با سلام خدمت خواهر زهرا و با اجازهی خواهر مریم
خواهر زهرا، تبریک میگویم به شما و به تمام خواهران و برادران. و به واقع ما به شما افتخار میکنیم بهعنوان مسئول اول سازمان پرافتخار مجاهدین خلق.
چون شما تبلور و تجسم آرمان مجاهدین را نمایندگی میکنید که الآن در انقلاب خواهر مریم تبلور پیدا کرده و در این مدت ما ثمرات و بهرهٔ بسیار زیادی از دورانی که شما مسئول اول سازمان بودید به واقع بردهایم و مسلماً در پشت شما و با هدایت شما ما باید همه تعهد بدهیم به شما که با شما خواهیم بود و میخواهیم که در تعهدات خود ما را هم شریک کنید.
خواهر مریم به شما سلام و درود میفرستیم به شما و انقلابتان. انقلابی که در واقع جامعهٔ بیطبقهٔ توحیدی را ندا میدهد. جامعهٔ بیطبقهٔ توحیدی که بر هر مزار مجاهد خلق حک شده و این واقعاً بالاترین انگیزش را به هر مجاهد میدهد برای نبردی که در پیش داریم و نبرد همان نبرد سرنگونی است.
خواهر زهرا. اکنون که پرچم آن شجرهٴ طیبهای که بنیانگذاران سازمان آنرا کاشتند در دست شما قرار دارد، ما میبینیم که در هر برهه از زمان این محصولات خودش را داشته است. من با اجازه شما میخواهم یک کمی به گذشته برگردم و دورانی که یک مقدار از نزدیک شاهد یکی از فرازهای سازمان در دورانی که سازمان ما زیر ضربات رژیم شاه قرار داشت یک کمی از آن دورانی که شاهد بودم برای شما و مجاهدین بگویم. یه کمی به عقب بر میگردم. در سال ۴۷ من این شانس را داشتم که با شهید مهدی رضایی همکلاس بودم در دبیرستان مروی تهران و یک شانس مضاعف هم پیدا کردم که با احمد رضایی و رضا رضایی هم از نزدیک آشنا شدم. خب وقتی که آنها را دیدم از همان ابتدا با بقیه متفاوت بودند. از اینکه بگذریم در سال ۵۰ وقتی که سازمان ضربه خورد و تمام مرکزیت و بعد هم بنیانگذار حنیف کبیر دستگیر شدند احمد نقش بسیار بهسزایی در برپایی سازمان داشت.....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر