خانم مریم رجوی ـ شهریور۹۹
حیات مجاهدین با رنجهای مردم ایران و خواستشان برای آزادی و عدالت عجین است
وقتی که ما از حنیف تا مسعود از سازمان و ارتش و آلترناتیو صحبت میکنیم، این بازی با کلمات نیست.
چون سازمان و ارتش و آلترناتیو، البته آلترناتیو واقعاً دموکراتیک و میهنی، همان مثلث کمبودهای پایه ای هستند که مردم در مبارزاتشان از مشروطه به این طرف، بهرغم همه جانفشانیها، از فقدان آنها، رنج بردهاند و قیمت بسیار سنگینی دادهاند.
زیرا وقتی سازمان ذیصلاح و تشکیلات رهبری کننده وجود نداشته باشد هیچ تغییر و تحول بنیادین و پایه ای در کار نخواهد بود. مردم مانند مشروطه قیام میکنند و مشروطه را به سلطنت مطلقه تحمیل میکنند ولی تضمینی ندارد. چون هیچ مبارزه حرفه ای و تمام عیاری بدون یک سازمان حرفه ای متصور نیست. این از نخسنین درسهای حنیف به مجاهدین در آن زمان بود.
در انقلاب ضدسلطنتی هم جای سازمان رهبری کننده خالی بود. سازمان مجاهدین را اپورتونیستهای چپنما متلاشی کرده بودند. شاه هم بنیانگذاران این سازمان را اعدام کرده بود.
همین امروز هم میبینیم که رژیم به هزار زبان میگوید که صورت مسأله تشکیلات مجاهدین است که باید آنرا برای بقاء رژیمش از صحنه پاک و محو کرد و سرش را از بدنش جدا کرد. مزدوران رژیم هم در همین خط، کار و مسافرکشی میکنند!
-در مورد ارتش آزادیبخش هم اگر وجود نداشته باشد همان میشود که بر مصدق گذشت. در این صورت نهضت ملی بهرغم همه فداکاریها در برابر کودتای ارتجاعی و استعماری بی دفاع باقی میماند و شکست میخورد.
-در مورد آلترناتیو دموکراتیک و مستقل هم، تجربه تاریخی ربودن و به یغما رفتن انقلاب ضدسلطنتی بسیار روشنگر است.
مردم ایران ۴۲سال است که دارند تاوان آن را پس میدهند.
بقایای شاه طلبکار جنایتهای رضاخان و پسرش هم هستند و میگویند مشکل این است که چرا انقلاب کردید؟ و چرا قدر دیکتاتوری وابسته را ندانستید؟
ما میگوییم انقلاب ضرورت پیشرفت و دیالکتیک تکامل است. مشکل در انقلاب نیست، و نبود. مشکل در آلترناتیو بود. مشکل در رهبری انقلاب بود و نه در انقلاب. این نخستین درسی بود که ما از انقلاب ضد سلطنتی گرفتیم و مسعود آنرا بالغ و تئوریزه کرد و راهحل آنرا هم در شورای ملی مقاومت ایران بهعنوان تنها جایگزین دموکراتیک و مستقل به مردم ایران ارائه داد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر