در آغاز دهه ۱۳۹۰، جرقهای خاموش اما عمیق در دل تاریکی زده شد؛ ایدهای که بعدها با نام کانونهای شورشی شناخته شد. این پدیده در سکوتی سنگین متولد شد، بدون هیاهو،
اما با قدرتی انفجاری. در روزگاری که بسیاری هنوز در توهم اصلاحپذیری رژیمی پوسیده غوطهور بودند، کانونهای شورشی شکل گرفتند؛ دستهایی که از خاکستر قیامهای خاموششده برخاستند تا شعلهی مبارزه را از نو برافروزند.برخی در ابتدا این راهبرد را با جنبشهای چریکی آمریکای جنوبی مقایسه کردند؛ قیاسی سطحی و گمراهکننده. آنچه در ایران رخ داد، نه تقلیدی کورکورانه، بلکه زایش مسیری نو و بومی از دل مبارزهای واقعی بود. کانونهای شورشی، برخلاف نسخههای کوبایی و بولیویایی که از کوه و جنگل آغاز شدند، از دل خیابانهای داغ و سرکوبشده ایران برخاستند. آنان نه اصلاحطلبانی بزکشده، و نه تحلیلگران خنثیِ تبعیدیاند؛ بلکه پیشقراولان واقعی قیام، در متن میدان و نه پشت میکروفنها.
مخالفتها: نه نقد، که ترس
از همان نخستین روزها، این پدیده با واکنشی خصمانه مواجه شد؛ نه از موضع اختلافنظر، بلکه از موضع وحشت. چپنماهایی که سالها قلمزنِ دستگاه حاکمه بودند و اکنون در استودیوهای ماهوارهای ماسک تحلیلگر بر چهره دارند، کانونهای شورشی را «توهم» خواندند. سلطنتطلبانی که در امنترین نقاط غرب به استراحت مشغولاند نیز به صف منتقدان پیوستند، بیآنکه حتی یک روز برای آزادی مردم بجنگیده باشند.
این دشمنیها، نه ریشه در منطق، که در ترس از واقعیتی دارد که آرامآرام به اصلیترین نیروی تغییر بدل شده است.
خیابان، زندان، و قیمت آزادی
در قیامهای ۱۳۹۶، ۱۳۹۸ و ۱۴۰۱، آنان که کانونهای شورشی را «خیالپردازی» میخواندند، مجبور شدند با چشمان خود ببینند که این شبکه نامرئی چگونه به واقعیت میدانی تبدیل شده است. اعضای این کانونها نهتنها حضور داشتند، بلکه در صف نخست ایستادند، جنگیدند و هزینه دادند. بسیاری از آنان اکنون در زندانند، زیر شکنجهاند، یا در صف اعدامها قرار دارند.
در این میان، سکوت و تحریف رسانههایی که همیشه صدای سازش و مماشات بودند، خود به نوعی همکاری با سرکوبگران تبدیل شده است. این رسانهها وقتی نتوانستند حضور کانونهای شورشی را انکار کنند، سعی کردند آن را بیریشه و بیهدف جلوه دهند.
بیش از یک دهه مقاومت بیوقفه
از یک ایدهی دور از ذهن، به یک نیروی غیرقابلانکار رسیدیم. امروز، کانونهای شورشی نه تنها بخش ثابتی از فضای اعتراضی ایراناند، بلکه به نمادی از امید، اراده و سرسختی در برابر ظلم بدل شدهاند. در سال گذشته، ۳۰۷۷ عملیات اختناقشکن از دل همین مقاومت بیرون آمد؛ عددی که بیش از هر تحلیل و نقدی، به زبان عمل پاسخ میدهد.
کسانی که سالها در تلاش برای تحریف و انکار این جریان بودند، دیگر نمیتوانند حقیقت را نادیده بگیرند. هر عملیات، هر حرکت، و هر گامی که از سوی این کانونها برداشته میشود، راه را برای آزادی روشنتر و مسیر استبداد را تنگتر میکند.
این مسیر، بیبازگشت است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر