی توسل به سلاح و مبارزه قهرآمیز میکشاند؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر