نگهبانی از مرزهای جنبش مقاومت در برابر ارتجاع و اپورتونیسم
برسمیت شناختن چیزی به نام «انقلاب اسلامی» از روز اول برای مجاهدین مرز سرخ بود. بنابراین باید به هر قیمت از مرز بین انقلاب و اسلام با ارتجاع و ضداسلام نگهبانی
-رأی دادن به ولایت فقیه و قانون اساسی آن برای ما یک مرز سرخ عبورناپذیر بود. بهخاطر تحریم آن، باید تهدیدها و فشارها و خط و نشان کشیدن خمینی و حملات روزانه چماقداران او را به ستادها و مراکز و دفاترمان تحمل میکردیم. خمینی در آن ایام هنوز در «ماه» بود و هنوز با ضربات و قیمت سنگین و خونینی که دادیم به «چاه» سقوط نکرده بود. شعار «انقلابیترین مرد جهان است آیتالله خمینی» را به یاد دارید. بنابراین تحریم رفراندوم قانون اساسی او آن هم از جانب مجاهدین مسلمان، کاری شگفت و شگَرف بود.
در بعضی شهرستانها هم مجاهدین را به بهانههای مختلف که اصل آن ضدیت با ولایت فقیه بود، روز روشن در ملاٴ عام در نماز جمعه به شلاق میبستند. در برخی شهرستانها دفاترمان را به آتش میکشیدند. قبل از ۳۰خرداد، دهها کشته، صدها مجروح و نقصعضو جدی و هزاران زندانی داشتیم. برچسبها و لجنپراکنیها هم حد و مرز نمیشناخت... . اما باید از مرز بین آزادی و دموکراسی و حاکمیت مردم با استبداد دینی و ولایت فقیه به هر قیمت نگهبانی میکردیم.
-یک مرز بسیار پر خطر دیگر در جنگ ضدمیهنی بود وقتی که عراق از خرمشهر عقبنشینی کرد. اینجا هم شعار صلح، مرز بین جنبش مقاومت با ارتجاع جنگطلب و شعار آن «قدس از طریق کربلا» بود. در این مورد هم قیمت بسیار سنگین بود... . اما باید از مرز بین صلح و آزادی با جنگ ضدمیهنی و اختناق در پوشش «دفاع مقدس» یا «جنگ ملی» با هر برچسبی حراست و نگهبانی میکردیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر