در هماوردی سترگ و شکوهمند فرزندان راستین ایرانزمین و نیروهای ظلمت، هر روز پردههای دیگری از وضع خراب رژیم کنار میرود و پوسیدگی و کهنگی رژیم بیشتر برملا میشود
که بهطور قانونمند در رسانهها و دستگاه تبلیغاتی خود رژیم نیز منعکس و منتشر میشود. وقتی مسیر پیشروی و انقلاب روی عقربه صحیح قطبنما حرکت کند و وقتی جوانان ظلمتستیز از کردستان تا زاهدان و از مشهد تا تهران، جان در کف نهاده و حاضر به پرداخت قیمت باشند جبهه ارتجاع هم هر روز با شقه و شکاف بیشتری مواجه است و بهاجبار ـ ولو به شیوه قطرهچکانی و در لفافه ـ به گوشههایی از حقانیت قیام دمکراتیک جاری مردم ایران اذعان میکند.همین موضوع، نشان از تغییری بزرگ دارد چرا که بسیاری از این گفتهها، جزء رازهای مگو و اسراری بود که دستگاه تبلیغاتی رژیم بهکلی منکر آنها بود و چهبسا بیان آنها تا همین چندی قبل جرم بود. در نتیجه، برخی رازها «بگو» شده اگر چه بقیه آنها کماکان «مگو» و ممنوع باقی مانده است.
رازهای بگو!
مهمترین راز بگو، اذعان به «استمرار و فراگیر بودن» قیام است. در حالیکه خامنهای قیام را «اغتشاشات پراکنده» و «حوادث جزیی» خواند رسانههای نظام به بهانههای مختلف، برعکس حرفهای خامنهای، بارها بر استمرار و فراگیری قیام تأکید کردهاند. از جمله «ستاره صبح» در روز ۳۰آبان تأکید کرد: «این اعتراضات پیوسته و روزانه دارد استمرار پیدا میکند و بهلحاظ مکانی هم میشود گفت که حتی شهرهای ۲۰هزار نفری و ۳۰هزار نفری را هم در برگرفته است جایی از ایران نیست که درگیر اعتراضات نشده باشد». «اعتماد» هم در سوم آذر بر استمرار قیام انگشت گذاشت و نوشت: «ممکن است با سرکوب برای کوتاهمدت بحران در ظاهر فروکش کند، اما با کوچکترین تکانهای، مردم دوباره فوران میکنند». یادمان نرفته که جعفر قادری نماینده مجلس ارتجاع از شیراز هم نالید که «در اینکه ما نمیتوانیم اعتراضات کنونی را ریشهکن کنیم، شکی نیست»!
زیر ضرب قیام و شعار «بهش نگین اعتراض اسمش شده انقلاب» به تصریح یا تلمیح بهوقوع انقلاب اشاره میکنند. آنها البته سعی میکنند کلمه «انقلاب» را حتیالمقدور به کار نبرند ولی با بازی با کلمات اعتراف میکنند که «مصافی بزرگ در کشور در جریان است» و «یک ایران جدید در حال تولد است». آنها البته بعضاً با فرار به جلو و ساندویچ کردن انقلاب جاری مردم با انقلاب ربودهشده ضدسلطنتی ۵۷ مینویسند: «انقلاب در انقلاب راه برای تداوم انقلاب است. چون هر انقلابی حرکتی دینامیکی است و برای تداوم نیاز به نسل جدید انقلاب دارد»! « «ستاره صبح - ۳۰آبان». غافل از اینکه قیام دمکراتیک مردم ایران هدفش انقلابی است علیه ارتجاع و در پی ریشهکن کردن نظام ولایی آخوندی است.
اذعان به اینکه ریشه مشکلات در داخل است و ربطی به توطئهها و دخالتهای بیرونی ندارد. در یککلام یعنی این حرف خامنهای که «نقشه راهبردی آمریکا» یا دخالت «آمریکا، رژیم صهیونیستی بعضی از قدرتهای موذی اروپا و برخی گروهکها» منشأ قیام است، مزخرفی بیش نیست. همدلی در اول آذر اذعان کرد که «نسل متولد شده در نیمهٔ دوم دههٔ هفتاد و دههٔ هشتاد هجری شمسی بهدلیل بیاعتنایی به آنها و خواستههایشان موتور و پیشران این ناآرامیها و اعتراضات بودهاند» و مردم سالاری اول آذر نوشت: «بخش عمده عملکرد دولت، نتیجهاش این شورش شده است» بگذریم از اینکه منشاء قیام بهعملکرد کلی دستگاه جرم و جنایت آخوندی در چهار دهه گذشته برمیگردد ولی بههرحال این موضعگیریها ثابت میکند که تئوری دخالت خارجی یاوهای بیش نیست.
اعتراف به اینکه دیگر سرکوب و خشونت اثر ندارد و چارهساز نیست که البته این هم مرهون ادامهدار بودن قیام و ورود آن به ماه سوم تداوم خویش است. روزنامه ستاره صبح ۲۹ آبان نوشت: «اگر زدن و بستن، باتون، گاز اشکآور و... اثرگذار بود، اثرش را تاکنون گذاشته بود؛ آزموده را آزمودن خطا است. شاید بتوان اعتراضات را در کوتاهمدت خاموش کرد، اما ممکن است در آینده با بهانهیی دیگر مجدداً بروز کند» و اعتماد سوم آذر ناگزیر اعتراف کرد: «تاریخ این سرزمین گویای آن است که تهدید مردم در این کشور هرگز تاثیرگذار نبوده است و با خشونت نمیتوان گرهی از هزار توی مشکلات باز کرد»
رازهای مگو
از آنجا که در دیکتاتوری سخن از حق و حقیقت جرم و ممنوع است پس نباید از دستگاه عریض و طویل تبلیغات آخوندی توقع داشت به واقعیت و هدف اصلی قیام اشاره کند. آنچه هم از رازهای بگو گفته شد زیر ضرب قیام و در روندی جبری شکل گرفته است و بعضاً هم ناشی از جنگ گرگها و تضاد باندهای داخلی است که گوشهیی از آن به بیرون فوران میکند.
ولی آنها هرگز به ریشه و اصل دعوا و منشاء قیام یعنی «غصب حاکمیت مردم توسط ولایتفقیه» اشاره نمیکنند و هنوز با زبانبازی عوامل فرعی و حاشیهای مثل «شیوه نادرست سیاستگذاری» یا «بیاعتنایی به نظام دانایی کشور»! را علم میکنند.
همچنین لام تا کام از تنها راهحل یعنی «سرنگونی» صحبتی به میان نمیآورند و نمیتوانند چیزی بگویند چون جزیی از نظام بوده و درصدد «حفظ نظام» هستند. آنها هنوز در وادی خشونتپرهیزی و اینکه «خشونت از هر فرد و یا هر جریانی باشد محکوم است» سیر میکنند و و راهحلهایی هم که میدهند از جنس گدایی اصلاحات و مثلا «استفاده از نیروهای معروف جناح حاکم برای ورود به گفتگوی اجتماعی با معترضان»! یا از قبیل برگزاری «یک کنفرانس ملی چند روزه»! و حتماً زیر قبای خامنهای است!
با همه این حرفها و صرفنظر از همه رازهای بگو و مگوی نظام، مردم ایران در ماه سوم قیام حتی یک قدم از خواست اصلی خود یعنی سرنگونی تام و تمام نظام جهل و جنایت ولایت فقیه کوتاه نیامدهاند و عزم جزم کردهاند اولاً تمام رازهای مگو و همچنین پیروزی انقلاب دمکراتیک مردم ایران را از حلقوم گرگ ارتجاع بیرون بکشند:
گر منم مام وطن را فرزند
میخورم با همه قلبم سوگند
میکشم از دهن گرگ برون
انقلابی که بهسرقت بردند...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر