در یکی از بیسابقهترین اعترافات رسمی، احمد خاتمی، عضو هیأت رئیسه مجلس خبرگان رهبری، در سخنرانی پانزدهم خرداد ۱۴۰۴ در ورامین، پرده از هراس عمیق رژیم برداشت.
او که همواره با زبان تهدید و تکرار روایتهای رسمی شناخته میشد، اینبار بیپرده از "براندازی سریع" سخن گفت؛ پروژهای که به زعم او توسط مجاهدین خلق سازماندهی شده بود.اما این فقط یک هشدار نبود؛ اعترافی آشکار به وجود و اثربخشی مقاومت سازمانیافتهای است که در تار و پود جامعه گسترده شده و به شکلی خلاقانه و غیرمتمرکز، فضای سرکوب را به چالش کشیده است. شعارنویسی در کوچهپسکوچهها، مستندسازی اعتراضات، و شبکهسازی پنهانی، دیگر نه فرضیات اپوزیسیون، بلکه نگرانیهای جدی محافل حاکمیتی است.
تحلیل دقیقتر سخنان خاتمی، چرخشی آشکار را نشان میدهد: از سالها انکار حضور و اثرگذاری کانونهای شورشی، تا امروز که تهدید آنها چنان جدی شده که نیاز به بزرگنمایی بودجههای خارجی و هشدارهای مکرر دارد.
او همچنین بار دیگر به «ولایت فقیه» چنگ زد، نه از موضع اطمینان، بلکه با لحن دفاعی و نگران. همانگونه که تجربههای تاریخی در مصر و تونس نشان دادهاند، زمانی که رژیمها برای بقای خود نیازمند تکرار مداوم مشروعیتشان میشوند، دقیقاً همان لحظه، نقطهی ضعف آنها هویدا شده است.
از نگاه تحلیلگران، این سخنان نشانهای روشن از تغییر فاز تقابل است: از دوران سرکوب خاموش، به مرحلهی بحران مشروعیت و افول اقتدار ایدئولوژیک. جایی که ولایت فقیه دیگر نه پناهگاه قدرت، که آخرین سنگر دفاعی در برابر موجی از مقاومت مردمی است.
در چنین شرایطی، اعترافهای رسمی را باید نه صرفاً گافهای سیاسی، بلکه اسنادی از دوران افول و فروپاشی دانست. هر جمله از این سخنان، گواهی است بر این واقعیت: «پایان نزدیک است، و آغاز در راه.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر