«برای نظام جمهوری اسلامی ایران که امنیت را در منطقه و آبهای بینالمللی برقرار کرده است زیبنده نیست که در کف خیابانها نیروهای انتظامی به دست اوباش بهشهادت برسند.
انتظار میرود در قوانین بازنگری صورت گیرد مدتهاست که در این حوزه منتظر هستیم اما اتفاقی نیفتاده است» (ایسنا. ۱۸اردیبهشت ۱۴۰۲).این اظهارات احمد حسین فلاحی، یکی از نمایندگان مجلس ارتجاع در جلسهٔ علنی است. او خواهان «جدی گرفتن بحث امنیت نیروهای امنیتی و انتظامی و بازگشت اقتدار به آنها» شده است.
معنای «امنیت» و «اقتدار» در فاشیسم
برای آنکه متوجه معنا و چرایی حرف او شویم ناگزیر از باز کردن یک پرانتز در این بحث هستیم.
از ویژگیهای «فاشیسم»؛ [و بهخصوص فاشیسم دینی]، ایجاد پلیس سیاسی برای برقراری اختناق در جامعه به بهانهٔ «امنیت»! است. فاشیسم برای ادامهٔ حیات ننگین خود به اشاعه و تبلیغ این نوع امنیت نیاز دارد. تمام اولویتهای خود را از آن میچیند. برای برپا داشتناش همه نوع هزینه میکند. با روانهکردن سگان زنجیری خود به خیابان و بگیر و ببند و کشتار چنین القا میکند که دارای «اقتدار»! است.
فاشیسم برای ابدی و شکستناپذیر جلوهدادن خود، این امنیت کذایی را به تمام شئون جامعه گسترش میدهد. به همه چیز در زندگی مردم بند میکند. اقتدار پوشالی او تا زمانی ادامه دارد که امنیت قبرستانی ناشی از مانور گشتاپوی بدنام و منفور او دچار آسیب نشود.
نمایش انواع و اقسام جنگافزار و غلو در بارهٔ کارکرد آنها، پارس خوابیده نسبت به همسایگان و به رخکشیدن نیروی نظامی، ترتیب دادن مراسم سان و رژه و به حرکت درآوردن ماکت موشک و پهپاد در خیابانها بخشی از این سناریوی القای اقتدار است.
از دسترفتن کارکرد گشتاپو
پوشالی بودن این «اقتدار»! در جریان قیام سراسری با وضوح تمام برملا شد. مردم دیدند که حضور آنها در کف خیابان، قدرتمندتر از هر سلاح داشته یا ناداشتهٔ فاشیسم دینی است. به همان میزان در جریان قیام شاهد نشستن ترس در اعماق چشمان دودو زن پاسداران و بسیجیها و فرار آنها از مقابل خشم تمام قامت مردم و جوانان شورشی بودیم.
اکنون ادعای اقتدار از جانب مهرههای ریز و درشت حکومت فقط خندهٔ حضار را برمیانگیزد. این نمایندهٔ مجلس ارتجاع اعتراف میکند که اقتدار پوشالی نظام فرو ریخته و دیگر کسی برای گزمههای منفور خامنهای [بخوانید گشتاپوی فاشیسم دینی] تره هم خورد نمیکند. بهعبارت دیگر آنها کارکرد خود را بهعنوان مترسک سر جالیز از دست دادهاند.
با این اعتراف «برقراری امنیت در منطقه و آبهای بینالمللی»! نیز در حد یک قمپز در کردن است.
تبعات «جنگ در کرمانشاه و همدان»!
این همان حادثهیی است که خامنهای سالها پیش هشدارش را به کارگزاران سرکوب و صدور تروریسم خود داده بود. او در ۵اسفند ۱۳۹۴ به کسانی که آنها را «خانوادههای شهدای مدافع حرم» میخواند گفت حق بزرگی بر گردن «ملت ایران» [بخوانید فاشیسم دینی] دارند زیرا فرزندانشان از «حریم اهل بیت در عراق و سوریه» دفاع کردهاند. آنها «با دشمنی مبارزه کردند که اگر جلویش گرفته نمیشد، ما باید اینجا در کرمانشاه و همدان و بقیهٔ استانها با اینها میجنگیدیم و جلوی اینها را میگرفتیم»!
اکنون آخوند احمد حسین فلاحی بهگونهیی تلویحی اعتراف میکند که «جنگ در کرمانشاه و همدان» امنیت گشتاپوی فاشیسم دینی یعنی «نیروهای امنیتی و انتظامی» را به خطر انداخته است. دقت کنید! نمیگوید امنیت جامعه، میگوید «امنیت نیروهای امنیتی و انتظامی» یعنی پیشروی قیام سراسری آنچنان اقتدار پوشالی نظام را فرو ریخته است که نیروهای سرکوبگرش در خیابانهای ایران امنیت ندارند.
اظهارات او، اعترافی ذلیلانه به فرایندی جدید در قیام مردم ایران علیه استبداد و فاشیسم دینی است؛ فرایندی که با روحیهٔ تهاجمی و یورش جوانان شورشی به نمادهای سرکوب و اختناق بارز میشود و بیگمان تا در نوردیدن سلطهٔ خامنهای ادامه خواهد یافت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر